الحج ١١

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مِنَ‌ النَّاسِ‌ مَنْ‌ يَعْبُدُ اللَّهَ‌ عَلَى‌ حَرْفٍ‌ فَإِنْ‌ أَصَابَهُ‌ خَيْرٌ اطْمَأَنَ‌ بِهِ‌ وَ إِنْ‌ أَصَابَتْهُ‌ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ‌ عَلَى‌ وَجْهِهِ‌ خَسِرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ ذٰلِکَ‌ هُوَ الْخُسْرَانُ‌ الْمُبِينُ‌

ترجمه

بعضی از مردم خدا را تنها با زبان می‌پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است)؛ همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا می‌کنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون می‌شوند (و به کفر رومی‌آورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست داده‌اند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است!

ترتیل:
ترجمه:
الحج ١٠ آیه ١١ الحج ١٢
سوره : سوره الحج
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَرْفٍ»: لبه. کناره. «یَعْبُدُ اللهَ عَلی حَرْفٍ»: مراد متزلزل و مذبذب بودن در پذیرش فرمان یزدان و ایمان به اسلام است. انگار چنین فردی بر لبه چیزی قرار گرفته است و با تکان مختصری از مسیر خارج می‌شود، و یا این که در جنگی که درگرفته است خویشتن را به کناری می‌کشد و در اطراف و جوانب میدان می‌جنگد، تا اگر پیروزی نصیب لشکریان شد، با ایشان بماند، و اگر ترس شکست و احتمال بلائی در میان بود، فرار بکند. «إِطْمأَنَّ بِهِ»: ثابت و استوار می‌ماند بر باور و عقیده‌ای که ظاهراً پذیرفته است. ماندگار می‌ماند به سبب آن. «فِتْنَةٌ»: بلا و مصیبت. امتحان و آزمایش. «إِنقَلَبَ عَلی وَجْهِهِ»: بازگشت می‌کند. از ایمان برمی‌گردد و به کفر می‌گراید (نگا: بقره / آل‌عمران / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره بنى‌اسد نازل شده که در اطراف مدینه می‌زیسته اند.[۱][۲]

تفسیر


نکات آیه

۱ - وجود برخى از عناصر مذبذب و هرهرى مذهب در جمع مسلمانان صدراسلام (و من الناس من یعبد اللّه على حرف فإن أصابه خیر اطمأنّ به و إن أصابته فتنة انقلب على وجهه خسر الدنیا و الأخرة ) «حرف» به معناى طرف و کنار است. «على حرف» متعلق به عامل مقدر و حال از ضمیر مستتر در «یعبد» است.;یعنى، «و من الناس من یعبد اللّه حال کونه على طرف من الدین». آیه فوق، خبر از عناصرى از اهل شرک مى دهد که همراه با اضطراب، تشویش، دودلى و تردید وارد جبهه توحید و یکتاپرستى (اسلام) مى شدند. آنان مانند کسى هستند که در کنار معرکه چشم به راه مى نشیند; اگر دید جنگجویان دارند پیروز مى شوند، وارد معرکه مى شود; اما اگر احساس کرد که آنها شکست مى خورند، فرار مى کند. عناصر فوق نیز اگر به مال و منالى دست مى یافتند، شادمان مى شدند و پا بر جا مى ماندند; اما اگر اتفاقاً مواجه با ناملایمات و سختى ها مى شدند، از جبهه توحیدى روى بر مى تافتند و به آیین سابقشان (شرک) باز مى گشتند.

۲ - پایبندى بر بندگى خدا در حال غنا، تنگدستى، کامیابى و ناکامى، نشانه قوت، ثبات و استحکام ایمان است. (و من الناس من یعبد اللّه على حرف ... انقلب على وجهه )

۳ - عبادت خدا با انگیزه برخوردارى از رفاه و آسایش دنیوى، عبادتى بى ارزش و مردود است. (و من الناس من یعبد اللّه على حرف فإن أصابه خیر اطمأنّ) «خیر» به هرچیزى که در آن براى انسان منفعت و سود باشد و نیز مایه صلاح و بهبود حال و وضع وى گردد گفته مى شود. بنابراین کلمه «فتنة» که در آیه فوق در مقابل «خیر» قرار داده شده به معناى هر چیزى است که براى انسان زیان آور و یا مایه بدى حال و روز وى باشد.

۴ - اموال و دارایى ها در بینش قرآنى، خیر و ارزشمند است. (فإن أصابه خیر اطمأنّ به)

۵ - فقر و ناملایمات، ابزار آزمون الهى (و إن أصابته فتنة انقلب على وجهه) «فتنة» از «فَتْن» مشتق است و «فتن» به معناى ذوب کردن طلا و نقره به منظور سنجش ایار آن است. «فتنة» نیز به هر چیزى که ابزارى براى آزمون باشد، گفته مى شود. بنابراین تسمیه ناملایمات، فقر و تنگدستى به «فتنة»، مى تواند بیاگر مطلب فوق باشد.

۶ - برخوردار شدن از رفاه و آسایش دنیوى، شرط و انگیزه برخى از انسان ها براى عبادت خداوند (و من الناس من یعبد اللّه على حرف)

۷ - ارتداد برخى از مسلمانان سست ایمان صدراسلام و بازگشت دوباره آنان به آیین شرک، به خاطر گرفتار شدن به بعضى از ناکامى هاى دنیوى (و من الناس من یعبد اللّه على حرف ... انقلب على وجهه)

۸ - ارتداد از دین، گناهى نابخشودنى و درپى دارنده عذاب جاودان اخروى است. (و من الناس من یعبد اللّه على حرف ... خسر الدنیا و الأخرة)

۹ - پایبندى به دین به خاطر سود مادى و رها کردن آن (ارتداد) به وقت دشوارى ها و محرومیت ها، مایه خسران و تباهى دنیا و آخرت (و إن أصابته فتنة انقلب على وجهه خسر الدنیا و الأخرة)

۱۰ - خسران اخروى همراه با تباهى دنیوى، از بارزترین انواع خسران ها (خسر الدنیا و الأخرة ذلک هو الخسران المبین)

روایات و احادیث

۱۱- «عن أبى جعفر(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ «و من الناس من یعبد اللّه على حرف فإن أصابه خیر إطمأنّ به و إن أصابته فتنة إنقلب على وجهه خسر الدنیا و الآخرة» قال زرارة: سألت عنها أبا جعفر(ع) فقال: هولاء قوم عبدوا اللّه و خلعوا عبادة من یعبد من دون اللّه و شکّوا فى محمد(ص) و ما جاء به فتکلّموا بالإسلام و شهدوا أن لا إله إلاّ اللّه و أنّ محمدآ رسول اللّه و أقرّوا بالقرآن و هم فى ذلک شاکّون فى محمد(ص) و ماجاء به ولیسوا شکّاکاً فى اللّه قال اللّه عزّوجلّ: «و من الناس من یعبد اللّه على حرف» یعنى على شکّ فى محمد(ص) و ما جاء به «فإن أصابه خیر» یعنى عافیة فى نفسه و ماله و ولده «إطمأنّ به» و رضى به «و إن أصابه فتنة» یعنى بلاء فى جسده أو ماله تطیّر و کره المقام على الإقرار بالنبى(ص) فرجع إلى الوقوف و الشکّ فنصب العداوة للّه و لرسوله و الجحود بالنبى و ما جاء به; از امام باقر(ع) روایت شده است که در پاسخ سؤال زراره از سخن خداوند: «و من الناس من یعبد اللّه على حرف...» فرمود: آنان قومى خداپرست بودند که غیر از خدا، معبودى را پرستش نکردند; ولى در باره حضرت محمد(ص) و آنچه او آورده، شک کردند. پس با زبان، اقرار به اسلام کردند و شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر(ص) دادند و به قرآن اعتراف کردند; ولى در عین حال آنان درباره محمد(ص) و آنچه او آورده بود، در حال شک بودند; با آن که در باره خداوند شکى نداشتند. خداوند عزّوجلّ فرمود: «و من الناس من یعبد اللّه على حرف»; یعنى، در باره محمد(ص) و آنچه او آورده بود، شک داشتند: «فإن أصابه خیر»; یعنى، عافیت در جان و مال و فرزند و «إطمأنّ به»[یعنى] به آن راضى مى شدند. «و إن أصابته فتنة»; یعنى، بلایى در جان یا مال آنان[ مى رسید، آن بلا را ]به فال بد مى گرفتند و اقرار به نبوت حضرت محمد(ص) را ناخوشایند مى داشتند. پس حالت توقف و شک پیدا کردند و راه دشمنى با خدا و رسول او و انکار نبوت حضرت پیامبر(ص) و آنچه را بر او نازل شده بود، در پیش گرفتند».[۳]

موضوعات مرتبط

  • آسایش طلبان: انگیزه آسایش طلبان ۶; عبادت آسایش طلبان ۶
  • ارتداد: آثار ارتداد ۹; ارتداد هنگام سختى ۹; کیفر ارتداد ۸; گناه ارتداد ۸
  • ارزشها :۴
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۷
  • امتحان: ابزار امتحان ۵; امتحان با سختى ۵; امتحان با فقر ۵
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۶
  • ایمان: نشانه هاى استحکام ایمان ۲
  • خدا: امتحانهاى خدا ۵; دشمنان خدا ۱۱
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۹
  • زیان: روشنترین زیان ۱۰; زیان اخروى ۱۰; زیان دنیوى ۱۰; عوامل زیان اخروى ۹; عوامل زیان دنیوى ۹
  • سست ایمانان: سست ایمانان صدراسلام ۱
  • عبادت: آسایش طلبى در عبادت ۳; انگیزه عبادت ۳، ۶; رفاه طلبى در عبادت ۳; عبادت بى ارزشى ۳; عبادت خدا ۳
  • عبودیت: استقامت در عبودیت ۲; عبودیت در بى نیازى ۲; عبودیت در فقر ۲
  • عذاب: موجبات جاودانگى در عذاب اخروى ۸
  • گروههاى اجتماعى: گروههاى اجتماعى صدراسلام ۱
  • گناه: گناه نابخشودنى ۸
  • گناهان کبیره :۸
  • مال: ارزش مال ۴; خیریت مال ۴
  • محرومیت: آثار محرومیت دنیوى ۷
  • محمد(ص): دشمنان محمد(ص) ۱۱; کافران به محمد(ص) ۱۱
  • مسلمانان: عوامل ارتداد مسلمانان صدراسلام ۷

منابع

  1. صاحب مجمع البیان از ابن عباس روایت کند که این آیه درباره جماعتى نازل شده که در مدینه به رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شده بودند و اگر کسى از آن‌ها صحیح الجسم و داراى اسب سوارى خوبى هم مى بود و زوجه او نیز پسر می‌زائید، اطمینان حاصل کرده و خوشحال و خشنود می‌گردید و اگر دردى بر او عارض می‌شد و یا زوجه اش دختر می‌زائید، مى گفت: من از دین اسلام جز بدى چیز دیگرى ندیده ام.
  2. بخارى در صحیح خود از ابن عباس روایت کرده و میبدى و ابن مردویه در تفاسیر خود از طریق عطیة از ابن مسعود نقل نمایند که یک نفر یهودى مسلمان شده بود بعد از چندى چشم او کور می‌شود و مال و فرزندش هم از دستش می‌رود سپس از اسلام به بدگوئى پرداخته و آن را به فال بد و شوم می‌گیرد و گوید که من از این دین جز بدى چیز دیگرى ندیده ام سپس این آیه نازل گردیده است.
  3. کافى، ج ۲، ص ۴۱۳، ح ۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۷۳- ، ح ۱۹.