الأنعام ١٠٦
کپی متن آیه |
---|
اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِينَ |
ترجمه
الأنعام ١٠٥ | آیه ١٠٦ | الأنعام ١٠٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَکِیل»: مراقب احوال و مسؤول اعمال.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۱۳ - ۱۰۶، سوره انعام
- در نظام عالم تشريع نيز سنت عليت و معلوليت حاكم است .
- مراد از اينكه پيامبر (ص ) حفيظ و وكيل بر مردم نيست .
- نهى از هر كلام زشتى نسبت به مقدسات دينى .
- اقسام لذائذى كه عمل و متعلقات عمل انسان را زينت داده او را به عمل وامى دارد.
- وجه اينكه لذات موافق با هواى نفس و گناهان بدون واسطه به خدا نسبت داده نمى شود.
- اقوال متعددى كه درباره مراد از زينت دادن اعمال در (( و كذلك زينالكل امة عملهم )) گفته شده است .
- ايمان آوردن مردم منوط به مشيت الهى است و كفرشان نيز خارج از مشيت خدا نمى باشد.
- (روايتى در ذيل آيات شريفه گذشته : نهى از سب خدايان مشركين ، ايمان نياوردن كفارو...).
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ «106»
تنها آنچه را از سوى پروردگارت به تو وحى شده پيروى كن، معبودى جز او نيست و از مشركان روى بگردان.
نکته ها
در آيهى قبل، تهمت مشركان به پيامبر مطرح شد كه مىگفتند: كلام تو وحى نيست، بلكه آموخته از ديگران است. اينجا به پيامبر دلدارى مىدهد كه تو كار خويش را بكن و به حرف مخالفان اعتنايى نداشته باش.
شيوههاى برخورد با مخالفان، در موارد مختلف متفاوت است، از جمله:
گاهى سلام كردن است. «إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» «3»
«1». نحل، 103.
«2». فرقان، 4.
«3». فرقان، 63.
جلد 2 - صفحه 526
گاهى سكوت و عدم برخورد است. «ذَرْهُمْ» «1»، «حَسْبُنَا اللَّهُ» «2»
گاهى اعراض و بىاعتنايى است. «أَعْرِضْ عَنْهُمْ» «3»
گاهى درشتى و غلظت است. «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ» «4»
گاهى مقابله به مثل است. «فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ» «5»
پیام ها
1- رهبران الهى نبايد با تهمتها و تحقيرها و تحليلهاى نارواى دشمنان، در راه خود سست شوند. «اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ»
2- گاهى بشر چنان سقوط مىكند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز به فرمان الهى از او روگردان مىشود. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (106)
بعد از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را امر به اتباع وحى فرمايد:
اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ: متابعت نما آنچه وحى شده به تو از جانب
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 349
پروردگار تو و متدين شو به توحيد لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست هيچ معبودى مستحق عبادت مگر ذات احديت الهى وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ: و رو بگردان از مشركان، و به اقوال و آراى آنها التفات مكن. جماعتى آيه را منسوخ دانند به آية السيف، و اعراض را حمل كنند بر هر چه شامل كف باشد از ايشان، و آنها كه منسوخ ندانند، حمل اعراض كنند بر عدم ملاحظه با ايشان، نه آنكه منع از دعوت باشد. پس حكم آيه ثابت، و دعوت باقى است.
تنبيه- آيه شريفه اشعار و تعريض است امت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را، زيرا مقام نبوت، متعالى است از تكاهل در اوامر الهيه، لذا حكم آيه عام است جميع مكلفين را كه متابعت نمايند آنچه وحى شده از احكام الهيه و معرض شوند از آراء كاسده و عقايد فاسده مشركين. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در صدر خطبهاى فرمايد: انّ اللّه تعالى انزل كتابا هاديا بيّن فيه الخير و الشّرّ، فخذوا نهج الخير تهتدوا و اصدفوا عن سمت الشّرّ تقصدوا. «1» بدرستى كه حق تعالى نازل فرمود كتابى را كه هدايت كننده است، بيان فرمود در آن خير و شر را. پس اخذ كنيد طريق خير را كه هدايت يابيد، و ممتنع شويد از راه شر، كه مستقيم گرديد. بزرگان فرمودهاند: ملازمت آداب كتاب الهيه و سنت نبويه و عمل به آن، موجب نورانيت قلب، و فوز به سعادت گردد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (106)
ترجمه
پيروى كن آنچه را وحى شد بسوى تو از پروردگارت نيست خدائى مگر
جلد 2 صفحه 365
او و رو گردان از مشركان.
تفسير
بعد از اتمام حجّت و ايضاح فساد قول ياوهگويان پيغمبر (ص) مأمور شد بآنكه وظيفه خود را از دعوت و تديّن باحكام قرآن اصولا و فروعا انجام دهد خصوصا توحيد را و بكلّى از اقوال و افعال كفار منصرف باشد و اعتنائى بشأن آنها نفرمايد و از اين باب ملالتى در خاطر شريف خود راه ندهد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
اتَّبِع ما أُوحِيَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ أَعرِض عَنِ المُشرِكِينَ (106)
متابعت كن آنچه که از جانب پروردگارت بسوي تو وحي رسيده که نيست الهي غير از او و اعراض كن از مشركين.
اتَّبِع تابع مقابل مستقل است لذا اعراض را ميگويند وجود تبعي دارند مقابل جواهر که وجود استقلالي دارند که تعريف كردند عرض را که اذا وجد وجد في الموضوع و جوهر را اذا وجد وجد لا في الموضوع انسان در افعال و گفتار و اعمال خود اگر برأي خود و سليقه خود عمل نمود مثل اكثر مردم امروزه مستقل و مستبد برأي خود است و اگر از روي دستور و فرمان غير است ميگويند فعل او تابع رأي غير است، دستور آمد که پيغمبر تابع ما أُوحِيَ باشد وحي القاء بقلب است، اگر از طرف شياطين باشد وحي شيطاني است چنانچه ميفرمايد وَ كَذلِكَ جَعَلنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الإِنسِ وَ الجِنِّ يُوحِي بَعضُهُم إِلي بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرُوراً انعام آيه 112، شرحش بيايد. و اگر از جانب خداوند است وحي الهي است که بتوسط روح الامين بقلوب مطهره انبياء القاء ميشود اينکه هم دو قسم است يك قسم دستوراتيست که بر انبياء سلف نازل شده و يك قسم بر خصوص نبي اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم وجود مقدسش مأمور شد بمتابعت آنچه بخود او وحي شد که فرمود ما أُوحِيَ إِلَيكَ از پروردگار خود مِن رَبِّكَ آنچه پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بفرمايد يا عمل كند يا تقرير نمايد متابعت وحي پروردگار او است مستقل نيست وَ ما يَنطِقُ عَنِ الهَوي إِن هُوَ إِلّا وَحيٌ يُوحي و النجم آيه 3 وَ لَو تَقَوَّلَ عَلَينا بَعضَ الأَقاوِيلِ لَأَخَذنا مِنهُ بِاليَمِينِ ثُمَّ لَقَطَعنا مِنهُ الوَتِينَ حاقه آيه 44 لا إِلهَ إِلّا هُوَ اينکه جمله ممكن است بيان ما أُوحِيَ إِلَيكَ باشد يعني آن چيزي که وحي شد بسوي تو كلمه توحيد است که اول كلمه که پيغمبر مأمور شد بدعوت دعوت بتوحيد بود که فرمود
(قولوا لا اله الّا اللّه تفلحوا)
و ممكن
جلد 7 - صفحه 164
است علت متابعت باشد که غير پروردگار تو الهي نيست که متابعت آنها لازم باشد بلكه فقط اله منحصر بپروردگار تو است و متابعت وحي او لازم و حتم است و ممكن است جمله مستقله باشد.
وَ أَعرِض عَنِ المُشرِكِينَ اعراض از مشركين سه نحوه است يكي اعراض از عقيده مشركين است که شرك باشد که مفاد لَئِن أَشرَكتَ لَيَحبَطَنَّ عَمَلُكَ زمر آيه 65، و يكي اعراض از دعوت مشركين است زيرا اينها ديگر قابل هدايت نيستند و اجابت دعوت تو را نميكنند و اينکه آيه مفاد آيه شريفه فَذَرهُم يَخُوضُوا وَ يَلعَبُوا حَتّي يُلاقُوا يَومَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ زخرف آيه 83 و معارج آيه 42 است و يكي اعراض از معاشرت و مراوده و ملايمت با آنها است چون اميدي در آنها نيست که با شما همراهي داشته باشند و اينكه بعضي گفتند اعراض از مجاهده با آنها است و گفتند اينكه اينکه آيه نسخ شده بآيه وَ قاتِلُوا المُشرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُم كَافَّةً توبه آيه 36، غلط است.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- پیامبر (ص) مأمور پیروى از وحى است. (اتبع ما أوحى الیک من ربک)
۲- پیامبر (ص) از لطف و عنایت ویژه خداوند برخوردار است. (الیک من ربک)
۳- ضرورت پیشگامى حاملان وحى و رسالت در عمل به محتواى پیام خویش (اتبع ما أوحى الیک)
۴- نزول وحى از شؤون ربوبیت الهى است. (ما أوحى الیک من ربک)
۵- بهانه جویى و اتهام کافران نباید سبب نگرانى و تزلزل مؤمنان گردد. (و لیقولوا درست ... اتبع ما أوحى الیک) فرمان به اتباع از وحى، پس از اشاره به شبهات کافران، تأکیدى بر لزوم استقامت مؤمنان در برابر شبهات کافران است.
۶- وحى براى تربیت انسانهاست. (اتبع ما أوحى الیک من ربک)
۷- توحید، محتوا و محور اصلى وحى است. (اتبع ما أوحى الیک من ربک لا إله إلا هو)
۸- یکتایى خداوند، برهانى کافى بر لزوم تبعیت از فرمانهاى اوست. (اتبع ما أوحى الیک من ربک لا إله إلا هو)
۹- پیامبر (ص) موظف به رویگردانى از مشرکان و اهمیت ندادن به اتهامات آنان است. (و أعرض عن المشرکین)
موضوعات مرتبط
- اطاعت: از خدا ۸
- انبیا: پیشگامى انبیا ۳; مسؤولیت انبیا ۳
- تربیت: عوامل تربیت ۶
- توحید: آثار توحید ۸; اهمیت توحید ۷
- خدا: ربوبیت خدا ۴; لطف خدا ۲
- کافران: بهانه جویى کافران ۵; تهمتهاى کافران ۵
- مؤمنان: اهمیت ثبات قدم مؤمنان ۵; زمینه تزلزل مؤمنان ۵; زمینه نگرانى مؤمنان ۵; هشدار به مؤمنان ۵
- محمّد (ص): تبعیت محمّد (ص) از وحى ۱; فضایل محمّد (ص) ۲; محمّد (ص) و مشرکان ۹; مسؤولیت محمّد (ص) ۱، ۹
- مشرکان: اعراض از مشرکان ۹; بى اعتنایى به تهمتهاى مشرکان ۹
- وحى: محتواى وحى ۷; نزول وحى ۴; نقش وحى ۶، ۷
منابع