الذاريات ٢٣
کپی متن آیه |
---|
فَوَ رَبِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ |
ترجمه
الذاريات ٢٢ | آیه ٢٣ | الذاريات ٢٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِثْلَ مَآ أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ»: مراد این است که وقوع رستاخیز و وجود بهشت و دوزخ و سعادت و شقاوت در آخرت، محقق و بدور از شک و گمان است، بدان گونه که سخن گفتن خودتان برایتان محسوس است و واقعیت دارد و درباره آن شک و تردید ندارید.
تفسیر
- آيات ۲۰ - ۵۱ سوره ذاريات
- اقسام آيات و نشانه هایی كه در نفوس خودِ انسان ها هست
- مراد از «رزق»، در آیه: «وَ فِى السّمَاء رِزقُكُم وَ مَا تُوعَدُون»
- گفتارى درباره كافى بودن رزق، براى روزى خواران
- داستان وارد شدن ملائكه عذاب قوم لوط، بر ابراهيم«ع»
- آيتى كه خداوند با عذاب و هلاکت قوم لوط، بر جاى گذاشت
- اشاره به هلاكت قوم عاد، ثمود و قوم نوح «ع»
- معناى آيه: «وَ السّمَاء بَنَينَاهَا بِأيدٍ وَ إنّا لَمُوسِعُون»
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ «23»
پس به پروردگار آسمان و زمين سوگند، اين سخن ما حق است همچنان كه شما سخن مىگوييد. (همان طور كه در سخن گفتن خود شك نمىكنيد، در گفتههاى ما نيز شك نكنيد.)
نکته ها
قرآن، شرط هدايت شدن و به يقين رسيدن از طريق آيات طبيعت و كتاب شريعت را، دلِ آماده مىداند: «آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ»، «لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ» «1»، «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»* «2»، «لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»* «3»، «لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»* «4»، «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»* «5»، «لِأُولِي النُّهى»* «6»، «لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ» «7»، «لَآياتٍ لِلْعالِمِينَ» «8» و «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» «9».
در آفرينش زمين و انسان نكات بسيارى نهفته است از جمله:
حجم زمين، مساحت و عمق آن، كوهها و درهها، فاصله آن با خورشيد و كرات ديگر، حركات
«1». يونس، 67.
«2». رعد، 3.
«3». رعد، 4.
«4». ابراهيم، 5.
«5». نحل، 79.
«6». طه، 128.
«7». حجر، 75.
«8». روم، 22.
«9». بقره، 2.
جلد 9 - صفحه 250
گوناگون زمين، معادن پيدا و ناپيدا، روئيدنىها، آبهاى ذخيره شده، رنگها، سنگها، خاكها، ميوهها، گياهان، تصفيه كنندگى زمين، تأمين كننده تمام نيازهاى ساكنان آن و دارا بودن مواد غذايى براى تغذيه همه حيوانات و انسانها، كه براى طالبان يقين نشانههاى قدرت و حكمت خداوند است.
حالات مختلف بدن، از نطفه تا مراحل بعد، نشانه قدرت اوست. غرايز گوناگون انسان نشانه حكمت و علم او به نيازهاى انسان است.
هماهنگى ميان حواسّ بدن و عدم اصطكاك آنها با يكديگر، نظام استخوانبندى و اعصاب، دستگاه تنفس، دستگاه گوارش، دستگاه بينايى و شنوايى، نظام دفاعى، همه و همه نشانههايى از خداوند قادر متعال است.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: خداوند تو را شنوا و بينا آفريد، هم شاد مىشوى و هم غضبناك، هم گرسنگى را احساس مىكنى و هم سيرى را. «1»
مردم به خاطر ضعف ايمان به مقدّر بودن رزق، گرفتار گناه، سرقت، كم فروشى، حرص، بخل و انواع خلافكارىها مىشوند.
نزول رزق، با حساب و كتاب دقيق است، «عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «2» اصل و سرچشمه نزد ماست و ما جز به مقدار معلوم، فرو نمىفرستيم.
آيه «فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ» را چند نوع مىتوان معنا كرد:
الف. مراد باران باشد كه از آسمان نازل مىشود و همچنين نور و ابر و باد و ...
ب. مراد آن باشد كه تقدير امور زمينيان در آسمانهاست.
ج. رزق ابدى كه بهشت است در آسمانهاست.
د. تحقق وعدههاى الهى (نزول رحمت يا عذاب) از سمت آسمان است. «3»
«مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» يعنى همان اندازه كه سخن گفتن شما برايتان محسوس است و واقعيّت دارد، وعدههاى الهى نيز همين گونه است، پس در آنها شك نكنيد.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». حجر، 21.
«3». تفسير راهنما.
جلد 9 - صفحه 251
پیام ها
1- نشانههاى قدرت و حكمت الهى در زمين، همراه با پيشرفت علم و كشف اسرار طبيعت، روز به روز آشكارتر مىشود. وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ ...
2- آيات و نشانههاى الهى در زمين، بسيار زياد و قابل توجّه است. «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ» (كلمه «آياتٌ» جمع و نكره آمده كه بيانگر تعدّد و عظمت است.)
3- خداشناسى، بايد بر اساس يقين و بصيرت باشد. «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ»
4- تا روحيه باور در انسان نباشد، نعمتها نشانه خداوند شمرده نمىشود.
«آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ»
5- مطالعه طبيعت، راه تقويت ايمان و باور توحيدى است. «آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ»
6- وجود انسان به قدرى با عظمت است كه خداوند آن را هم رديف كره زمين قرار داده است. فِي الْأَرْضِ ... فِي أَنْفُسِكُمْ
7- خودشناسى، راه خداشناسى است. آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ ... فِي أَنْفُسِكُمْ
8- مشكل اساسى كفّار و بىدينان، سطحى نگرى آنان است و خداوند آنان را از اين جهت مورد توبيخ قرار مىدهد. «أَ فَلا تُبْصِرُونَ» (بصيرت، به معناى نگاه عميق و دقيق است)
9- نگاهى كه همراه با بصيرت نباشد، قابل توبيخ و سرزنش است. «أَ فَلا تُبْصِرُونَ»
10- سرچشمهى رزق، در آسمان است. (باران، نور، باد، ابر و هوا و ...) «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ»
11- هرگونه خير و بركت يا قهر و عذاب الهى، به عنوان پاداش يا كيفر از آسمان نازل مىگردد. فِي السَّماءِ ... ما تُوعَدُونَ
12- آسمان و زمين، تحت ربوبيّت و تدبير الهى در مسير كمال است. «فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
13- تأمين و تقدير روزى زمينيان در آسمانها، نمودى از ربوبيّت گسترده خداوند در آسمان و زمين است. «فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
جلد 9 - صفحه 252
14- قدرت نطق و سخن گفتن، از مواهب ويژه پروردگار به انسان است كه خداوند براى حقيقى بودن سخن و وعدهى خود، به سخن گفتن بشر مثل مىزند. «إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ «23»
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ: پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين، إِنَّهُ لَحَقٌ: بدرستى كه امر مذكور از آيات و روزى موعود هر آينه راست و درست است، مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ: در حالتى كه مانند آنست كه شما سخن مىگوئيد، يعنى همچنانكه شما هيچ شكى نداريد در سخن گفتن خود، بدانيد شكى نيست در حقيقت روزى مقدر و وعده معين؛ يا در آسمان است روزى شما و آنچه به آن موعود شدهايد، پس قسم به پروردگار آسمان و زمين كه حق است مثل آنچه شما سخن مىگوئيد.
تنبيه: آيه شريفه اشعارى دارد به معتقدين خداوند سبحان و متدينين به ديانت اسلام و قرآن كه خداوند منّان بر آن تصديق و باور داشتن آنان كلام خود را تنظير فرموده به كلام بندگان كه قسم به پروردگار آسمان و زمين اين آيات حق و صدق است مثل آنچه شما تكلم مىكنيد و البته تأمل در اين فرمايش باعث شرمسارى و خجالت بندگان خصوصا اهل ايمان خواهد بود، كيست در عالم، كلام خالق خود را باور نمىدارد تا خدا براى قبول آن سوگند ياد فرمايد؟
عبرت: اصمعى گويد: روزى از مسجد بصره مىرفتم، در راه اعرابى دزدى از دزدان جلف بر شترى نشسته و شمشير حمايل و كمانى در بازو افكنده، در گذر آمد. چون نزديك رسيد سلام كرد گفت: از كدام قبيلهاى گفتم: از بنى الاصمعى. گفت: اصمعى نيستى؟ گفتم: بلى. گفت: از كجا آئى؟
گفتم: از جائى كه تلاوت كلام خدا مىكردند. گفت: خدائى را كلامى هست كه آدميان توانند آن را بخوانند؟ گفتم: بلى. گفت: بخوان، من سوره و الذاريات خواندم، چون به اين آيه رسيدم (وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ) گفت: اى اصمعى به خداى بر تو سوگند مىدهم كه اين كلام خداست كه به حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله فرستاده؟ گفتم: به حق آن خدا كه آن حضرت
جلد 12 - صفحه 265
را به خلقان فرستاده اين كلام خدا است كه به او نازل فرموده.
چون اعرابى اين كلام از من شنيد از شتر به زير آمد و آن را نحر كرده پاره پاره نمود و روى پوست گذاشت گفت: مرا يارى كن تا اين را به فقرا رسانم.
پس تيغ را بشكست و كمان را در زير خاك پنهان كرد و گفت: (وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ) و من نفس خود را ملامت نمودم كه اى نفس سالهاست كه تو اين آيه مىخوانى و متعظ نمىشوى، اعرابى جلف يكبار استماع نمود متعظ شد.
پس من اعرابى را نديدم تا زمانى كه به حج رفتم. روزى در طواف بودم از پشت سر كسى مرا صدا نمود، نگاه كردم همان اعرابى را ديدم كه بواسطه كثرت طاعت و عبادت ضعيف و نحيف شده پوست به استخوان چسبيده و زرد گشته، پس از سلام مرا به مقام حضرت ابراهيم عليه السّلام برد گفت: از كلام خدا مرا بشنوان. من همان سوره و الذاريات خواندم، چون به اين آيه رسيدم (وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ) گفت: وجدنا ما وعدنا ربنا حقا: يافتيم آنچه پروردگار ما وعده داده بود حق و صدق، آنگاه گفت: چيز ديگر از اين كلام مىدانى؟ من خواندم (فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ) اعرابى نعره زد گفت: كيست آنكه خدا را به غضب آرد و كيست كه تصديق قول او نكند تا سوگند ياد كند بر حقيقت قول خود، پس دو سه بار اين كلام را اعاده نموده و جان به حق تسليم نمود «1». (نعم ما قيل)
و كيف اخاف الفقر و اللّه رازقى
و رازق هذا الخلق فى العسر و اليسر
تكفل بالارزاق للخلق كلهم
و للضب فى البيداء و للحوت فى البحر
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «15» آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ «16» كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ «17» وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «18» وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «19»
وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ «20» وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «21» وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ «22» فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ «23»
ترجمه
همانا پرهيزكاران در بوستانها و كنار چشمههاى روانند
با آنكه گيرنده و قبول كنندگانند آنچه را كه داد بايشان پروردگارشان همانا ايشان بودند پيش از اين نيكوكاران بودند
آنانكه كمى از شب خواب ميكردند
و در سحرها طلب آمرزش مينمودند
و در مالهاى ايشان بهرهاى بود براى درخواستكننده و بىروزى مانده
و در زمين نشانهها است براى يقين دارندگان
و در خود شما آيا پس نظر نميكنيد
و در آسمان است روزى شما و آنچه وعده داده ميشويد
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين همانا آن حق و درست است مثل آنكه سخن ميگوئيد.
تفسير
خداوند سبحان بعد از ذكر شمّهاى از احوال كفّار بيان فرموده حال اهل ايمان و تقوى را كه در آخرت ميان باغها و كنار نهرهاى جارى ميباشند و راضى و دل خوشند بنعم بىپايانى كه خداوند بايشان انعام فرموده چون در دنيا نيكوكار بودند كمى از شب را مىخوابيدند و سحرها بنماز و دعا و استغفار از خدا مشغول مىشدند چنانچه در تهذيب و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد هفتاد مرتبه استغفار نمودن در نماز وتر است آخر شب و محتمل است مراد از خوابيدن كمى از شب خوابيدن كمى از شبها باشد چنانچه در كافى از آنحضرت نقل نموده كه مراد آنستكه كمتر شبى نماز شب از آنها فوت ميشد كه برنخيزند براى آن و
جلد 5 صفحه 64
بخوابند و در تهذيب از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها ميخوابيدند ولى هر وقت يكى از آنها از اين پهلو بآن پهلو ميشد ميگفت الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر و ممكن است تمام اينمعانى مراد باشد بحسب اشخاص و احوال و اوقات و در اموال ايشان علاوه بر حقوق واجبه الهيّه حقّى مفروض و مقرّر از خودشان بود براى كسيكه طلب كند و كسيكه طلب نكند با آنكه فقير و مستحق باشد و در كافى از صادقين عليهما السلام محروم بمحارف تفسير شده كه باز مانده از كسب و روزى را گويند و در زمين دلائلى بر علم و قدرت و وحدت و رحمت و حكمت الهى موجود است كه از شماره بيرون و از ستاره افزون مىباشد لذا گفتهاند در هر چيزى براى خدا نشانهاى است كه دلالت بر يگانگى او دارد و هر چه در عالم موجود است نمونهاى از آن در وجود انسان يافت ميشود كه هر يك منفردا و تمامى مجتمعا دلالت تام بر وجود صانع خبير بصير عليم حكيم رحيم كريم قديم دارد لذا انسانرا عالم صغير خواندهاند كه در آن عالم كبير مندرج شده است و شرح اين جمله در كتب حكمت مفصّلا ذكر شده و اينجا محتاج به بيان نيست هر كس بهر عضوى از اعضاء ظاهرى و باطنى و بسر تا پاى خود جمعا نظر كند ميفهمد كه چه خالقى دارد ولى قدرى فكر و دقت ميخواهد تا يقين حاصل شود و چون آيات انفسى دلالتش واضحتر است از آفاقى آنجا للموقنين فرموده يعنى براى كسانيكه اهل تحصيل يقين ميباشند و اينجا افلا تبصرون يعنى مگر چشم نداريد كه به بينيد اگر چه مقصود اعمال ديده بصيرت و نظر عبرت است ولى تعبير فرق ميكند و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه خدا تو را شنوا و بينا خلق فرموده خشم ميكنى و خشنود ميشوى و گرسنه و سير ميگردى و اينها همه از آيات الهى ميباشند و قمّى ره نيز مانند آنرا نقل نموده است و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مردى از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمود كه بچه چيز شناختى پروردگار خود را فرمود بفسخ عزيمتها و نقض همتها چون همّت نمودم پس مانع شد از همّ من و عزم كردم پس حكم كرد بر خلاف عزم من دانستم كه مدبّر امور غير از من است و در توحيد مانند اين سؤال و جواب را نيز از آنحضرت
جلد 5 صفحه 65
نقل نموده است و گفتهاند مايه ارتزاق بنى آدم باران است كه از آسمان ميبارد و بسبب آن ارزاق عباد تأمين ميشود و عذاب الهى بر اهلش از آسمان نازل ميگردد و بهشت فوق آسمان هفتم است و اين مراد از و في السماء رزقكم و ما توعدون است و از امام مجتبى عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند از ارزاق خلق فرمود در آسمان چهارم است و بقدر قسمت هر كس نازل ميشود و قمّى ره نقل فرموده كه باران از آسمان نازل ميگردد پس بيرون ميآيد از زمين بسبب آن قوتهاى اهل عالم و مراد از ما توعدون اخبارى است كه راجع برجعت و قيامت و غيرها از آسمان ميرسد و بعضى گفتهاند مقصود آنستكه روزى بندگان و هر چه بهر كس برسد از خير و شرّ در آسمان بتقدير الهى مقدّر شده خواه بر حسب وعده باشد خواه نباشد و با قطع نظر از اقوال و اخبار بنظر حقير محتمل است مراد از سماء عالم بالا باشد چون مشتق از سموّ است و بر جهت علو اطلاق ميشود و نزول هر فيض و هر نعمت و هر بلا و محنتى از عالم بالا در اينعالم مسلّم است و مواعيد الهيّه هم به اين منوال است و در خاتمه خداوند قسم ياد فرموده بعزت و جلال خود كه آنچه ذكر شد از عذاب كفّار و نعيم ابرار و وجود آيات و تقدير ارزاق حقّ است مانند آنكه ناطق بودن انسان حق است و جاى شبهه و ترديد نيست يعنى باين وضوح و ظهور است پس بايد باين درجه يقينى و مورد اطمينان باشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثلَ ما أَنَّكُم تَنطِقُونَ «23»
پس قسم به پروردگار آسمان و زمين اينکه حق است مثل آنچه هستيد نطق ميكنيد.
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ يعني روزي شما و آنچه که وعده داده شده بشما هر آينه حق و ثابت است و تخلف پذير نيست، با چند تاكيد قسم آنهم به پروردگار و كلمه انّ و جمله اسميه و لام تاكيد.
مِثلَ ما أَنَّكُم تَنطِقُونَ وجه تشبيه گفتند همين نحوي که ميدانيد آنچه ميگوئيد بدانيد که ما توعدون هم حق و ثابت است لكن آنچه بنظر نزديك مي آيد پس از بيان مقدمهاي و آن اينست که موجودات امكانيه را گفتند از چهارده قسم بيرون نيست جواهرات خمسه و اعراض تسعه امّا اعراض که بنفسه وجود پيدا نميكند زيرا معناي عرض اذا وجد في الموضوع مثل كم و كيف و اعراض نسبيه و اما جواهرات خمسه عبارت از عقل و نفس و جسم و ماده و صورت است عقل جوهر مجرد از ماده و صورت نفس مجرد از ماده دون الصورة جسم مركب از ماده و صورت و ماده بدون صورت تحقق پيدا نميكند و گفتند شيئيت شيئي به صورت است نه به ماده، هيولا در بقاء محتاج صورت، تشخص كرد صورت را گرفتار. و مراد صورت نوعيّه است نه صورت شخصيه که از عوارض است و صورت نوعيه عبارت از فصل مميّز است بين الانواع و فصل مميز انسان از
جلد 16 - صفحه 274
ساير انواع نطق است که گفتند (الانسان حيوان ناطق) پس مشخص و مميّز انسان نطق است لذا ساير حيوانات را صامت ميگويند و نطق اظهار ما في- الضمير است.
وَ ما تُوعَدُونَ هم ظاهر ميكند آنچه در غيبت تقدير شده بمنصه ظهور مي رسد و اللّه العالم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 23)- لذا برای تأکید مطلب در این آیه سوگند یاد کرده، میگوید:
«سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حق است، همان گونه که شما سخن میگوئید» (فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ).
کار به جائی رسیده است که خداوند با آن عظمت و قدرتش برای اطمینان دادن به بندگان شکاک و دیر باور و ضعیف النفس و حریص سوگند یاد میکند که آنچه به شما در زمینه رزق و روزی و وعدههای ثواب و عقاب قیامت وعده داده شده همه حق است، و هیچ شک و تردیدی در آن نیست.
نکات آیه
۱ - سوگند خداوند، بر حقانیت و تخلف ناپذیرى وعده هاى خویش (و ما توعدن . فَوَربّ السّماء و الأرض إنّه لحقّ) در این که مرجع ضمیر در «إنّه» چیست، چند احتمال داده شده است. از جمله آنها این است که ضمیر به «ما توعدون» (در آیه قبل) بازمى گردد. برداشت بالا براساس این احتمال است.
۲ - تضمین قطعى، روزى خلق از سوى خداوند * (و فى السّماء رزقکم ... فَوَربّ السّماء و الأرض إنّه لحقّ) ضمیر «إنّه» مى تواند به روزى آدمیان بازگردد که در «فى السّماء رزقکم» بیان شده است. در این صورت پیام آیه شریفه این است که فکر روزى، شما را از تحقیق و اندیشه در آیات الهى باز ندارد; زیرا خداوند روزى شما را تضمین کرده است.
۳ - آسمان و زمین، تحت ربوبیت الهى و تدبیر یگانه آن، شایان تأمل و درس آموزى (فَوَربّ السّماء و الأرض) اهمیت ربوبیت الهى نسبت به آسمان و زمین، از آن جهت مى باشد که مورد قسم قرار گرفته است.
۴ - ربوبیت یگانه و توانمندانه خداوند بر نظام هستى، خود گواه تحقق پذیرى وعده هاى او است. (و ما توعدون . فَوَربّ السّماء و الأرض إنّه لحقّ) از ارتباط میان حقانیتِ وعده هاى خداوند و سوگند به ربوبیت او، مطلب بالا استفاده مى شود.
۵ - تأمین روزى زمینیان از آسمان، نمودى از ربوبیت یگانه خداوند بر هستى (و فى السّماء رزقکم ... فَوَربّ السّماء و الأرض) از ارتباط میان این آیه با آیه قبل (و فى السّماء رزقکم) مطلب بالا استفاده مى شود.
۶ - نظام هستى، در مسیر کمال و تعالى (فَوَربّ السّماء و الأرض) در واژه «ربّ»، پیش بردن به سوى کمال و رفع نقایص، نهفته است. (مفردات راغب)
۷ - حقانیت وعده هاى الهى مانند قدرت آدمیان بر نطق، روشن و انکارناپذیر است. (و ما توعدون ... إنّه لحقّ مثل ما أنّکم تنطقون) بنابراین که ضمیر «إنّه» به «ما توعدون» بازگردد، تمثیل آیه شریفه در جهت بیان این معنا است که تحقق وعده هاى الهى، همان قدر روشن است که سخن گفتن آدمیان و قدرت ایشان بر نطق واضح مى باشد.
۸ - پرهیز شعورمندان از کلام دروغین، دلیل راه نداشتن باطل در حریم وعده هاى خداوند (آفریدگار شعور)* (إنّه لحقّ مثل ما أنّکم تنطقون) تعبیر «مثل أنّکم تنطقون» ممکن است در بیان این معنا آمده باشد که اگر انسان شعورمند، از باطل گریزان است و ارزش را در حقیقت مى بیند; پس چگونه ممکن است که سخن پروردگار آدمیان و خالق نطق (شعور)، بى حقیقت و وعده اش تحقق ناپذیر باشد.
۹ - نطق و شعورمندى انسان، نشانه اى از آیات حق الهى * (و فى أنفسکم أفلاتبصرون ... إنّه لحقّ مثل ما أنّکم تنطقون) از ارتباط میان «إنّه لحقّ» با «تنطقون»، ممکن است مطلب بالا استفاده شود.
موضوعات مرتبط
- آسمان: عبرت از تدبیر آسمان ۳; مدبر آسمان ۳
- آفرینش: تکامل آفرینش ۶
- آیات خدا: آیات انفسى ۹
- انسان: اهمیت شعور انسان ۹; روزى انسان ها ۲
- باشعوران: راستگویى باشعوران ۸
- توحید: آثار توحید ربوبى ۴; توحید ربوبى ۳; دلایل توحید ربوبى ۵
- خدا: دلایل حتمیت وعده هاى خدا ۴; دلایل حقانیت وعده هاى خدا ۸; رازقیت خدا ۲; وضوح حقانیت وعده هاى خدا ۷
- دروغ: اجتناب از دروغ ۸
- روزى: آثار تأمین روزى ۵; ضامن روزى ۲; منابع روزى ۵
- زمین: عبرت از تدبیر زمین ۳; مدبر زمین ۳
- سوگند: سوگند بر حتمیت وعده هاى خدا ۱; سوگند بر حقانیت وعده هاى خدا ۱
- عبرت: عوامل عبرت ۳
- قرآن: سوگندهاى قرآن ۱; مثالهاى قرآن ۷
- مثالهاى قرآن: تمثیل به تکلم انسان ۷
منابع