يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «12»
(در اين صورت،) خداوند گناهان شما را مىآمرزد و به باغهايى كه نهرها از زير آنها جارى است و خانههاى دل پسند در بهشتهاى جاودان واردتان مىكند. اين رستگارى بزرگى است.
نکته ها
در آيه قبل، غلبه دين اسلام بر ساير اديان وعده داده شد، ولى تحقق اين وعده سه شرط لازم دارد:
الف) قانون كامل و جهانى كه همان قرآن است، نورى كه خداوند آن را كامل كرده و هيچ كس قدرت خاموش كردنش را ندارد.
ب) وجود رهبر معصوم كه حضرت مهدى، بقيّة اللّه و ذخيره الهى است.
ج) آمادگى مردم كه در اين آيه مطرح شده است.
اين آيات، هم وزن آيه 111 سوره توبه است كه مىفرمايد: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ...
در تجارت چند فرض وجود دارد:
1. تجارت بد: «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ» «1»
2. تجارت بدون سود: «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» «2»
3. تجارت كم سود: «مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ» «3»
4. تجارت زيان بار: «إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»* «4»
5. تجارت بسيار زيان بار: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» «5»
6. تجارت رسوا: «الْخُسْرانُ الْمُبِينُ»* «6»
«1». بقره، 90.
«2». بقره، 16.
«3». نساء، 77.
«4». زمر، 15.
«5». عصر، 2.
«6». حج، 11.
جلد 9 - صفحه 617
7. تجارت راكد: «تَخْشَوْنَ كَسادَها» «1»
8. تجارت مستمرّ و بادوام: «تِجارَةً لَنْ تَبُورَ» «2»
9. تجارت نجات بخش: «تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ» «3»
10. تجارت سودآور: «تجارة مربحة» «4»
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: قيمت شما بهشت است، پس خودتان را ارزان نفروشيد:
«ليس لانفسكم ثمن الا الجنة فلا تبيعوها الا بها» «5»
دنيا، تجارتخانه اولياى الهى است: «الدنيا متجر اولياء الله» «6» جالب آن كه حضرت على عليه السلام اين سخن را به كسى فرمود كه از دنيا بدگويى مىكرد.
در تجارت با خداوند، ما سرمايه را از خود او مىگيريم و با قيمت گزاف به خودش مىفروشيم.
در فرهنگ اسلام براى بسيارى از امور مادّى، مشابه معنوى نيز وجود دارد. براى مثال:
الف) خوراك مادّى: «كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ» «7»
خوراك معنوى: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» «8» كه امام عليه السلام مىفرمايند: «الى علمه» «9» يعنى، ببيند چه مىآموزد.
ب) لباس مادّى: «سَرابِيلَ تَقِيكُمُ»* «10»
لباس معنوى: «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ» «11»
ج) زينت مادّى: «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» «12»
زينت معنوى: «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ» «13»
«1» توبه 24
«2» فاطر 29
«3» صف 10
«4» نهج البلاغه خطبه 193
«5» بحار ج 70 ص 132
«6» نهج البلاغه حكمت 131
«7» مومنون 51
«8» عبس 24
«9» رجال كشى ج 4 ص 3
«10» نمل 81
«11» اعراف 26
«12» اعراف 31
«13» حجرات 7
جلد 9 - صفحه 618
د) سفر مادّى: «وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ» «1»
سفر معنوى: «إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً» «2»
ه) رزق مادّى: «مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ»* «3»
رزق معنوى: «و ارزقنى حج بيتك الحرام» «4»
و) شيرينى مادّى: «حلاوة الدنيا» «5»
شيرينى معنوى: «حلاوة الايمان» «6»، «حلاوة ودك» «7»
ز) پاداش مادّى: جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ* ... «8»
پاداش معنوى: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ» «9»
ح) پدر مادّى: «وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ» «10»
پدر معنوى: «أنا و على ابوا هذه الامة» «11»
ط) هجرت مادّى: «وَ هاجَرُوا»* «12»
هجرت معنوى: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ» «13»
در حديث مىخوانيم كه على عليه السلام فرمود: أنا التجارة المربحة المنجية من العذاب الاليم التى دل الله عليها فى كتابه فقال هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ ... «14» من همان تجارت پرسودى هستم كه باعث نجات از عذاب اليم است همان كه خداوند در قرآن به آن اشاره كرده است.
«1». بقره، 283.
«2». انشقاق، 6.
«3». بقره، 22.
«4». دعاى ماه رمضان.
«5». نهجالبلاغه، حكمت 251.
«6». بحار، ج 87، ص 201.
«7». بحار، ج 90، ص 147.
«8». بقره، 25. (27 بار در قرآن آمده است).
«9». توبه، 72.
«10». بلد، 3.
«11». بحار، ج 36، ص 11.
«12». انفال، 72.
«13». مدّثر، 5.
«14». تفسير كنز الدقائق.
جلد 9 - صفحه 619
پیام ها
1- مردم را با عنوان و لقب ايمانى آنها مخاطب قرار دهيم. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»
2- بايد ابتدا در مردم آمادگى ايجاد كنيم و يكى از راههاى آن، طرح سؤال است.
«هَلْ أَدُلُّكُمْ»
3- تجارت، نياز به راهنما دارد. «هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ»
4- تجارت معنوى براى همه قابل درك نيست، فقط مؤمنان به خدا اين معنا را درك مىكنند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ ...
5- انسان فطرتاً به دنبال سود است، آن هم سودى ثابت و پايدار. «هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ»
6- سود واقعى، نجات از قهر الهى است. «تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ»
7- دفع خطر، مهمتر از جلب منفعت است. «تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ»
8- تجارت، تنها در امور دنيوى نيست. تِجارَةٍ ... تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ
9- پيروى از پيامبران، تجارت پر سود است. تِجارَةٍ ... تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ
10- ايمان، درجات مختلفى دارد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... تُؤْمِنُونَ
11- در تبليغ دين، از عناوين و موضوعات مورد توجّه مردم بايد استفاده كرد.
موضوع تجارت و كسب درآمد مورد نظر همه است، لذا ايمان به خدا، به عنوان يك تجارت پر سود مطرح مىشود. تِجارَةٍ ... تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ
12- ايمان، تنها باور قلبى نيست، تلاش و جهاد لازم دارد. تُؤْمِنُونَ ... تُجاهِدُونَ
13- ايمان به خدا همراه با ايمان به رسول است و جهاد با مال همراه با جهاد با جان. تُؤْمِنُونَ ... تُجاهِدُونَ ...
14- ايمان و جهاد موسمى و فصلى و مقطعى كارساز نيست، تداوم لازم دارد.
تُؤْمِنُونَ ... تُجاهِدُونَ ... (فعل مضارع نشانه دوام و استمرار است.)
15- ايمان سطحى سرچشمهى كارهاى مهم نمىشود، ايمان كامل لازم است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... تُؤْمِنُونَ ... تُجاهِدُونَ
جلد 9 - صفحه 620
16- ايمان بر عمل مقدّم است. تُؤْمِنُونَ ... تُجاهِدُونَ
17- حفظ دين، برتر از حفظ مال و جان است و بايد براى حفظ دين، از مال و جان گذشت. «تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»
18- جهاد از هيچ فردى برداشته نمىشود، گاهى با مال، گاهى با جان و گاهى با مال و جان بايد جهاد كرد. تُجاهِدُونَ ... بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ
19- در دستورات، از كار سبكتر شروع كنيم تا به كارهاى سنگينتر برسيم.
(جهاد با مال قبل از جهاد با جان آمده است). «بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»
20- ارزش كارها به اخلاص است. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
21- چه بسا تلخىها كه به نفع ما باشد ولى ما ندانيم. تُجاهِدُونَ ... خَيْرٌ لَكُمْ
22- انسان فطرتاً به دنبال خير و سعادت است و خداوند وعده رسيدن به آن را داده است. «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ»
23- بهشت را به بها دهند نه بهانه. تُؤْمِنُونَ ... تُجاهِدُونَ ... يُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ
24- عمل كامل، پاداش كامل را در پى دارد. (در اين آيات، مسئله ايمان به خدا و رسول و جهاد با مال و جان از يك سو و مغفرت همه گناهان و ورود در بهشت و فوز بزرگ از سوى ديگر مطرح شده است.) يَغْفِرْ لَكُمْ ... جَنَّاتٍ ...
مَساكِنَ ... ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
25- دريافت الطاف الهى، به پاك بودن و پاك شدن نياز دارد. (اوّل مغفرت، بعد بهشت و رستگارى بزرگ). يَغْفِرْ لَكُمْ ... يُدْخِلْكُمْ ... ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
26- انسان در ميان عذاب اليم و فوز عظيم قرار دارد كه با معاملهاى با خدا، از عذاب رها مىشود و به فوز مىرسد. تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ ... ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 621