الرحمن ٥٢
کپی متن آیه |
---|
فِيهِمَا مِنْ کُلِ فَاکِهَةٍ زَوْجَانِ |
ترجمه
الرحمن ٥١ | آیه ٥٢ | الرحمن ٥٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«زَوْجَانِ»: دو صنف. دو نوع. مراد انواع و اقسام میوهها است (نگا: مؤمنون / ، صافات / ، مرسلات / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۱ - ۷۸ سوره الرحمان
- معناى آیه: «سَنَفرُغُ لَكُم أيّهَا الثّقَلَان»
- معناى اين كه به جن و انس فرمود: «نمى توانيد بگريزيد، جز به سلطان»
- مراد از مقام پروردگار در آيه: «وَ لِمَن خَافَ مَقَامَ رَبّهِ جَنّتَان»
- خوف از مقام پروردگار چیست؟
- اقوال مختلف درباره اين كه: خائف از مقام ربّ، دو بهشت دارد
- توصیف حوريان و زنان بهشتى
- ثنائى جميل بر خداوند، كه اين همه رحمت ارزانى داشته
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه: «هَل جَزَاءُ الإحسَان إلّا الإحسَان»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ «52» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «53»
در آن دو باغ از هر ميوهاى دو نوع موجود است. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
نکته ها
«أَفْنانٍ» يا جمع «فنن» به معناى شاخه تازه است و يا جمع «فان» به معناى انواع.
در بند چهلم دعاى جوشن كبير مىخوانيم: «يا خير المحبوبين» خداوند، بهترين محبوب است، پس ترس ما از مقام اوست، نه ذات او، مقام آگاهى و حضور و عدل و احاطه او.
خوف از مقام الهى، عامل پيشگيرى از گناه و رسيدن به بهشت است، چنانكه در آيه 40 سوره نازعات مىخوانيم: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى» آنكه از مقام پروردگارش خوف داشته و نفس خود را از هوسها باز دارد، پس قطعاً بهشت موعود جايگاه اوست.
سرچشمه خوف بايد معرفت و شناخت مقام پروردگار باشد، «خافَ مَقامَ رَبِّهِ» چنان كه اشكى ارزشمند است كه بر اساس شناخت باشد. «تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ» «1» يعنى به خاطر شناخت و معرفتى كه پيدا كردند، اشك مىريختند.
در سوره انسان، درباره اهل بيت عليهم السلام مىخوانيم كه غذاى خود را سه روز پىدرپى به يتيم و مسكين و اسير دادند و گفتند؛ ما از پروردگار و روز قيامت مىترسيم، «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً» «2» و در اين آيه مىخوانيم: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» پس اهل بيت عليهم السلام قطعاً بهشتى هستند.
در روايات آمده است كه هركس در دنيا از خداوند خوف داشت، در آخرت در امان است و
«1». مائده، 83.
«2». انسان، 10.
جلد 9 - صفحه 404
هر كس در دنيا احساس امنيّت كرد، در آخرت در خوف است. «1»
امام صادق عليه السلام فرمود: «من علم ان الله يراه و يسمع ما يقول من خير و شر فيحجزه ذلك عن القبيح من الاعمال فذلك الذى خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى» «2» هر كس باور كند كه خداوند او را مىبيند و هر چه بگويد مىشنوند و اين ايمان، او را از كارهاى زشت بازدارد، پس او همان كسى است كه از مقام خداوند خائف بوده و نفس خود را از هوس باز داشته است.
در حديث مىخوانيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به امام على عليه السلام فرمود: چند چيز سبب نجات است كه يكى از آنها خوف از خداوند در نهان و آشكار است. «3»
رابطه تنگاتنگ با عالم ربّانى، سبب تقويت خوف از مقام خداوند است. در حديث مىخوانيم: «من مشى فى طلب العلم خطوتين و جلس عند العالم ساعتين و سمع من المعلم كلمتين اوجب الله له جنتين كما قال: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ»» «4» هر كس براى تحصيل علم دو قدم بردارد و نزد عالم دو ساعتى بنشيند و از استاد دو كلمهاى فرا گيرد، خداوند براى او دو باغ بهشتى واجب مىنمايد و آنگاه به اين آيه قرآن استناد كرد.
خوف از مقام خداوند در دنيا، وسيله درامان ماندن از همه خوفها در آخرت است. چنانكه در آيات ديگر قرآن، اين عبارت تكرار شده است: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» «5»
ميوههاى بهشتى، نه زحمت چيدن دارد، «جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ» نه دسترسى به آنها زمان مىبرد، «قُطُوفُها دانِيَةٌ» «6» نه محدوديّت دارد، «فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ» «7» و نه موسم خاص.
«لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ» «8»
لقمان به فرزندش سفارش كرد، آن گونه خوف الهى داشته باش كه عبادت جنّ و انس تو را آرام نكند و آن گونه به فضل خداوند اميدوار باش كه گناه ثقلين تو را مأيوس نكند. مشابه
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». تفسير كنزالدقائق.
«4». ارشادالقلوب، ج 1، ص 195.
«5». يونس، 62.
«6». حاقّه، 23.
«7». واقعه، 32.
«8». واقعه، 33.
جلد 9 - صفحه 405
اين كلام از حضرت على عليه السلام نيز نقل شده است. «1»
امام باقر عليه السلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه هيچ كس به اعمال خود تكيه نكند، بلكه تنها به فضل و رحمت خداوند تكيه كنيد. «2»
پیام ها
1- در دادگاه عدل الهى، نژاد، رنگ، شغل، سن و جنسيّت ملاك سنجش نيست.
وَ لِمَنْ خافَ ... جَنَّتانِ
2- خدا ترسى، سرچشمهى حق پذيرى و عمل صالح است و لذا براى ورود به بهشت، شرط ديگرى در كنار خوف نيامده است. وَ لِمَنْ خافَ ... جَنَّتانِ
3- ذات خداوند، منشأ رحمت است. توجّه انسان به مقام و جايگاه خداوند در نظام هستى و دادگاه قيامت، موجب دقّت در رفتار و گفتار و پيشگيرى از وقوع جرم و گناه مىشود. «خافَ مَقامَ رَبِّهِ»
4- در تربيت، بايد تهديد و تشويق در كنار هم باشد. هذِهِ جَهَنَّمُ ... جَنَّتانِ
5- در بهشت هم فراوانى هست، «مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ» هم تنوّع، «زَوْجانِ» و هم در دسترس بودن. «جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ (52)
نعمت 20- فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ: در اين دو بهشت از هر نوع ميوهها،
جلد 12 - صفحه 429
زَوْجانِ: دو صنفاند كه متشاكل يكديگرند مانند تشاكل ذكر و انثى، و بدين جهت به زوجان تسميه يافته، و آن دو صنف يكى معروف است كه در دنيا ديده باشند و ديگر غريب كه نديده و نشنيده باشند. يا يكى تر و ديگر خشك چون انگور و كشمش و رطب و تمر و غير آن. از ابن عباس نقل شده كه هيچ ميوه نباشد در دنيا از ترش و شيرين مگر آنكه در بهشت باشد حتى حنظل الا آنكه حنظل بهشت شيرين باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ (46) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (47) ذَواتا أَفْنانٍ (48) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (49) فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ (50)
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (51) فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ (52) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (53) مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ (54) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (55)
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (56) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (57) كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (58) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (59) هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ (60)
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (61)
ترجمه
و براى كسيكه بترسد از مقام خود در پيشگاه پروردگارش دو بهشت است
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
داراى انواع درختها و ميوهها ميباشند
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
در آن دو است دو چشمه كه روان ميباشند
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
در آن دو از هر ميوهاى دو قسم است
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
آنان تكيه زنندگانند بر بسترهائى كه آسترهاى آنها از ديبا است و ميوه رسيده آن دو بهشت نزديك زمين است
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
در آنها است زنان فروهشته چشم كه دست درازى نكرده باشد بآنها انسانى پيش از آنان و نه جنيان
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
گوئيا آنان ياقوت و مرجانند
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
آيا هست پاداش نيكى جز نيكى
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.
تفسير
خداوند سبحان بعد از ذكر احوال اهل جهنم و انواع عذاب آنها
جلد 5 صفحه 120
بيان حال اهل بهشت را فرموده باين تقريب كه براى كسيكه بترسد از وقت اقامت خود در پيشگاه الهى براى حساب اعمال و جزاى آنها و باين جهت مرتكب معصيت خدا نشود دو بهشت است كه بمنزله داخل و خارج و بيرونى و اندرونى يا منزل مسكونى و باغ تفريحى براى او باشد كه در دنيا مردم طالب آنند و در كافى از امام صادق عليه السّلام در تفسير اين آيه نقل فرموده كه كسيكه بداند خدا او را مىبيند و سخن او را ميشنود و بر مقاصد او مطّلع است پس اين دانش باز دارد او را از اعمال قبيحه پس آنكس آنست كه ترسيده از مقام پروردگار خود و باز داشته خود را از هوى و هوس و در فقيه از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه كسيكه پيش آمد كند براى او كار زشتى يا شهوترانىاى پس اجتناب نمايد از آن از ترس خدا حرام فرمايد خدا بر او آتش جهنّم را و ايمن نمايد او را از فزع اكبر و انجاز فرمايد براى او وعده خود را در كتابش كه فرموده و لمن خاف مقام ربّه جنّتان و آن دو باغ داراى انواع نعم و ميوهها يا اقسام اشجار و اثمارند چون افنان يا جمع فنن بمعناى شاخه درخت است كه برگ و ميوه ميدهد و سايه دارد يا جمع فن بمعناى گونه و نوع و در آن دو باغ دو چشمه آب جارى است هر يك مخصوص بباغى كه در كنار نهرها و زير قصرها گردش ميكند و در آن دو باغ از هر نوع ميوه دو قسم موجود است يك قسم معمولى و متعارف كه در دنيا مشاهده شده و يك قسم غير متعارف كه مانند آن مشهود نشده و بعضى گفتهاند از هر ميوهاى دو صنف شبيه بهم مانند رطب و تمر و انگور و مويز موجود است ولى خشك از هر ميوهاى از تازه آن در خوبى كمتر نيست و ايشان استناد و اتّكاء دارند بر بالشها و بسترهائيكه آسترهاى آنها از ديبا و حرير است و رويه آنها را ديگر خدا ميداند كه از چيست چون وقتى آستر حرير باشد رويه را نميشود بيان كرد كه چه چيز است كه از حرير بالاتر است و از خصوصيّات ميوه بهشتى آنست كه در دسترس اهل بهشت است بطوريكه در هر حال كه بخواهند بچينند در دست آنها است خواه ايستاده باشند خواه نشسته خواه خوابيده پس ميشود گفت نزديك بآنها است و ميشود گفت نزديك بزمين است و در آن باغهاى بهشتى كه به هر پرهيزكارى دو باغ از آنها داده ميشود يا در آن بسترهاى حرير كه براى ايشان گسترده شده زنانى بزير افكنده
جلد 5 صفحه 121
چشم از غير شوهرانند كه دست احدى از جن و انس قبلا بآنها نرسيده بلكه بكر و پاك و پاكيزهاند و قمّى ره نقل فرموده كه حور العين از نور رويشان چشمها بزير افكنده شود و بعضى گفتهاند آن زنان دو نوعند انسيّه و جنيّه بزنان انسيّه دست انس نرسيده و بزنان جنيّه دست جن و هر يك از دو نوع مخصوص بهم جنس خودشانند از اهل ايمان و تقوى و در هر حال آن زنان دست نخورده بهشتى در رنگ و ضياء و بهاء و صفاء و جلاء مانند ياقوت و مرجانند كه در آيات سابقه بيان شد و در روايات توصيف شده لطافتشان بآنكه مغز ساق پاى آنها از زير هفتاد حلّه حرير بهشتى نمايان است آيا پاداش كسيكه نيكوكار باشد جز نيكى چيزى است و مستفاد در بيان اين آيه از چند روايت آنست كه نيست جزاء معرفت بخدا و توحيد او مگر بهشت و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه اين آيه جارى است در باره مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكار هر كس در باره كسى خوبى كند بايد تلافى كند آنرا بخوبترى و الّا تلافى نكرده چون فضل در ابتداء بخوبى است پس هيچ يك از نعم الهيّه را نبايد انكار نمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فِيهِما مِن كُلِّ فاكِهَةٍ زَوجانِ (52) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (53)
در اينکه دو جنّت از هر قسم ميوهها دو نحوه است بعضي گفتند مراد رطب و يابس است که هر دو قسم در طعم و عطر شبيه يكديگرند و بعضي گفتند مراد فواكه معروفه در دنيا و شبيه آنها که در دنيا نبوده.
اقول: مفاد آيه شريفه اينكه هر ميوه بهشت دو نحوه است در اسم يك اسم است و لكن در طعم و بو و ساير خصوصيّاتش مختلف است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 52)- در این آیه که نوبت به میوههای این دو باغ بهشتی میرسد، میفرماید: «در آن دو از هر میوهای دو نوع وجود دارد» هر یک از دیگری بهتر (فِیهِما مِنْ کُلِّ فاکِهَةٍ زَوْجانِ).
نوعی که در دنیا نمونه آن را دیدهاید، و نوعی که هرگز شبیه و نظیر آن را در این جهان ندیدهاید.
نکات آیه
۱ - دو بوستان عطا شده به خداترسان، داراى دو گونه متمایز از هر نوع میوه (فیهما من کلّ فکهة زوجان)
۲ - دو بوستان خائفان از خدا، هر یک داراى میوه هایى مخصوص به خود و متمایز از دیگرى * (فیهما من کلّ فکهة زوجان) برداشت یاد شده بدین احتمال است که «زوجان» به معناى وجود دو نوع در دو بهشت باشد که در هر بهشت یک نوع از هر میوه وجود داشته باشد.
۳ - بهشت، داراى همه گونه میوه ها (فیهما من کلّ فکهة)
موضوعات مرتبط
- بهشت: تنوع میوه هاى بهشت ۱، ۲، ۳; نعمتهاى بهشت ۳
- خداترسان: ویژگیهاى باغهاى اخروى خداترسان ۱، ۲
منابع