الإنشقاق ٥

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ أَذِنَتْ‌ لِرَبِّهَا وَ حُقَّتْ‌

ترجمه

و تسلیم فرمان پروردگارش گردد -و شایسته است که چنین باشد-

و فرمان پروردگار خويش برد و حق همين باشد
و پروردگارش را فرمان برد و [چنين‌] سزد.
و به فرمان خدا گوش فرا دهد د البته سزد که فرمان او پذیرد (در آن هنگام قیامت بر پا شود).
و فرمان پروردگارش را اطاعت کند، و [به این اطاعتِ از فرمان،] سزاوارتر گردد،
و به فرمان پروردگارش گوش دهد و حق بود كه چنين كند.
و به [امر] پروردگارش گوش بسپارد و خود چنین سزد
و به پروردگار خود گوش سپارد و فرمان برد و اين سزاوار اوست.
و فرمان پروردگارش را می‌برد، و چنین هم می‌سزد و حق هم همین است.
و پروردگارش را فرمان برد و (چنان) سزد.
و فرمان برد پروردگار خویش را و سزاوار شد

And hearkens to its Lord, as it must.
ترتیل:
ترجمه:
الإنشقاق ٤ آیه ٥ الإنشقاق ٦
سوره : سوره الإنشقاق
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَذِنَتْ ...»: این حوادث عظیم که با تسلیم کامل همه موجودات توأم است، بیانگر مرحله نوین هستی است. جواب (إِذا) محذوف است و جمله‌ای این چنین است: انسان نتیجه اعمال خوب و بد خود را می‌بیند. برخی آیه بعدی را متضمّن جواب (إِذا) می‌دانند.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ «1» وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ «2» وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ «3» وَ أَلْقَتْ ما فِيها وَ تَخَلَّتْ «4» وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ «5»

آنگاه كه آسمان شكافته شود. و پروردگارش را فرمان برد كه چنين سزاوار است. و آنگاه كه زمين هموار شود. و آنچه در آن است بيرون اندازد و خالى گردد. و به فرمان پروردگارش گوش سپرد كه چنين سزد.

نکته ها

«انشقاق» به معناى شكافته شدن است. حضرت على عليه السلام فرمودند: «تنشق السماء من المجرة» «1» يعنى آسمان از طريق كهكشان از هم گسيخته شود.

«أَذِنَتْ» از «اذن» به معناى حرف شنوى و «حُقَّتْ» يعنى شايسته وسزاوار و حقّش اين بود.

در قيامت آنچه در دل زمين است، از مردگان و گنج‌ها و ... به بيرون پرتاب مى‌شود.

چنانكه در سوره زلزال مى‌فرمايد: إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها ...

پیام ها

1- در آستانه قيامت، آسمان‌هاى استوار و محكم‌ «سَبْعاً شِداداً» «2» شكافته مى‌شوند. «إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ»

2- هستى گوش به فرمان و تسليم خداوند است. «أَذِنَتْ لِرَبِّها» (اين جمله درباره آسمان و زمين هر دو آمده است.)


«1». تفسير درّالمنثور.

«2». نبأ، 12.

جلد 10 - صفحه 426

3- طبيعت نوعى شعور دارد كه فرمان‌پذير خداوند است. «أَذِنَتْ لِرَبِّها»

4- تسليم خدا شدن، تنها تسليم شدنى است كه شايسته و سزاوار است. «حُقَّتْ»

5- در آستانه قيامت، زمين چنان دگرگون مى‌شود كه تمام ناهموارى‌هاى آن از ميان رفته و سطحى گسترده و هموار مى‌شود. «إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ «5»

وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها: و فرمان برد زمين مر حكم پروردگار خود را، در بيرون افكندن و خالى شدن از همه؛ وَ حُقَّتْ‌: و سزاوار گردانيده شده است حكم ربّانى را. زيرا مخلوق و آفريده اوست و عنان اختيار در قبضه اقتدار او باشد.

در خبر است از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه چون نشانه‌هاى قيامت ظاهر شود، زمين آنچه در وى باشد، بيرون اندازد از پاره‌هاى جگر خود، يعنى سنگ‌هاى طلا و نقره. ظالم گويد: به جهت اين از من ظلم و قتل صادر شده، دزد گويد: به سبب اين دست مرا قطع كردند، پس همه فانى شديم و اينها را گذاشتيم‌ «1».

سهل بن ساعدى از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه مردم محشور شوند در روى زمين بيضائى كه خالى از پست و بلند باشد «2».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ «1» وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ «2» وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ «3» وَ أَلْقَتْ ما فِيها وَ تَخَلَّتْ «4»

وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ «6» فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ «7» فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً «8» وَ يَنْقَلِبُ إِلى‌ أَهْلِهِ مَسْرُوراً «9»

وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ «10» فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً «11» وَ يَصْلى‌ سَعِيراً «12» إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً «13» إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ «14»

بَلى‌ إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً «15» فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ «16» وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ «17» وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ «18» لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ «19»

فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «20» وَ إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ «21» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ «22» وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ «23» فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «24»

إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «25»

ترجمه‌

وقتى كه آسمان شكافته شود

و شنوا گردد براى پروردگارش و سزاوار باشد بآن‌

و وقتى كه زمين كشيده شود

و بيرون افكند آنچه را در آنست و خالى نمايد بجدّ و جهد خود را

و شنوا گردد براى پروردگارش و سزاوار باشد بآن‌

اى آدميزاد همانا تو سعى كننده‌اى بسوى پروردگارت سعى كردنى پس ملاقات كننده‌اى نتيجه آنرا

پس امّا كسيكه داده شود نامه عمل او بدست راستش‌

پس در آتيه حساب كرده ميشود حساب آسانى‌

و برميگردد بسوى كسانش خوشحال‌

و امّا كسيكه داده شود نامه عمل او از جانب پشتش‌

پس در آتيه ميخواهد هلاك خود را

و در آيد در آتش افروخته‌

همانا او بوده است در ميان كسان خود شادمان‌

همانا او گمان كرده آنكه هرگز باز گشت نميكند

بلى همانا پروردگار او باو بينا است‌

پس قسم نميخورم بسرخى ظاهر بعد از غروب در آسمان‌

و بشب و آنچه مستور نمايد

و بماه وقتى كه كامل گردد

هر آينه مرتكب شويد گناه را حالى بعد از حالى مطابق يكديگر

پس چيست مر آنها را كه ايمان نمى‌آورند

و چون خوانده شود بر آنها قرآن سجده نميكنند

بلكه‌


جلد 5 صفحه 365

آنانكه كافر شدند تكذيب ميكنند

و خدا داناتر است بآنچه در دل جاى ميدهند

پس مژده ده آنها را بعذاب دردناك‌

ولى كسانيكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را براى ايشان است مزدى بى‌منّت.

تفسير

خداوند حميد در قرآن مجيد مكرّر از اوضاع قيامت متعرّض انشقاق آسمان شده و در اين سوره ميفرمايد وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و بهم خوردن اوضاع دنيا و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه شكافته شود از كهكشان كه آن راه سفيدى در وسط آسمان شب نمايان است و بشنود فرمان الهى را و منقاد شود در برابر اراده پروردگارش بتمام اجزاء وجود خود چون اذنت بمعناى استمعت است و سزاوار است كه آن منقاد و فرمان بردار پروردگار باشد و وقتى كه زمين ممدود و مبسوط و كشيده شود و بلندى و پستيهاى آن يكسان گردد و مستعدّ گردد براى اجتماع خلق اوّلين و آخرين در آن و در حديث نبوى است كه مبدّل ميشود زمين بزمين ديگرى و كشيده شود مانند چرم كشيده شده و ديده نشود در آن اعوجاج و نشيب و فرازى و بيرون اندازد آنچه در آنست از كنوز و معادن و اموات و خالى نمايد خود را بجدّ و جهد تا چيزى در باطن آن باقى نماند و قمّى ره نقل فرموده كه زمين ممتدّ و منشقّ ميشود پس مردم از آن بيرون ميآيند و اجابت نمايد فرمان حق را بانقياد ذاتى در تخليه و القاء و شايسته است براى آن كه منقاد و فرمانبردار باشد چون مخلوق و مقهور او است و نكته تكرار آيه معلوم است كه بملاحظه تعدّد منقاد است كه آسمان و زمين باشد و جواب اذا براى وضوح آن از سابق و لا حق ذكر نشده چون فرموده اى آدميزاده همانا تو با تمام قوى و اعمالت بجانب پروردگارت سير مينمائى سير مخصوصى پس در پيشگاه او براى حساب و جزا حاضر خواهى شد و آنرا خواهى ديد پس كسيكه نامه اعمالش بدست راستش داده شده باشد و حسنات او بر سيّئاتش غالب باشد در آن روز حساب سهل و آسانى دارد چون ثواب حسناتش باو داده ميشود و از سيّئاتش خداوند كريم ميگذرد چنانچه در جوامع نقل نموده كه حساب يسير ثواب دادن بر كارهاى خوب و گذشتن از كارهاى بد است و كسيكه سخت‌گيرى شود باو در حساب‌


جلد 5 صفحه 366

معذّب است و چنين كسى بعد از فراغت از حساب باز گشت ميكند نزد كسان خود از اهل ايمان و عمل صالح كه قبل از او يا با او ببهشت ميروند خوشحال و مسرور و فرحناك يا نزد اهل و عيال خود در بهشت از خدمتگزاران و حور العين و اطفال بيگناهش و كسيكه نامه اعمالش از پشت سرش بدست چپش داده شود چون فرشتگان از ديدار رخسار او كراهت دارند پس آن روز فرياد و فغان او بويل و ثبور بلند شود و مرگ و هلاك خود را از خدا طلب نمايد و داخل در جهنّم گردد چون در دنيا باهل و عيال و جاه و جلال و مال و منال مغرور و مسرور و شادمان بوده و در بند آخرت نبوده و گمان داشته كه رجوع بحكم الهى نميكند و بعد از مردن زنده نميشود بلى رجوع ميكند و زنده خواهد شد چون خدا بأعمال بنده خود بصير و بينا است و بايد داد مظلوم را از ظالم بستاند و هر كس را بجزاى عملش برساند پس قسم نميخورم چون محتاج بقسم نيست يا نه چنين است كه شما تصوّر كرديد قسم ياد ميكنم يا لا زائده و مراد آنست كه سوگند بشفق چنانچه مكرّر اين احتمالات در اين جمله ذكر شده و قمّى ره فرموده مراد از شفق سرخى بعد از غروب آفتاب است و سوگند بشب و آنچه جمع نمايد و مستور كند بظلمت خود از حيوانات و مبصرات و سوگند بماه وقتى كه تابش آن مجتمع و به اتمام رسد و بدر گردد كه شما مردم آخر الزّمان هر آينه مرتكب اعمالى خواهيد شد مانند اعمال پيشينيانتان بعينها و هو هو حالى بعد از حالى و طبقه‌ئى بعد از طبقه‌ئى تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم زنده است از آزار او دست بردار نيستيد و بعد از او با اوصياء او ستيزه نمائيد و حق ايشان را غصب كنيد و پى در پى مقتول و مسمومشان نمائيد تا آنكه كار بجائى رسد كه وصى دوازدهم از انظار شما غائب گردد و در تكاليف خودتان حيران و سر گردان بمانيد و احكام اسلام را يك يك نقض نمائيد و اوّل آنها امامت است و آخرشان نماز چنانچه مستفاد از روايات متعدّده اين مقام است و در جوامع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه روزى آن حضرت آخر سوره علق را قرائت فرمود پس او و حاضرين از اهل ايمان سجده نمودند و قريش دست ميزدند بالاى سر ايشان و صفير ميكشيدند پس نازل شد اين آيه كه مفادش آنست كه پس چه عذرى دارند كفّار قريش و چه‌


جلد 5 صفحه 367

موجب شده براى آنها كه بعد از اتمام حجّت از طرف خداوند بر آنها بظهور معجزات ايمان نميآورند و وقتى كه قرآن بر آنان تلاوت شود سجده نميكنند معلوم ميشود اينها جز تكذيب همّ ديگرى ندارند و خدا ميداند كه چه كينه و عداوت و تعصّب و جهالتى را در باطن خود جاى دادند كه نميگذارد فكر در آيات الهى نمايند و بيابند اعجاز آنرا پس بشارت ده اى پيغمبر آنها را بعذاب دردناك و بر سبيل استهزاء از آن تعبير ببشارت شده ولى كسانيكه ايمان آوردند و اطاعت نمودند اوامر الهى را براى ايشان اجر و مزدى است كه قطع نميگردد و دوام دارد كه نعم بهشتى باشد يا اجرى است كه در مقابل آن منّت بر آنها نهاده نميشود اين بنابر آنست كه مراد از اين آيه استثناء منقطع باشد و الامراد از مأجورين به اجر غير مقطوع از آن كفّار كسانى هستند كه ايمان بياورند و توبه كنند از كفر و معاصى خودشان و ثواب تلاوت اين سوره در ذيل سوره انفطار گذشت و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 368

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

إِذَا السَّماءُ انشَقَّت‌ «1» وَ أَذِنَت‌ لِرَبِّها وَ حُقَّت‌ «2» وَ إِذَا الأَرض‌ُ مُدَّت‌ «3» وَ أَلقَت‌ ما فِيها وَ تَخَلَّت‌ «4»

وَ أَذِنَت‌ لِرَبِّها وَ حُقَّت‌ «5»

اما الكلام‌ ‌في‌ فضلها‌-‌ گذشت‌ حديثي‌ ‌که‌ ‌در‌ سوره انفطار ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ باسناده‌ ‌از‌ حسين‌ ‌بن‌ ابي‌ العلاء ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود:

«‌من‌ قرأ هاتين‌ السورتين‌ و جعلهما نصب‌ عينيه‌ ‌في‌ صلوة الفريضة و النافلة اذا السماء انفطرت‌ و اذا السماء انشقت‌ ‌لم‌ يحجبه‌ ‌من‌ اللّه‌ حاجب‌ و ‌لم‌ يحجزه‌ ‌من‌ اللّه‌ حاجز و ‌لم‌ يزل‌ ينظر اللّه‌ فينظره‌ ‌حتي‌ يفرغ‌ ‌من‌ حساب‌ ‌النّاس‌».

و ‌از‌ خواص‌ القرآن‌ ‌از‌ پيغمبر (ص‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ‌هذه‌ السورة أعاذه‌ اللّه‌ ‌تعالي‌ ‌ان‌ يؤتي‌ كتابه‌ وراء ظهره‌، و ‌ان‌ كتبت‌ و علقت‌ ‌علي‌ المتعسرة بولدها ‌او‌ قرئت‌ عليها وضعت‌

جلد 18 - صفحه 48

‌من‌ ساعتها)

و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(اذا علقت‌ ‌علي‌ المعسره‌ وضعت‌ و يحرص‌ الواضع‌ لها ‌أن‌ ينزعها ‌من‌ المعسرة سريعا لئلا يخرج‌ جميع‌ ‌ما ‌في‌ بطنها، و تعليقها ‌علي‌ الدابة تحفظها ‌عن‌ الافات‌، و ‌ان‌ كتبت‌ ‌علي‌ حائط المنزل‌ امن‌ ‌من‌ جميع‌ الهوام‌.)

التفسير:

إِذَا السَّماءُ انشَقَّت‌ انشقاق‌ قريب‌ المعني‌ ‌با‌ انفطار ‌است‌، انفطار پاره‌ شدن‌ ‌است‌ انشقاق‌ جدا شدن‌ ‌است‌ و پاشيده‌ شدن‌ ‌است‌ ‌که‌ آثار قيامت‌ ‌است‌.

اشكال‌: قبلا گفتيد ‌که‌: آسمانها فلزات‌ نيست‌ چنانچه‌ حكماء قديم‌ گفتند بلكه‌ طبقات‌ فضاء ‌است‌ و انفطار و انشقاق‌ چه‌ معني‌ دارد!

جواب‌: البته‌ ‌هر‌ طبقه‌ يك‌ تلاصقي‌ دارد ‌که‌ اينها ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ ميشود و مثل‌ طي‌ السجل‌ للكتب‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ دارد و ميفرمايد: يَوم‌َ نَطوِي‌ السَّماءَ كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ انبياء ‌آيه‌ 104، و ميفرمايد: وَ الأَرض‌ُ جَمِيعاً قَبضَتُه‌ُ يَوم‌َ القِيامَةِ وَ السَّماوات‌ُ مَطوِيّات‌ٌ بِيَمِينِه‌ِ زمر ‌آيه‌ 67. ‌يعني‌ ‌اينکه‌ نوع‌ ‌که‌ امروز هستند طبقات‌ مختلف‌ متلاصق‌ باقي‌ نيست‌ بعينه‌ ‌براي‌ تقريب‌ بذهن‌ مثل‌ ابر ‌است‌ ‌که‌ يك‌ بخاري‌ بيشتر نيست‌ ‌که‌ ‌از‌ درياها برداشته‌ ميشود و دخاني‌ ‌که‌ ‌از‌ زمين‌ بالا ميرود و متلاصق‌ ميشود بصورت‌ ابر ‌در‌ ميآيد سپس‌ ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ ميشود و جزء هوا ميشود.

وَ أَذِنَت‌ لِرَبِّها وَ حُقَّت‌ ‌يعني‌ شنيد و اطاعت‌ كرد بمعني‌ سمعت‌ و اطاعت‌ و حق‌ و سزاوار ‌هم‌ ‌بود‌ ‌براي‌ ‌او‌ ‌در‌ اطاعت‌ و استماع‌ و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ يكي‌ ‌از‌ آياتي‌ ‌است‌ ‌که‌ دلالت‌ تام‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ جميع‌ موجودات‌ امكاني‌ علوي‌ و سفلي‌ شعور و ادراك‌ دارند و معرفت‌ بخداي‌ ‌خود‌ و فرمانبردار ‌در‌ امتثال‌ اوامر ‌او‌ و ذكر و تسبيح‌ دارند، ميگويند و ميشنوند بلكه‌ ‌در‌ اخبار داريم‌ ‌که‌ ‌با‌ انبياء و ائمه‌ هدي‌ تكلم‌ ميكردند چنانچه‌ ميفرمايد:

تُسَبِّح‌ُ لَه‌ُ السَّماوات‌ُ السَّبع‌ُ وَ الأَرض‌ُ وَ مَن‌ فِيهِن‌َّ وَ إِن‌ مِن‌ شَي‌ءٍ إِلّا يُسَبِّح‌ُ بِحَمدِه‌ِ وَ لكِن‌ لا تَفقَهُون‌َ تَسبِيحَهُم‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌آيه‌ 44. قضاياي‌ مورچه‌ و هدهد ‌در‌ سوره نمل‌ صريح‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دعوي‌ ‌است‌ خطابات‌ الهي‌ بآسمان‌ و زمين‌ و وحي‌ بنحل‌: وَ أَوحي‌ رَبُّك‌َ إِلَي‌ النَّحل‌ِ و يا أَرض‌ُ ابلَعِي‌ ماءَك‌ِ وَ يا سَماءُ أَقلِعِي‌ هود ‌آيه‌ 44. و قضيه‌ سوسمار و سنگ‌ ريزه‌ ‌در‌

جلد 18 - صفحه 49

دست‌ رسالت‌ بلكه‌ تمام‌ اشجار و ريگهاي‌ بيابان‌ شهادت‌ برسالت‌ دادند، و قضاياي‌ ديگر ‌که‌ خيال‌ ميكنم‌ كمتر مطلبي‌ ‌است‌ ‌که‌ باين‌ وضوح‌ ‌باشد‌، و بسيار تعجب‌ ميكنم‌ ‌از‌ مفسرين‌ ‌که‌ چون‌ ‌اينکه‌ امور ‌را‌ ‌در‌ نظر ‌خود‌ بعيد ميدانند يك‌ تأويلات‌ و توجيهاتي‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ آيات‌ و اخبار ميكنند و صاحبان‌ عقل‌ و شعور ‌را‌ منحصر بملك‌ و جن‌ و انس‌ ميدانند بلكه‌ بسياري‌ ‌از‌ متجددين‌ امروزه‌ ملك‌ و جن‌ ‌را‌ ‌هم‌ منكرند و تأويل‌ بقواي‌ انساني‌ ميكنند باري‌ بگذاريم‌ و بگذريم‌.

وَ إِذَا الأَرض‌ُ مُدَّت‌ امتداد ارض‌ يوم القيامة ظاهرا ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ امروز سه‌ ربع‌ كره زمين‌ ‌در‌ آب‌ ‌است‌ فقط يك‌ ربع‌ ‌آن‌ بارز ‌است‌ ‌که‌ ربع‌ مسكونش‌ گويند و چون‌ روز قيامت‌ درياها خشك‌ ميشود ‌که‌ ميفرمايد: وَ إِذَا البِحارُ سُجِّرَت‌ تكوير ‌آيه‌ 6 تمام‌ كره زمين‌ بارز و ظاهر ميشود ‌که‌ چهار برابر ميشود، و ممكن‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند زائد ‌بر‌ ‌اينکه‌ توسعه‌ دهد، وَ أَلقَت‌ ما فِيها وَ تَخَلَّت‌ و بيرون‌ مياندازد ‌از‌ زمين‌ آنچه‌ ‌در‌ زمين‌ ‌است‌ و ‌خود‌ ‌را‌ خالي‌ ميكند. القاء ‌ما ‌فيها‌ ابدان‌ مرده‌ها ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌تا‌ قيامت‌ زير خاك‌ رفته‌اند تمام‌ زنده‌ ميشوند و ‌آنها‌ ‌را‌ زمين‌ بيرون‌ مياندازد و ‌از‌ قبور خارج‌ ميشوند، و ممكن‌ ‌است‌ بواسطه عموم‌ كلمه ‌ما دفائني‌ ‌که‌ زير زمين‌ مدفون‌ كرده‌اند ‌از‌ جواهرات‌ و فلزات‌ و ‌هر‌ چه‌ ‌در‌ تخوم‌ ارض‌ ‌است‌ تمام‌ ‌از‌ زمين‌ خارج‌ ميشوند.

وَ أَذِنَت‌ لِرَبِّها وَ حُقَّت‌ گذشت‌ تفسير ‌آن‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- باز به دنبال این سخن، می‌افزاید: «و تسلیم فرمان پروردگارش گردد و شایسته است» که تسلیم باشد (و اذنت لربها و حقت).

این حوادث عظیم که با تسلیم کامل همه موجودات توأم است، از یکسو بیانگر فنای این دنیاست، فنای زمین و آسمان و انسانها و گنجها و گنجینه‌ها، و از سوی دیگر دلیل بر ایجاد نقطه عطفی است در جهان آفرینش، و مرحله نوین و تازه هستی.

و از سوی سوم نشانه قدرت خداوند بزرگ است، بر همه چیز مخصوصا بر مسأله معاد و رستاخیز.

آری! هنگامی که این حوادث واقع شود، انسان، نتیجه اعمال نیک و بد خود را می‌بیند- و این جمله‌ای است که در تقدیر است.

نکات آیه

۱ - زمین، مطیع و گوش به فرمان خداوند است. (و أذنت لربّها)

۲ - خداوند، مالک و مدبّر زمین است. (لربّها)

۳ - گسترش و افزایش مساحت زمین در آستانه قیامت و خالى شدن درون آن، جلوه اى از ربوبیت خداوند و در راستاى تکامل یافتن زمین است. (و أذنت لربّها)

۴ - زمین، براى اطاعت از فرمان خداوند، شایستگى و آمادگى لازم را دارد. (و حقّت)

موضوعات مرتبط

  • اطاعت: اطاعت از خدا ۱، ۴
  • خدا: تدبیر خدا ۲; مالکیت خدا ۲; نشانه هاى ربوبیت خدا ۳
  • زمین: انقیاد زمین ۱، ۴; تخلیه زمین ۳; گسترش زمین ۳; مالک زمین ۲; مدبر زمین ۲
  • قیامت: نشانه هاى قیامت ۳

منابع