الأنبياء ١٠٧
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ |
ترجمه
الأنبياء ١٠٦ | آیه ١٠٧ | الأنبياء ١٠٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ»: رحمت برای جهانیان. وجود پیغمبر خاتم سبب سعادت دو جهان مردمان است. چرا که عمل به آئین و برنامهای که او با خود آورده است ناکامیها و بدبختیها و بیدادگریها و تباهکاریها را پایان میدهد، و سرانجام منتهی به حکومت صالحان با ایمان بر معموره جهان خواهد شد، و در پایان آنان را به نعمت جاوید و سرمدی آخرت نائل خواهد کرد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآناً... (۰) أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ... (۰) جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۹۲ - ۱۱۲ سوره انبياء
- مراد از «امت واحده» در آيه شریفه: «إنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُم أُمَّةً وَاحِدَة»
- نكوهش اختلاف مردم در امر دين
- شرط قبولی اعمال، ایمان همراه با عمل صالح است
- وجوه مختلف در معناى آيه: «وَ حَرَامٌ عَلَى قَريَةٍ أهلَكنَاهَا أنَّهُم لَا يَرجِعُون»
- يادآورى معاد و تهديد مشركان به عذاب جاودانى
- مقصود از «زبور»، «ذكر» و «وراثت»، در آيه: «إنَّ الأرضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّالِحُون»
- اعلام خطر رسول خدا «ص»، به مشركان استهزاء كننده
- بحث روايتى
- بيان ضعف روايات اهل سنت، در ذیل آیه «إنَّكُم وَ مَا تَعبُدُونَ حَصَبُ جَهَنّم»
- روايتى درباره اين كه على «ع» و شيعيانش، از مصاديق آيه: «إنَّ الَّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنَى...» مى باشند
- روايتى در اين كه آيه: «وَ لَقَد كَتَبنَا فِى الزَّبُور...»، درباره مهدی «ع» و اصحاب اوست
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ «107»
و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.
«1». كلمهى «بلاغ» به گفتهى لسانالعرب به معناى كفايت است.
جلد 5 - صفحه 505
پیام ها
1- حكومت بندگان صالح بر زمين تبلور لطف و رحمتى است كه در سايه رسالت بدست مىآيد و هر آنچه از رحمت نبوى صلى الله عليه و آله كه در دنيا و آخرت نصيب افراد مىشود، پرتوى از رحمت الهى است. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً»
2- همهى احكام و دستوراتى كه پيامبر اسلام آورده حتّى جهاد، حدود و قصاص و ساير كيفرها و قوانين جزايى، براى جامعهى بشرى رحمت است. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً»
3- خداوند، «ربّ العالمين» و رسولش «رحمة للعالمين» است، يعنى تربيت واقعى در سايه هدايت انبيا امكان پذير است. «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ»
4- پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله براى همهى انسانها، در همهى اعصار و تمامى مكانها رحمت است و نيازى به پيامبر ديگرى نيست. «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ»
5- رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله حتّى براى ملائكه مقرب الهى نيز رحمت است.
«رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» در حديثى مىخوانيم كه جبرئيل به پيامبر صلى الله عليه و آله اظهار داشت كه رحمت تو مرا نيز شامل شد. «1»
6- دستورات اسلام جهان شمول است. «لِلْعالَمِينَ»
7- يك انسان با ارادهى الهى مىتواند در تمام هستى اثر بگذارد. «لِلْعالَمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ (107)
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ: و نفرستاديم تو را اى محمد مگر در حالتى كه بخشايش محض براى عالميان، زيرا آنچه به آن مبعوث شده سبب هدايت و سعادت ايشان، و موجب صلاح معاش و معاد تمام عالميان است.
بيان: رحمت بودن حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله نسبت به مؤمنين آنكه، موجب هدايت و ارشاد آنان و رسيدن به سعادات عظام مىباشد، و در آخرت سبب رستگارى از عذاب حجيم و فوز به ثواب عظيم خواهد بود.
«1» تفسير برهان، ج 3، ص 75.
جلد 8 - صفحه 454
اما رحمت آن سرور به كفار، امنيت آنها از عذاب استيصال، مانند خسف و رجف و غرق و صيحه و غير آن چنانكه فرموده در آيه (وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ) «1». بلكه معظم رحمت آن حضرت، بر اهل كفر آنست كه ايمان و ثواب دائم را به ايشان اعلام فرموده، و صراط مستقيم را كه موصل به ثواب عظيم و منجى ايشان از عذاب اليم است به آنها ارائه فرموده، هر چند مهتدى نشوند؛ مانند كسى كه چشمه آبى جارى سازد و صلاى عام در دهد كه تمام بيايند و از آن سيراب شوند و مواشى و مزارع و اشجار خود را آب دهند، با اين حال بعضى بيايند و سيراب شوند، و بعضى كوتاهى كنند و از تشنگى خود را هلاك سازند.
پس همچنانكه اين چشمه، نعمت عامه است بر هر دو دسته، و لكن مقصر خود را بىبهره ساخته، همچنين چشمه حيات رحمت نبوى، در عالم سريان نموده، مؤمنين به آن زندگى ابدى يابند، و كفار به جهت تقصير و سوء اختيار، خود را از نعمت هدايت محروم نموده و به عطش حرمان از آب حيات ايمان، در وادى ضلالت و غوايت خود را هلاك گردانيدند.
تتمه: در مجمع «2»- مروى است كه چون اين آيه نازل شد، حضرت از جبرئيل پرسيد: آيا از اين رحمت چيزى به تو رسيده؟ عرض كرد: بلى، من از عاقبت امر خود مىترسيدم، پس به ميمنت تو امنيت يافتم، زيرا خداى تعالى ثناى من نمود در آيه «ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ» «3».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ (104) وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ (105) إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ (106) وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ (107) قُلْ إِنَّما يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (108)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلى سَواءٍ وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ (109) إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ (110) وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ (111) قالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ (112)
ترجمه
- روز كه در هم پيچيم آسمانرا مانند درهم پيچيدن طومار را براى نوشتجات چنانچه ابتدا نموديم به اوّل آفرينش باز گردانيم آنرا وعدهئى بعهده ما است همانا مائيم بجا آورندگان
و بتحقيق نوشتيم در زبور بعد از موجب تذكر آنكه زمين را ارث ميبرند بندگان من كه شايستگانند
همانا در اين هر آينه كفايت وصول بمطلوب است براى گروه عبادت كنندگان
و نفرستاديم تو را مگر رحمتى براى جهانيان
بگو جز اين نيست كه وحى ميشود بسوى من كه نيست خداى شما مگر خداى يگانه پس آيا هستيد شما منقادان
پس اگر روى گردانند بگو اعلام كردم بشما يكسان و نميدانم آيا نزديك يا دور است آنچه وعده داده ميشويد
همانا او ميداند آشكار از گفتار را و ميداند آنچه را پنهان ميداريد
و نميدانم شايد آن آزمايشى باشد براى شما و بهره بردنى تا وقت مقرّرى
گفت اى پروردگار من حكم كن بحق و پروردگار ما بخشنده است كه يارى خواسته شده بر آنچه وصف ميكنيد..
جلد 3 صفحه 582
تفسير
- خداوند متعال در روز قيامت صفحه آسمانرا كه بمنزله طومارى است كه در آن افعال بندگان نوشته و ثبت شده بهم مىپيچد و دفتر اعمال را جمع ميفرمايد و ديگر عملى از كسى پذيرفته نميشود مانند نويسندهئى كه بعد از تمام شدن نوشتنىها براى حفظ آنمطالب صحيفه و طومار و نامه را به پيچد و جمع كند و بنابراين طى اضافه بمفعول خود كه سجلّ است شده و محتمل است سجلّ نام ملكى باشد كه اعمال بندگانرا ثبت ميكند و در وقت مقرّر آنرا جمع نموده و در پيشگاه الهى حاضر مينمايد و بنابراين طى اضافه بفاعل خود شده و در بعضى اخبار و از قمّى ره به اين معنى تصريح شده يا آنكه مراد از طى آسمان، فناء آن و تبديل بدخان و تحوّل زمين به نيران است و يوم ظاهرا ظرف است براى ميعاد الهى كه مستفاد از آيه قبل ميباشد و محتمل است متعلّق بنعيده باشد و خداوند بهمان كيفيّت كه روز اوّل مردم را در شكم مادر برهنه و عريان و بدون همه چيز خلق فرموده بود ثانيا آنها را خلق و وارد صحراى محشر ميفرمايد چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل فرموده و تطوى بصيغه مجهول با تاء و السّماء بضمّ و للكتاب بصيغه مفرد نيز قرائت شده و تفاوتى در معناى اصلى ندارد و خدا وعده فرموده چنين روزى را بياورد وعده حتمى كه بر عهده خود قرار داده عمل بآنرا و البته بجا آورنده آن خواهد بود و زبور ظاهرا نام كتاب حضرت داود است و در قرآن و اخبار ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و جاى ترديد نيست و ذكر ظاهرا عبارت از تسميه و تحميد و تمجيد و دعا و ثناى الهى است و البته كتاب آسمانى مشتمل است بر اين معانى و بر احكام و معارف و مواعظ و نصايح كه موجبات ذكرند و طبعا مقدّمند اينها بر اخبار غيبيّه كه نوعا كتب سماوى مشتمل بر آنها است لذا خداوند فرموده ما در زبور بعد از ذكر خدا و معارف حقّه كه موجبات تذكّر خلق است نوشتيم كه روزى بيايد كه زمين در تصرّف بندگان شايسته من در آيد و دولتى جز دولت حقّه اسلاميّه نباشد چنانچه در مجمع از عامّه و خاصه روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه اگر باقى نماند از دنيا مگر يك روز خداوند طولانى ميفرمايد آنروز را تا مبعوث فرمايد مردى را از اهل بيت من كه زمين را پر كند از قسط و عدل چنانچه پر شده باشد از ظلم و جور و اين امر تاكنون روى نداده و البته بعد از اين روى خواهد داد و در
جلد 3 صفحه 583
بعضى از روايات اين باب بعد از ذكر اهل بيت من تصريح شده كه نام او نام من است و در بعضى تصريح شده بآنكه او از اولاد فاطمه عليها السلام است و محتمل است مراد از ذكر لوح محفوظ الهى باشد چنانچه بعضى گفتهاند خصوصا بمناسبت آنكه در آيه قبل ذكر صحيفه آسمانى و پيچيده شدن آن شده بود و بنابراين مراد از زبور اينجا ممكن است جنس كتب منزله از جانب خدا بر انبياء عظام باشد چون اصل معناى زبور در لغت كتاب است و حاصل مفاد آيه آنستكه ما بعد از ثبت در لوح محفوظ در تمام كتب سماوى از قبيل تورية و انجيل و صحف و زبور و فرقان و غيرها بشارت قدوم مهدى و پيروان او را داديم و ممكن است مراد همان زبور حضرت داود باشد چنانچه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از آنحضرت كه مراد از ذكر و زبور در اين آيه چيست فرمود ذكر نزد خدا است و زبور كتاب داود عليه السّلام است و هر كتابيكه نازل شده نزد اهل علم است كه مائيم و محتويات زبور كه در روايات ذكر شده عبارت است از توحيد و تمجيد و تحميد و دعا و اخبار از پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين و ائمه از ذريه آندو و اخبار رجعت و ذكر امام زمان عليه السّلام و قمى ره نقل فرموده كه كتب سماوى تمامى ذكر خدا است و بندگان شايسته خدا قائم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اصحاب اويند و اقوال ديگرى هم در تفسير ذكر و زبور در اينمقام نقل شده ولى چون مقبول نبود ذكر نشد و آنچه در قرآن ذكر شده از مواعظ و احكام و قصص و اخبار كافى است براى رسيدن كسانيكه بندگى خدا را مينمايند از روى اخلاص كه شيعيان ائمه اطهار عليهم السلام باشند بنهايت مقصود و منتهاى مأمول خودشان در دنيا و آخرت چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه مراد از قوم عابدين شيعيان ما ميباشند و رحمت بودن وجود مبارك حضرت ختمى مرتبت براى جهانيان واضح است چون اهل ايمان ببركت وجود او بسعادت دنيا و آخرت رسيدند و اهل كفر و نفاق باحترام بودن آنحضرت در ميان آنان و مدارا نمودن او با آنها از عذابهاى گوناگون امم سابقه از قبيل مسخ و خسف و غرق نجات يافتند و جان و مالشان محفوظ ماند علاوه بر آنكه ميتوان گفت وجود او موجب سعادت دنيا و آخرت تمام جهانيان بود منتهاى امر آنكه كسانيكه محروم از اين سعادت شدند خودشان موجب حرمان خود را فراهم نمودند با آنكه حسن سلوك
جلد 3 صفحه 584
او با دوست و دشمن مشهور و مسلّم نزد دوست و دشمن است در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد از جبرئيل سؤال فرمود كه آيا از اين رحمت چيزى بتو رسيده عرض كرد بلى من ميترسيدم از عاقبت امر خود و ببركت تو ايمن شدم چون خداوند در قرآن از من تمجيد فرمود بقول خود ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ و در احتجاج حديث مفصّلى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خلاصهاش بيان رحمت بودن وجود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است براى كفّار بلحاظ مدارا و حسن سلوك و صبر بر مصائب و تحمّل ناملايمات و تقاضا ننمودن نزول عذاب بر آنها بخلاف ساير انبياء عليهم السلام و مقتضاى رحمة للعالمين بودن پيغمبر اكرم آنستكه يك تكليف سهل مطابق با عقل و فطرت سليم در بدو امر بيشتر بر مردم نفرمايد لذا خداوند دستور فرموده كه بفرمايد جز اين نيست كه وحى شده بمن كه نيست خداى شما مگر خداى يگانه كه بىشريك و عديل است چون مقصود اصلى از بعثت تمام انبياء عليهم السلام توحيد خدا بوده و بقيّه معارف و احكام نسبت باين اصل اصيل فرع است و اگر كسى زير بار اين اصل رفت ناچار بايد تمام اصول و فروع را قبول كند لذا شيخ استاد ما رحمه اللّه ميفرمود اگر ميتوانيد خدا را قبول نكنيد و الا مجبور ميشويد تقليد مرا كنيد چون اين فتح باب الزام بتمام معارف و احكام است و پيغمبر اكرم مأمور شده كه از مردم بر اين اصل اقرار بگيرد و بفرمايد آيا شما تسليم داريد اين امر مسلّم را بمقتضاى وحى الهى و عقل سليم خودتان و حاضريد از عبادت بتها صرف نظر نموده با اخلاص بعبادت خدا مشغول شويد و در مناقب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه آيا شما تسليم داريد وصيّت را بعد از من و بنابراين اشاره است بآنكه اگر توحيد را پذيرفتيد تا آخرين وصيّت مرا كه ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و موجب كمال دين است بايد بپذيريد پس اگر پذيرفتند و تسليم شدند خوشا باحوال خودشان و اگر قبول نكردند و رو گردان شدند بگو من بتمام مردم از عرب و عجم و وضيع و شريف و سياه و سفيد و دوست و دشمن و خودى و بيگانه يكسان و بدون تفاوت پيغام خدا را اعلام و ابلاغ نمودم و نميدانم وعده خدا كه عذاب است نزديك است يا دور چون نميدانم قيامت چه وقت بر پا ميشود تا بدانم كى وعده عذاب منجز ميگردد ولى در هر حال ميدانم منجز خواهد شد و خدا
جلد 3 صفحه 585
ميداند آنچه شما ناسزا و ناروا ميگوئيد در باره من و پيروان من و آنچه را كتمان ميكنيد و اظهار نمينمائيد از حقّ من و در دل جاى ميدهيد از كينه و الحاد و نفاق با من و پيروانم و نميدانم اين مهلت چند روزه كه خدا در دنيا بشما داده براى آنستكه استحقاق شما براى عذاب كامل گردد يا معلوم شود كه بعد از اين چه ميكنيد چون محتمل است روزى متنبّه و پشيمان شويد و اسلام بياوريد و در هر حال خدا ميخواهد چندى بهره بردارى كنيد از نعم موقت دنيا بعد تكليف شما را معلوم كند كه جهنمى هستيد يا بهشتى و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در اين حال از خداوند مسئلت نمود كه حكم فرمايد ميان او و دشمنانش بحقّ و عدل چون احكم الحاكمين او است و جمعى از قرّاء قل بصيغه امر قرائت نمودهاند و بنابراين دستور الهى است بآنحضرت كه از خدا بخواهد در باره آنها حكم فرمايد بحق و عدل يا بچيزى كه آشكار كند حقّ را و مؤيّد اينمعنى است كه ميفرمايد پروردگار ما بخشنده است يعنى بمسلمانان نصرت ميدهد و كمك خواسته ميشود از او بر آنچه شما توصيف ميكنيد از غلبه خودتان و محو آثار اسلام چون كفار از اين قبيل دعاوى داشتند علاوه بر زخم زبانها كه ميزدند لذا خداوند نصرت داد اسلام را بدعاى آنحضرت و محو فرمود آثار شرك را از موطن او كه مكّه معظّمه و نواحى آن بود بفاصله كمى كه عادتا براى احدى ميسور نبود چون از خدا كمك خواست و بغير او متوسل نشد و بعضى يصفون بصيغه مغايب قرائت نمودهاند از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه هر كس سوره انبياء را از روى محبّت بآن بخواند مانند كسى است كه رفيق پيغمبران باشد در بهشت و در دنيا بچشم مردم با هيبت و بزرگى زيست نمايد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 3 صفحه 586
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما أَرسَلناكَ إِلاّ رَحمَةً لِلعالَمِينَ (107)
و ما تو را نفرستاديم مگر اينكه رحمت باشي براي تمام عالمين، لذا او را پيغمبر رحمت ميگويند.
اشكال: در آيه ميفرمايد: للعالمين با اينكه براي كفّار و مشركين نقمت بود
جلد 13 - صفحه 256
جواب: مكرّر گفتهايم که: رحمت الهي وسعت كلّ شيء چنانچه صريح آيه است ولي قابليّت محلّ هم شرط است پس كسي که قبول رحمت نكند و خود را از اينکه فيض محروم كند خود به خود ظلم كرده. بعبارة ديگر مقتضي از هر جهت تمام است ولي مانع از طرف مشمول است وجود مقدّس نبوي بر سر تا سر عالم جنّ و انس تا قيامت مبعوث شده و آنچه صلاح دنيا و آخرت آنها بوده ابلاغ فرمود که ميفرمايد: «ما من شيء يقربكم الي الجنّة و يبعّدكم عن النار الا و قد امرتكم به و ما من شيء يقرّبكم الي النّار و يبعدكم عن الجنة الا و قد نهيتكم عنه».
بعلاوه بلاهايي که بر امم سابقه نازل ميشد از اينکه امّت برداشته شده بلكه مسأله شفاعت او و اهل بيتش دنيا و آخرت و برزخ و توسّلات به آنها چه اندازه توسعه دارد و خداوند چه اندازه تفضّل بر بندهگان خود كرده که همچو پيغمبري براي آنها فرستاده که بفرمايد:
(وَ ما أَرسَلناكَ إِلّا رَحمَةً لِلعالَمِينَ) بلكه بمقتضاي اخباري که داريم
«لو خلت الارض طرفة عين عن الحجّة لساخت باهلها و لماجت بأهلها»
الآن اينکه زندگاني كفّار و مشركين و بهرهبرداري از دنيا تصدّق سر اينکه خاندان است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 107)- پیامبر رحمت برای جهانیان: از آنجا که آیات گذشته بشارت حکومت روی زمین را به بندگان صالح میداد و چنین حکومتی مایه رحمت برای همه مردم جهان است در این آیه به رحمت عامّه وجود پیامبر (ص) اشاره کرده،
ج3، ص194
میگوید: «ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم» (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ).
عموم مردم دنیا اعم از مؤمن و کافر همه مرهون رحمت تو هستند، چرا که نشر آیینی را به عهده گرفتی که سبب نجات همگان است.
نکات آیه
۱- رسالت پیامبراکرم(ص)، جلوه اى از رحمت و مهربانى خالص و محض الهى براى جهانیان است. (و ما أرسلنک إلاّ رحمة للعلمین)
۲- مورد لطف و مرحمت قرار گرفتن انسان، فلسفه دین و حکمت فرستادن رسولان (و ما أرسلنک إلاّ رحمة للعلمین)
۳- مجموعه تعالیم اسلام، براساس رحمت و مهربانى ویژه خداوند به انسان است. (و ما أرسلنک إلاّ رحمة للعلمین)
۴- اسلام و رسالت پیامبر(ص)، جهانى و براى همه انسان ها و نه اختصاص یافته به گروهى خاص است. (و ما أرسلنک إلاّ رحمة للعلمین)
۵- تحقق حکومت جهانى صالحان، در پرتو دین اسلام و رسالت پیامبراکرم(ص) است. (و لقد کتبنا فى الزبور ... و ما أرسلنک إلاّ رحمة للعلمین) با توجه به ارتباط دو آیه - که در آیه اوّلى حکومت جهانى و در این آیه رسالت جهانى پیامبر(ص) را مطرح مى کند - برداشت یاد شده قابل استفاده است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: جهان شمولى اسلام ۴; فضیلت اسلام ۳; منشأ اسلام ۳; نقش اسلام ۵; ویژگیهاى اسلام ۴
- انبیا: فلسفه نبوت انبیا ۲
- خدا: آثار رحمت خدا ۲; آثار لطف خدا ۲; رحمت خدا ۳; مهربانى خدا ۳; نشانه هاى رحمت خدا ۱
- دین: فلسفه دین ۲
- صالحان: زمینه حکومت صالحان ۵
- محمد(ص): آثار رسالت محمد(ص) ۵; جهان شمولى رسالت محمد(ص) ۴; فلسفه رسالت محمد(ص) ۱; ویژگیهاى رسالت محمد(ص) ۴
منابع