الإسراء ٧

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنْ‌ أَحْسَنْتُمْ‌ أَحْسَنْتُمْ‌ لِأَنْفُسِکُمْ‌ وَ إِنْ‌ أَسَأْتُمْ‌ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَکُمْ‌ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ‌ أَوَّلَ‌ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيراً

ترجمه

اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می‌کنید؛ و اگر بدی کنید باز هم به خود می‌کنید. و هنگامی که وعده دوم فرا رسد، (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر می‌شود؛ و داخل مسجد (الاقصی) می‌شوند همان گونه که بار اول وارد شدند؛ و آنچه را زیر سلطه خود می‌گیرند، در هم می‌کوبند.

[حال‌] اگر نيكى كنيد، به خود نيكى كرده‌ايد و اگر بدى كنيد به خود بد كرده‌ايد، پس وقتى وعده‌ى [كيفر] بعدى فرا رسد [چنان بر شما بتازند] كه از اندوه صورتتان را زشت گردانند و وارد مسجد [الاقصى‌] شوند، چنان كه بار اول داخل شده بودند و به هر چه دست يابند يك
اگر نيكى كنيد، به خود نيكى كرده‌ايد، و اگر بدى كنيد، به خود [بد نموده‌ايد]. و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان‌] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند.
اگر نیکی و احسان کردید به خود کرده‌اید و اگر بدی و ستم کردید باز به خود کرده‌اید. و آن‌گاه که وقت (انتقام ظلم) دیگر شما (که کشتن یحیی و زکریاست یا عزم قتل عیسی) فرا رسید (باز بندگانی قوی و جنگ آور را بر شما مسلط می‌کنیم) تا اثر بیچارگی و خوف و اندوه بر رخسار شما نشانند و به مسجد بیت المقدس (معبد بزرگ شما) مانند بار اول درآیند و به هر چه رسند نابود سازند.
اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید، و اگر بدی کنید به خود بدی کرده اید. پس هنگامی که [زمان ظهور] وعده دوم [برای عذاب و انتقام] فرا رسد، [پیکارگرانی بسیار سخت گیر بر ضد شما برمی انگیزیم] تا شما را [با دچار کردن به مصایب سنگین و گزند و آسیب فراوان] غصه دار و اندوهگین کنند و به مسجد [الاقصی] درآیند، آن گونه که بار اول درآمدند تا هر که و هر چه را دست یابند، به شدت در هم کوبند و نابود کنند.
اگر نيكى كنيد به خود مى‌كنيد، و اگر بدى كنيد به خود مى‌كنيد. و چون وعده دوم فرا رسيد، كسانى بر سرتان فرستاديم تا شما را غمگين سازند و چون بار اول كه به مسجد درآمده بودند به مسجد درآيند و به هر چه دست يابند نابود سازند.
اگر نیکی کنید در حق خویش نیکی کرده‌اید و اگر بدی کنید، به زیان خویش کرده‌اید، و چون وعده آخرشان فرارسید [کسانی بر گماشتیم تا] چهره شما را اندوهگین کنند، و به همان مسجد [بیت‌المقدس‌] وارد شوند همچنانکه بار اول هم وارد شده بودند، و به هر چه دست یابند به کلی نابود کنند
اگر نيكويى كنيد براى خودتان نيكويى كرده‌ايد، و اگر بدى كنيد به خود كرده‌ايد. پس چون هنگام وعده [كيفر] ديگر رسد [باز هم دشمنان را بر شما چيره گردانيم‌] تا شما را اندوهگين و سيه‌روى سازند، و تا در آن نمازگاه در آيند چنانكه بار نخست در آمدند، و تا به هر چه دست يابند نابود كنند.
(آن گاه بدیشان گفتیم: ای بنی‌اسرائیل!) اگر نیکی کنید (و از خدا اطاعت نمائید) به خودتان نیکی می‌کنید (و سود آن در دنیا و آخرت به خودتان برمی‌گردد) و اگر بدی کنید (و از فرمان خدا سرکشی نمائید) به خودتان بدی می‌کنید. و هنگامی که وعده‌ی دوم (مجازات و عقاب فسادتان) فرا می‌رسد (دشمنانتان را نیرو بخشیده و بر شما مسلّط می‌گردانیم) تا شما را بدحال (و پریشان روزگار) سازند (و گرد غم و اندوه بر چهره‌هایتان بپاشند) و داخل مسجد (الاقصی) گردند، همان گونه که در دفعه‌ی اوّل بدان داخل شدند (و بار دیگر به تخریب بیت‌المقدّس دست یازند) و بر هر که و هرچه دست یابند بکشند و درهم کوبند.
اگر نیکی کنید، برای خودهاتان نیکی کرده‌اید و اگر (هم) بدی کنید، به زیان خودتان است. پس آنگاه، وعده‌ی پایانی فرا رسد باید (آن بندگان ما) چهره‌هایتان را زشت و تباه کنند. و باید در آن مسجد (الاقصای زمینی) در آیند چنان که نخستین بار وارد آن شدند و (نیز) باید (با غلبه بر اسرائیلیان) بی‌گمان چیرگی‌شان را یکسره برچینند (چه) برچیدنی.
اگر نیکی کنید برای خویش نیکی کرده‌اید و اگر بدی کنید پس برای آن است و هنگامی که بیاید وعده بار دوم تا ناخوش دارند وجوه شما را و درآیند مسجد را چنانکه درآمدندش نخستین بار و نابود کنند آنچه را برتر آمده‌اند نابودکردنی‌

If you work righteousness, you work righteousness for yourselves; and if you commit evil, you do so against yourselves. Then, when the second promise comes true, they will make your faces filled with sorrow, and enter the Temple as they entered it the first time, and utterly destroy all that falls into their power.
ترتیل:
ترجمه:
الإسراء ٦ آیه ٧ الإسراء ٨
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَعْدُ الآخِرَةِ»: زمان دفعه آخر دو فساد شما. «لِیَسُوءُوا ...»: تا اذیّت و آزارتان رسانند و آثار غم و اندوه بر سیما و دیدارتان پدیدار گردانند. متعلّق به فعل محذوفی است که جواب (إِذا) است. یعنی: بَعَثْنَاهُمْ لِیَسُوءُوا. «الْمَسْجِدَ»: مسجدالاقصی. «مَا عَلَوْا»: آنچه بر آن مستولی و چیره می‌شوند. در این صورت (ما) موصول و مفعول‌به است. مدّتی که آنان مسلّط و چیره باشند. در این صورت (ما) مصدریّه ظرفیّه است. «تَتْبِیراً»: درهم کوبیدن و نابودن کردن (نگا: أعراف / . دو فساد بزرگ بنی‌اسرائیل و سرکوب آنان توسّط جنگجویان نیرومند و توانا، به درستی روشن نیست. برخی سرکوبگرِ نخستین را بخت‌النصّر پادشاه بابِل، و دومی را اسپیانوس قیصر روم دانسته‌اند و ... ولی قرآن کریم نوع فساد بنی‌اسرائیل و جنس دشمنانشان را روشن نفرموده است، امّا ایشان و ما و هرکس دیگری را بیم می‌دهد که ستمگریها و تباهیها در پیشگاه خدا بدون مجازات نمی‌ماند و لذا صهیونیستهای فعلی هم باید در انتظار شکست مجدّد باشند؛ چرا که وعده خدا حتماً تحقّق می‌پذیرد، و برتری‌جوئی و بیدادگری آنان بی‌پاسخ نمی‌ماند (نگا: أعراف / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً «7»

اگر نيكى كنيد به خودتان نيكى كرده‌ايد واگر بدى كنيد (باز هم) به خود بد كرده‌ايد. پس همين كه وعده‌ى (فسادگرى) دوّم فرا رسد (جنگجويان نيرومند و مؤمن را براى قلع وقمع شما مى‌فرستيم) تا سيماى (نظامى وعزّت دنيوى) شما را زشت نمايند و (براى گرفتن قدرت) به مسجدالاقصى وارد شوند، همان گونه كه بار نخست وارد شدند وتا آنچه را زير سلطه درآورده‌اند، به سختى ويران كنند.

نکته ها

آنچه در حوادث تاريخى اهميّت داشته و موجب سازندگى مى‌شود، عبرت‌ها و درسهاى آن است، نه جزئيات حوادث. ماجراى تارومار شدن مستكبران يهود به دست بندگان مؤمن خدا كه در دو آيه‌ى اخير بيان شده، براى اين است كه بگويد: استكبار وكفر، بى‌پاسخ نيست.

جلد 5 - صفحه 23

چون همين هدف كلّى و تربيتى مقصود بوده است، لذا آيه به ذكر جزئيات درگيرى و نفرات و سلاح نپرداخته است، مثل داستان حضرت يوسف عليه السلام كه چون هدف تربيتى و عفاف آموزى دارد، خيلى از جزئيّات داستان، حتّى نام زليخا نيز مطرح نشده است.

گرچه بعضى تفاسير، استكبار و فساد يهود و قلع و قمع شدن آنان را در دو نوبت، به افرادى در گذشته‌هاى دور يا نزديك نسبت داده‌اند و مسجدالاقصى در طول چند هزار سال، بارها شاهد حوادث و خاطرات تلخ بوده است، ولى شايد با توجّه به آيات وروايات، بايد منتظر تجاوز و استكبار اسرائيل در آينده و ريشه كن شدن آنان از سوى بندگان صالح خدا باشيم.

چنانكه از ظاهر آيه‌ى 5 و 6 بر مى‌آيد، كه هنوز چنين فساد گسترده‌اى در زمين از طرف بنى‌اسرائيل وچنين قلع و قمع مهمى توسط مردان خدا انجام نشده است. «1»

روايات متعدّدى كه در ذيل اين آيه در تفاسير آمده است، برخى نابودى يهوديان متجاوز را به قبل از قيام حضرت مهدى عليه السلام توسط انقلابيون مؤمن دانسته است، كه شمشيرهاى خود را بر دوش نهاده، تا مرز شهادت پيش مى‌روند و زمينه‌ساز حكومت جهانى حضرت مهدى عليه السلام مى‌شوند. و برخى وقوع آن را در زمان ظهور امام زمان دانسته كه متجاوزان يهود، قلع و قمع خواهند شد. «2»

پیام ها

1- نيكى و بدى ما، به خداوند سود يا زيانى نمى‌رساند بلكه نتيجه آن به خود ما باز مى‌گردد. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»


«1». ما امروز، از يك سو شاهد تجاوز گسترده‌ى اسرائيل و نقشه‌ى تصرّف از نيل تا فرات و اخراج مسلمانان از وطن خود و ايجاد شبكه‌هاى جاسوسى در جهان و بدست گرفتن بوق‌هاى تبليغاتى و گردآورى نيروهاى خود از شرق و غرب و انواع كارهاى فسادانگيز هستيم و از سوى ديگر شاهد انقلاب اسلامى و پيدا شدن جوانان حزب‌الّلهى در فلسطين و هجوم به اسرائيل و پس گرفتن مسجدالاقصى هستيم كه شايد آيه اشاره به اين موارد باشد. واللَّه العالم.

«2». تفاسير نورالثقلين، فرقان، نمونه و ....

جلد 5 - صفحه 24

2- اوّل بايد از نيكى‌ها دم زد، سپس از بدى‌ها. إِنْ أَحْسَنْتُمْ‌ ... إِنْ أَسَأْتُمْ‌

3- انسان در انتخاب و چگونگى عمل خويش، آزاد است. إِنْ أَحْسَنْتُمْ‌ ... إِنْ أَسَأْتُمْ‌

4- فراز ونشيب‌هاى تاريخ ونابودى يهود بدنبال بلندپروازى آن، بر پايه قانون و سنّت الهى مى‌باشد. إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ‌ ...

5- مساجد، پيوسته پايگاه قدرت اديان و سمبل قدرت بوده و آزاد كردن مساجد از سلطه‌ى كفار از وظائف مؤمنان است. براى سركوب يهوديان متجاوز، مردان خدا وارد بيت المقدّس مى‌شوند، چنانكه مسلمانان با فتح مكّه وارد مسجدالحرام شدند. «لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ»

6- براى تقويت حق، قلع و قمع مستكبران لازم است. «وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً «7»

إِنْ أَحْسَنْتُمْ‌: اگر نيكى كنيد شما در گفتار و كردار خود. أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ‌: پس نفع دهد احسان شما مر شما را و فايده آن عائد نفس شما گردد در دنيا به نصرت بر دشمنان و نزول بركات و غيره، و در آخرت به رسيدن به ثواب. وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها: و اگر بدى نمائيد، پس وبال و ضرر آن بر نفس شما است. حاصل آنكه: جزا و سزاى نيكى و بدى، برگشت به خود شما نمايد. هر چه بكارى تو همان بدروى.

تبصره: سوق نظم آيه شريفه مقتضى است خطاب به بنى اسرائيل را، لكن ممكن است خطاب به امت پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و جمله معترضه باشد بين قصه، چنانچه خطيب و واعظ در ضمن حكايتى موعظه و نصيحتى به مناسبت كند و بعد عود به بقيه كلام نمايد. بنابراين چون بنى اسرائيل علو و طغيان و افساد كردند در زمين، مسلط فرمود بر آنها قومى را، و چون توبه نمودند، قبول فرمود توبه ايشان را و ظفر داد بر دشمنان. پس به مناسبت خطاب فرمايد امت پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به اينكه اگر نيكى كنيد، نيكوئى نموديد مر نفسهاى خود را چه ثواب آن به شما رسد، و اگر بدى كنيد، وبال آن مر نفسهاى شما راست و بس. و اين آگاهى باشد عموم مكلفين را به اقدام خيرات و مبرات و اجتناب از شرور و محرمات، و به استمرار اين ملكه حسنه، فساد و افساد نقصان، بلكه به كلى رفع گردد. در مدارك‌

جلد 7 - صفحه 333

از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: من هرگز به كسى نيكوئى نكرده‌ام و هرگز به كسى بدى نيز نرسانيده‌ام، پس اين آيه تلاوت نموده. اين به جهت آنكه:

هر چه كنى به خود كنى‌

گر همه نيك و بد كنى‌

فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ: پس چون بيايد وعده عقاب نوبت ديگرى، يعنى افساد دوم. به قول مفسرين ميان اين دو افساد، دويست و ده سال فاصله بوده.

لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ‌: برانگيزيم بر وجه تخليه گروهى را به شما تا آن فرستادن و برانگيختن بد سازد رويهاى شما را، يعنى آثار غم و اندوه بر بشره شما پيدا شود.

قرائت حفص به جمع باشد «لِيَسُوؤُا» يعنى تا آن قوم رويهاى شما را بد سازند قرائت كسائى «لنسوؤ» به اعتبار «بَعَثْنا» كه اضافه به خدا باشد، يعنى بد سازيم رويهاى شما را. وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ: و تا داخل مسجد بيت المقدس شود.

كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ: چنانچه داخل شدند مسجد الحرام را آن جماعت در مرتبه اول. وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً: و تا هلاك كنند آنان را كه بر او غالب شده باشند از ديار شما هلاك كردنى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قَضَيْنا إِلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً «4» فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً «5» ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً «6» إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً «7» عَسى‌ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ حَصِيراً «8»

ترجمه‌

- و اعلام نموديم به بنى اسرائيل در كتاب كه هر آينه فساد خواهيد نمود البتّه در زمين دو بار و هر آينه سركشى خواهيد كرد البته سركشى بزرگ‌

پس چون آمد وعده اوّل آن دو برانگيزيم بر شما بندگانى را از خودمان صاحبان شوكت و قوّت بسيار پس جستجو كنند ميان منزلها و باشد وعده‌اى بجا آورده‌

پس برگردانيم براى شما غلبه بر آنها را و مدد نمائيم شما را بمالها و پسرها و گردانيم شما را بيشتر از جهت نفرات‌

اگر خوبى كنيد خوبى كرديد براى خودتان و اگر بدى كنيد پس براى خودتان است پس چون آمد وعده ديگر بار برانگيزيم تا بد سازند رويهاتان را و تا داخل شوند در مسجد چنانچه داخل شدند آنرا اوّل بار و تا هلاك كنند آنچه را غالب شدند بر آن هلاك كردنى‌

اميد است كه پروردگار شما رحم كند بر شما و اگر عود كنيد عود خواهيم نمود و قرار داديم جهنّم را براى كافران زندان.

تفسير

- خداوند حكم و اثبات و اعلام فرمود به بنى اسرائيل در كتاب تورية كه شما دو مرتبه حتما مرتكب فساد خواهيد شد در زمين و طغيان و سركشى بزرگى خواهيد نمود و چون موعد فساد مرتبه اولى رسيد مبعوث كنيم بر شما


جلد 3 صفحه 343

بندگانى را از خودمان كه داراى شوكت و قوّت و قدرت زياد باشند در جنگ و امر شما را بآنها واگذار ميكنيم و كمك از شما نميكنيم براى مجازات و عقوبت دنيوى شما بر فساد اوّل خودتان و آن جماعت كه بر شما مسلّط شدند رحم بر صغير و كبير شما نخواهند نمود تا اين درجه كه در ميان منازل شما تجسّس ميكنند براى آنكه به بينند كسى يا چيزى باقى مانده كه بكشند يا اسير كنند يا بغارت ببرند و اين انتقام الهى بقدرى مسلّم و يقينى است وقوع آن كه بايد وعده منجز و بجا آورده دانست آنرا و در جوامع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه عبيدا بجاى عبادا قرائت فرموده و آن هم اگر چه جمع عبد است ولى مناسب‌تر بودنش با انتقام بر ارباب ذوق پوشيده نيست چون بيشتر در مملوك و زير دست خلق استعمال ميشود پس بر ميگردانيم براى شما دولت و غلبه بر كسانيرا كه مسلّط نموديم بر شما و كمك ميكنيم شما را بمالها و پسرها و قرار ميدهيم شما را بيش از پيش از حيث اعوان و انصار و عساكر مهيّا براى جنگ با دشمن چون نفير بر اين قبيل افراد اطلاق ميشود اگر خوبى كنيد ثواب و نتيجه و پاداش آن بخود شما عائد ميشود و اگر بدى كنيد عقاب و نتيجه و كيفر آن بشما واصل خواهد شد و اينكه احسان و اسائه هر دو متعدّى بلام شده است ظاهرا براى ازدواج اسائه با احسان است و الّا معمولا اسائه بايد متعدّى بعلى شود و در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه اسائه بسا باشد كه مغفور شود و چون وعده فساد مرتبه اخرى و عقوبت آن برسد بعث ميكنيم بر شما مردمى را براى آنكه رويهاى شما را تغيير دهند باثر بدى و تا داخل شوند در مسجد بيت المقدّس و شهر آن چنانچه داخل شدند در آن كسانيكه مبعوث بودند در مرتبه اولى و تا نابود و هلاك گردانند آنچه را غلبه نمودند بر آن يا در مدّت استيلاء و غلبه خودشان نابود و هلاك نمودنى آشكار و با اين وصف باز جاى اميدوارى است برحمت خداوند در صورت توبه و انابه كه شما را بحال اوّل باز گرداند و ادامه دهد نعمت خود را بر شما و اگر معاودت نمائيد بفساد خداوند هم معاودت ميفرمايد در دنيا بانتقام و در آخرت هم جايگاه دائم محصور شما را جهنّم قرار خواهد داد كه حبس مخلّد باشيد در آن اگر ايمان نياوريد به پيغمبر آخر الزّمان و كافر از دنيا برويد و بعد از قول خداوند فاذا جاء


جلد 3 صفحه 344

وعد الآخرة جمله بعثنا عليكم كه متعلّق ليسوؤا وجوهكم است مقدّر شده براى دلالت كلام سابق بر آن و در بيان اين دو فساد و دو انتقام اختلاف شديدى بين مفسّرين عامّه و خاصّه روى داده بعضى فساد اول را بقتل زكريّا و فساد دوم را بقتل يحيى على نبيّنا و اله و عليهما السلام تفسير نموده‌اند و انتقام اوّل را خروج بخت نصر و دخول آن در بيت المقدّس و تخريب او آن مكان شريف را و قتل عام از بنى اسرائيل دانسته‌اند و انتقام دوّم را گفته‌اند بدست سلاطين فارس و روم بوده و اسم منتقم را باختلاف ططوس و هردوس و فردوس ذكر كرده‌اند و فاصله بين دو فساد را گفته‌اند دويست و ده سال بوده و بنظر حقير فساد و انتقام اوّل اشاره بقصّه جالوت و طالوت است كه شرح آن در ضمن آياتى در سوره بقره گذشت و فساد و انتقام دوم اشاره بقتل حضرت يحيى و خروج بخت نصر است كه در ذيل آيه او كالّذى مرّ على قرية در سوره بقره بيان شد چون ظاهرا مسلّم است كه قتل حضرت يحيى در فساد دوّم بوده و قتل حضرت زكريّا مسلّم نيست و بعضى گفته‌اند آنحضرت بمرگ طبيعى از دنيا رفته است و مشهور آنستكه خروج بخت نصر براى خونخواهى حضرت يحيى بوده و بقدرى او از بنى اسرائيل كشته كه خون آنحضرت از جوش افتاده است و غلبه سلاطين فارس و روم بر بنى اسرائيل سابقه ذكر در قرآن ندارد و انسب آنستكه اين دو واقعه سبق ذكرى يا شهرت خارجى داشته باشد تا اشاره بمجهول نباشد و غلبه بنى اسرائيل بر اعداء را كه بعضى بردّ كورش همدانى اسراء آنها را به بيت المقدّس و عود استقلالشان تفسير نموده‌اند و در صافى اين كمك با آنها را ببهمن بن اسفنديار نقلا نسبت داده نيز خلاف ظاهر آيه شريفه است چون مستفاد از آن غلبه تامّه خود بنى اسرائيل است بر اعداء كه بكشته شدن جالوت بدست حضرت داود براى آنها حاصل گرديد اينها همه شواهد و مؤيّدات نظريه حقير است كه ذكر شد ولى چون در آيه شريفه تعيين مصداق نشده و از مفسّرين اقوال مختلفه‌اى نقل شده است بهتر احاله علم آنست باهل آن كه ائمه اطهار عليهم السلامند در كافى و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده است كه مراد از دو مرتبه فساد كشتن امير المؤمنين عليه السّلام و ضربت زدن بامام حسن عليه السّلام است و مراد از علوّ كبير شهادت امام حسين عليه السّلام است و بندگان پر قوّت و قدرت خدا كسانى هستند كه قبل از ظهور


جلد 3 صفحه 345

امام زمان قيام بخونخواهى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمايند و قتله ايشانرا ميكشند كه محتمل است مراد مختار بن ابى عبيده ثقفى و اعوان او باشند و مراد از وعده حتمى خدا ظهور امام زمان است و مراد از عود غلبه بر اعداء رجعت حسينى است كه آنحضرت با هفتاد نفر از اصحاب بدنيا بر ميگردند در زمان حيات حضرت حجّت عليه السّلام و عيّاشى علاوه نموده كه امام حسين عليه السّلام بر مردم سلطنت ميكند تا موى ابرويش بر چشمش بريزد و ظاهرا مراد تطبيق امثال قضاياى واقعه در بنى اسرائيل باشد بر اين امّت و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌ أَحسَنتُم‌ أَحسَنتُم‌ لِأَنفُسِكُم‌ وَ إِن‌ أَسَأتُم‌ فَلَها فَإِذا جاءَ وَعدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُم‌ وَ لِيَدخُلُوا المَسجِدَ كَما دَخَلُوه‌ُ أَوَّل‌َ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوا تَتبِيراً «7»

‌اگر‌ نيكي‌ كرديد بايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ و اخلاق‌ حميده‌ و احسان‌ بديگران‌ بخودتان‌ احسان‌ كرده‌ايد و مثوبات‌ دنيوي‌ و اخروي‌ بخودتان‌ واصل‌ ميشود و ‌اگر‌ اسائه‌ كرديد شرك‌ و كفر و اعمال‌ سيئه‌ و اخلاق‌ رذيله‌ و ظلم‌ و تعدي‌ بديگران‌ ضرر و عقوبت‌ دنيوي‌ و اخروي‌ ‌آنها‌ بخودتان‌ متوجه‌ مي‌شود زماني‌ ‌که‌ وعده‌ ديگر

جلد 12 - صفحه 224

‌که‌ وعده‌ ثانوي‌ ‌باشد‌ ‌که‌ فساد ‌در‌ ارض‌ كرديد مسلط مي‌شوند ‌بر‌ ‌شما‌ اعداء ‌شما‌ و سلاطين‌ و بزرگان‌ ‌شما‌ ‌را‌ ميكشند و ‌شما‌ ‌را‌ اسير مي‌كنند ‌که‌ معناي‌ اسائه‌ وجه‌ ‌است‌ و چون‌ پناه‌ برديد ‌به‌ بيت‌ المقدس‌ مسجد اقصي‌ داخل‌ مسجد ميشوند چنانچه‌ ‌در‌ مره‌ اولي‌ داخل‌ شدند و ‌شما‌ ‌را‌ بقتل‌ و اسيري‌ و ذلت‌ و مسكنة مياندازند و ‌هر‌ آينه‌ هلاك‌ ميكنند ‌شما‌ ‌را‌ ‌با‌ كمال‌ تسلط چه‌ هلاك‌ كردني‌ بعيد نيست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ اشاره‌ بتولد بخت‌ النصر بوده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مسلط شد ‌بر‌ يهود و چه‌ كرد.

إِن‌ أَحسَنتُم‌ أَحسَنتُم‌ لِأَنفُسِكُم‌ احسان‌ بدين‌ و احسان‌ بانبياء و صلحاء و مؤمنين‌ و احسان‌ بزيردستان‌ تمام‌ احسان‌ بنفس‌ ‌است‌ وَ إِن‌ أَسَأتُم‌ فَلَها لام‌ بمعني‌ ‌علي‌ ‌است‌ چون‌ اسائه‌ احتمال‌ نفع‌ ندارد مثل‌ لَهُم‌ُ اللَّعنَةُ چنانچه‌ بالعكس‌ جايي‌ ‌که‌ احتمال‌ ضرر ندارد بعلي‌ تعبير مي‌كنند مثل‌ صل‌ ‌علي‌ محمّد و آله‌ و ‌اينکه‌ طغيان‌ و سر‌-‌ كشي‌ و بت‌ پرستي‌ و خونريزي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ سليمان‌ ‌بود‌ ‌تا‌ زمان‌ عيسي‌ ‌که‌ چه‌ اندازه‌ ‌از‌ انبياء ‌را‌ كشتند و چه‌ فسادها كردند.

فَإِذا جاءَ وَعدُ الآخِرَةِ مقابل‌ اولي‌ ‌که‌ خداوند وعده‌ هلاكت‌ داده‌ مسلط فرمود بخت‌ النصر ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ و چه‌ اندازه‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كشت‌ و اسير كرد و خانه‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ خراب‌ كرد لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُم‌ صورت‌هاي‌ ‌شما‌ ‌را‌ سياه‌ مي‌كنند اشاره‌ بذلت‌ و خفت‌ و حقارت‌ و فقر و مسكنة ‌است‌ وَ لِيَدخُلُوا المَسجِدَ كَما دَخَلُوه‌ُ أَوَّل‌َ مَرَّةٍ بيت‌‌-‌ المقدس‌ ‌را‌ محل‌ قاذورات‌ و نجاسات‌ قرار ميدهند و تمام‌ آنچه‌ ‌در‌ مسجد ‌بود‌ بغارت‌ بردند و ‌هر‌ ‌که‌ پناه‌ برده‌ ‌بود‌ كشتند وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوا تَتبِيراً بهلاكت‌ انداختند ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌او‌ تسلط پيدا كردند آنهم‌ بهلاكت‌ سخت‌ و شديد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 7)- این گونه الطاف الهی شامل حال شما می‌شود شاید به خود آیید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکیها رو آرید، چرا که:

«اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده‌اید و اگر بدی کنید بازهم به خود می‌کنید» (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها).

این یک سنت همیشگی است نیکیها و بدیها سر انجام به خود انسان باز می‌گردد. ولی مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار می‌کند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهی، باز هم به طغیان می‌پرازید و راه ظلم و ستم و تعدی و تجاوز را پیش می‌گیرید و «فساد کبیر» در زمین ایجاد می‌کنید و برتری جویی را از حد می‌گذرانید.

سپس وعده دوم الهی فرا می‌رسد: «و هنگامی که وعده دوم فرا رسد (باز گروهی جنگجو و پیکارگر بر شما چیره می‌شوند، آن چنان بلایی به سرتان می‌آورند که) آثار غم و اندوه از صورتهایتان ظاهر می‌شود» (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ).

ج2، ص620

آنها حتی بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما می‌گیرند «و داخل مسجد (الأقصی) می‌شوند همانگونه که بار اول وارد شدند» (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ).

آنها به این هم قناعت نمی‌کنند «و آنچه را زیر سلطه خود می‌گیرند، درهم می‌کوبند» (وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً).

نکات آیه

۱- اعلام خداوند به بنى اسرائیل پس از بازیابى توان و قدرتشان بر اینکه بازگشت نیکى و بدى کردارشان به خود آنان است. (إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها)

۲- روى آوردن بنى اسرائیل به نیکوکارى و احسان، زمینه ساز بازگشت قدرت و رفاه به آنان (ثمّ رددنا لکم الکرّة ... إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها) جمله «إن أحسنتم...» مى تواند اشاره به این باشد که اگر شما راه صلاح و خیر در پیش گیرید، نتیجه آن - که همان قدرت، رفاه و آسایش است - نصیب شما خواهد شد.

۳- بازتاب عمل نیک یا بد انسان، تنها متوجه خود اوست. (إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها)

۴- تفصیل و تأکید در بیان نیکیها و ارزشها و اشاره و خلاصه گویى در بیان بدیها و ضد ارزشها، امرى شایسته و روشى پسندیده است. (إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها) تعبیر تفصیلى «إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم» در قبال تعبیر خلاصه تر «و إن أسأتم فلها» مى تواند به مطلب فوق اشاره داشته باشد.

۵- برخوردارى حتمى انسان از عمل و آثار عمل خویش، سنت تغییرناپذیر الهى است. (إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها)

۶- برخوردارى انسانها از دستاوردهاى خود، محدود به آخرت نیست. (ثمّ رددنا لکم الکرّة ... إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها) مضمون آیه با توجه به آیات قبل که درباره بازتابهاى دنیوى اعمال بنى اسرائیل است، تنها مربوط به آخرت نیست; بلکه مطلق است و شامل بازتابهاى دنیوى و اخروى اعمال انسان نیز مى شود.

۷- فسادانگیزى و بدکردارى بنى اسرائیل، زمینه ساز شکست و نابودى آنان (بعثنا علیکم عبادًا لنا ... و إن أسأتم فلها فإذا جاء وعد الأخرة لیسئوا وجوهکم) جمله «إن أسأتم» مى تواند تبیین کننده علت شکست نخستین و سرکوب شدن بعدى بنى اسرائیل باشد; یعنى، شکستهاى آنان نمونه و مصداقى از نتیجه بدیهاى آنهاست.

۸- فسادانگیزى مجدد بنى اسرائیل، پس از رسیدن به قدرت و رفاه (لتفسدنّ فى الأرض مرّتین ... ثمّ رددنا لکم الکرّة علیهم ... فإذا جاء وعد الأخرة لیسئوا وجوهکم)

۹- مورد تاخت و تاز قرار گرفتن بنى اسرائیل به وسیله جنگاورانى قدرتمند، با فرا رسیدن دومین مرحله فسادانگیزى آنان و هویدا شدن غبار غم و شکست در چهره آنها (فإذا جاء وعد الأخرة لیسئوا وجوهکم) ضمیر فاعلى «هم» در «لیسئوا» به «عباداً» باز مى گردد و لام در آن براى تعلیل است; یعنى، بندگان ما براى اندوهگین کردن شما (بنى اسرائیل) بیایند.

۱۰- فتح مسجدالاقصى، توسط جنگاورانى نیرومند و رها شدن آن از دست بنى اسرائیل، در پى فسادانگیزى مجدد آنان (و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أوّل مرّة) نوع مفسّران برآنند که مقصود از «المسجد»، مسجدالأقصى است.

۱۱- رهاسازى مجدد مسجدالاقصى از دست بنى اسرائیل به وسیله همان فاتحان نخست و با همان شیوه نخستین (و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أوّل مرّة)

۱۲- مسجدالاقصى داراى اهمیت و ارزشى بسیار در نزد مخالفان پیروزمند بنى اسرائیل (و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أوّل مرّة) از اینکه جنگاوران در جنگ با بنى اسرائیل دو بار وارد مسجدالاقصى شدند، استفاده مى شود که مسجدالأقصى براى آنان اهمیت فوق العاده اى داشته و بسیار ارزشمند بوده است.

۱۳- دومین هجوم نیروهاى فاتح مسجدالاقصى بر بنى اسرائیل فسادگر و سرکش، هجومى توفنده و ویرانگر (و لیتبّروا ما علوًّا تتبیرًا) «تتبیر» به معناى اهلاک است و آوردن مفعول مطلق (تتبیرا) - که براى تأکید است - إشعار به سختى هجوم دارد.

۱۴- نابودى و تخریب کامل آثار و تمدن بنى اسرائیل، با دومین هجوم نیروهاى توانمند و جنگاور (و لیتبّروا ما علوًّا تتبیرًا)

روایات و احادیث

۱۵- «قال الرضا(ع) فى قول الله عزّوجلّ: «إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها»: إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها ربّ یغفر لها;[۱] امام رضا(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ «إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها» فرمود: اگر نیکویى کنید، براى خودتان نیکویى کرده اید و اگر بدى کنید، پس براى آن پروردگارى هست که آن را مى بخشد».

موضوعات مرتبط

  • ارزشها: آداب تبیین ارزشها ۴; آداب تبیین ضد ارزشها ۴
  • بدیها: آداب تبیین بدیها ۴
  • بنى اسرائیل: آثار احسان بنى اسرائیل ۲; آثار افساد بنى اسرائیل ۷، ۹، ۱۰; آثار رفاه بنى اسرائیل ۸;آثار قدرت بنى اسرائیل ۸; افساد بنى اسرائیل ۱۳; اندوه بنى اسرائیل ۹; تاریخ بنى اسرائیل۷، ۸، ۹،۱۰، ۱۳، ۱۴; تهاجم به بنى اسرائیل ۹، ۱۳، ۱۴;زمینه افساد بنى اسرائیل ۸; زمینه رفاه بنى اسرائیل ۲; زمینه شکست بنى اسرائیل ۷; زمینه قدرت بنى اسرائیل ۲; زمینه هلاکت بنى اسرائیل ۷;سرکوبى بنى اسرائیل ۱۳; شکست بنى اسرائیل ۹; عصیان بنى اسرائیل۱۳; نابودى آثار باستانى بنى اسرائیل ۱۴; نابودى تمدن بنى اسرائیل ۱۴
  • خدا: إخبار خدا ۱; سنّتهاى خدا ۵
  • عمل: آثار دنیوى عمل ۶; آثار عمل ۵; آثار عمل پسندیده ۱، ۳; آثار عمل ناپسند ۱، ۳; فرجام عمل پسندیده ۱۵
  • گناه: فرجام گناه ۱۵
  • مسجدالاقصى: ارزش مسجدالاقصى ۱۲; اهمیت مسجدالاقصى ۱۲; فاتحان مسجدالاقصى ۱۱، ۱۳; فتح مسجدالاقصى ۱۰، ۱۱
  • نیکى: آداب تبیین نیکى ۴

منابع

  1. عیون أخبارالرضا، ج ۱، ص ۲۹۴، ح ۴۹، ب ۲۸; نورالثقلین ، ج ۳، ص ۱۴۰، ح ۸۴.