الأعلى ١٩
کپی متن آیه |
---|
صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى |
ترجمه
الأعلى ١٨ | آیه ١٩ | الأعلى ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صُحُفِ»: بدل از صُحُف قبلی است. این آیه اشاره به این واقعیّت دارد که اصول کلّی و مطالب اساسی ادیان آسمانی همگی یکسان بوده و از یک منبع سرچشمه گرفتهاند، و تنها تعلیمات و دستوراتی با هم تفاوت داشته است که اختلاف زمان و رشد انسان مقتضی آن بوده است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ... (۱) وَ إِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى (۰)
وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْکَ... (۰) أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (۰) وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ... (۰) وَ أَنَ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى (۰) ثُمَ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى (۰) وَ أَنَ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹ سوره اعلى
- توضيح معناى اين كه فرمود: «سبّح اسم ربّك»
- مظاهر تدبير الهى: خلقت، تسويه، تقدير، هدايت و...
- معناى «اقرأ» در «سنقرئك فلا تنسى» و مفاد استثناء «إلّا ماشاء اللّه»
- آسوده خاطر نمودن پيامبر اكرم «ص» از چيستی تلقى وحى الهى و حفظ آن
- معناى اين كه به پيامبر «ص» فرمود: «و نيسّرك لليسرى»
- سودمند واقع شدن شرط اساسى «تذكره» و گفتار مفسّران در این باره
- معناى اين كه «شقىّ دوزخى»، در آتش، نه مى ميرد و نه زنده مى شود
- مراد از تزّكى در «قد أفلح من تزكّى»
- رواياتى در ذيل آيات «سبّح اسم ربّك الأعلى»، «سنقرئك فلاتنسى»، «قد أفلح من تزّكى» و...
- روايتى درباره عدد انبياء الهى و كتب و صحيفه هاى آنان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى «19»
«16» ولى شما زندگى دنيا را ترجيح مىدهيد. «17» و حال آنكه آخرت بهتر و ماندگارتر است. «18» اين سخن در كتب آسمانى پيشين نيز آمده است.
«19» كتابهاى ابراهيم و موسى.
نکته ها
در روايات، علاقه به دنيا سرچشمه تمام خطاهاست. «حب الدنيا رأس كل خطيئة» «1» دنيا پل عبور است، نه توقفگاه، بايد از آن عبور كرد و به اقامتگاه رسيد. «خذوا من ممركم لمقركم» «2»
در قرآن معمولًا زكات بعد از نماز آمده است: «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» «3»* ولى امام صادق عليه السلام مىفرمايد: در عيد فطر پرداخت زكات به فقرا قبل از نماز عيد آمده است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «4» «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»
امام رضا عليه السلام از معناى اين آيه سؤال كرد: «ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» شخصى گفت: هرگاه نام خدا را برد نماز بخواند. امام فرمود: اين تكليف سختى است كه در شبانه روز هر وقت نام خدا برده شد انسان نماز بخواند. او پرسيد: پس معنا چيست؟
امام فرمود: هرگاه نام خدا برده شد، صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد. «كلما ذكر ربه صلى على محمد و اله» «5»
«1». كافى، ج 2، ص 130.
«2». نهجالبلاغه، خطبه 203.
«3». مائده، 55.
«4». تهذيبالاحكام، ج 4، ص 108.
«5». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 457
آخرت بهتر از دنيا است، زيرا ويژگىهاى زير را دارد:
1. جاودانگى زمانى: «خالِدِينَ فِيها» «1»*
2. وسعت مكانى: «عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» «2»
3. تنوع در خوراكى: «أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ» «3»، «فاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ» «4»*
4. دورى از ترس و اندوه: «آمِنِينَ» «5»*
5. دوستان وفادار: «إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ» «6»
6. همسران زيبا: «كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ» «7»
ابوذر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه خداوند يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر فرستاده كه 313 نفر آنها رسول و مابقى نبىّ بودهاند و جمعاً 104 كتاب داشتند. «8»
پیام ها
1- مانع تزكيه، علاقه به دنياست. «بَلْ تُؤْثِرُونَ»
2- دنيا بد نيست، آنچه مورد انتقاد است ترجيح آن بر آخرت است. «تُؤْثِرُونَ»
3- هرگاه از چيزى انتقاد مىكنيد، نمونه خوب و راهكار آن را نشان دهيد.
تُؤْثِرُونَ ... وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ
4- راه پاك شدن دل و فكر انسان، ذكر مدام و مستمر نام خداوند است. «تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ»
5- توجه به جلوههاى ربوبيّت، عامل ياد خداست. «ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ»
6- نماز بايد بر اساس ذكر و توجه باشد، نه غافلانه و بر اساس عادت. «ذَكَرَ اسْمَ
«1». آلعمران، 15.
«2». حديد، 21.
«3». محمّد، 15.
«4». زخرف، 73.
«5». حجر، 46.
«6». حجر، 47.
«7». واقعه، 23.
«8». تفسير الميزان.
جلد 10 - صفحه 458
رَبِّهِ فَصَلَّى»
7- نمازگزاران زمانى رستگارند كه اهل تزكيه و ياد خدا باشند. «تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»
8- كتب آسمانى، همسو و هماهنگ با يكديگر هستند. «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى»
9- در ميان كتب آسمانى، كتب حضرت ابراهيم و حضرت موسى امتياز خاصى دارد. «صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 460
سوره غاشيه
اين سوره بيست و شش آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
«غاشيه» يكى از نامهاى قيامت است كه در آيه اول اين سوره و نام سوره نيز قرار گرفته است.
همانند ديگر سورههاى مكى، اين سوره نيز به حالات بهشتيان و دوزخيان در قيامت پرداخته و در مقام انذار مشركان و بشارت به مؤمنان است.
آنگاه نشانههاى قدرت الهى در آفرينش زمين و آسمان و برخى موجودات، بيان شده است، كه هم استدلالى بر يگانگى مبدء هستى است و هم دليلى بر قدرت خداوند بر آفرينش دوباره انسانها در قيامت. و در پايان، پيامبرش را فرمان مىدهد تا همواره مردم را تذكّر دهد و ارشاد كند و البتّه بداند كه قرار نيست همه به او ايمان آورند و خداوند اراده كرده است كه انسانها با اختيارشان راه خود را انتخاب نمايند.
جلد 10 - صفحه 461
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى «19»
صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى: يعنى در صحيفههاى حضرت ابراهيم خليل الرحمن عليه السّلام كه بيست صحيفه بوده و در صحيفه حضرت موسى عليه السّلام، يعنى الواح تورات. مراد آن است كه چنانچه امر مذكور در قرآن ممدوح است، در صحف حضرت ابراهيم و حضرت موسى عليهما السّلام نيز ممدوح است. آيه دليل است بر آنكه حضرت ابراهيم عليه السّلام صاحب كتاب بوده مبطل قول جماعتى كه گمان بردهاند كتابى بر او نازل نشده.
تبصره- ابن بابويه (رحمه اللّه) در خصال از ابى ذر روايت نموده كه سؤال نمود از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چند كتاب خدا نازل فرمود؟ فرمود: صد و چهار كتاب: بر شيث پنجاه صحيفه و بر ادريس سى صحيفه و بر حضرت ابراهيم بيست صحيفه. و نازل فرمود تورات و انجيل و زبور و فرقان. أبو ذر گويد پرسيدم يا رسول اللّه چه بوده صحف ابراهيم؟ فرمود: تمام آن امثال بوده. از جمله:
ايّها الملك المبتلى المغرور انّى لم ابعثك لتجمع الدّنيا بعضها الى بعض و لكنّى بعثتك لتردّ عنّى دعوة المظلوم فانّى لا اردّها و ان كان كافر، و على العاقل ما لم يكن مغلوبا ان يكون له ساعات: ساعة يناجى فيها ربّه و ساعة يحاسب فيها نفسه و ساعة يتفكّر فيما صنع اللّه عزّ و جلّ اليه و ساعة يخلو فيها بحظّ نفسه من الحلال، فانّ هذه السّاعة عون لتلك السّاعات و استجمام القلوب و توزيع لها و على العاقل ان يكون بصيرا بزمانه مقبلا على شانه حافظا للسانه، فانّ من حسب كلامه من عمله قلّ كلامه الّا فيما يعنيه. و على العاقل ان يكون طالبا لثلاث: مرمّة لمعاش او تزوّد لمعاد او تلذّذ فى غير محرّم. قال قلت: يا رسول اللّه فما كانت صحف موسى. قال كانت
جلد 14 - صفحه 166
عبرا «1» كلّها «عجب لمن ايقن بالموت كيف يفرح، و لمن ايقن بالنّار كيف يضحك، و لمن يرى الدّنيا و تقلّبها كيف يطمئن اليها و لمن يؤمن بالقدر كيف ينصب، و لمن ايقن بالحساب ثمّ لا يعمل.» قال: قلت: فهل فى ايدينا ممّا انزل اللّه عليك شىء ممّا كان فى صحف ابراهيم و موسى؟ قال: يا اباذرّ اقرء «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» إلى آخر السورة.
فرمود: از جمله صحف ابراهيم عليه السّلام: اى ملك مبتلى مغرور! بدرستيكه من بر نيانگيختم تو را براى اينكه جمع كنى دنيا را بعض بر بالاى بعضى، و لكن برانگيختم تو را براى اينكه برگردانى دعوت مظلوم را از درگاه من. پس به درستى كه من رد نكنم آن را اگرچه كافر باشد. و بر عاقل مادامى كه مغلوب نفس خود نباشد، لازم است براى او ساعاتى: ساعتى براى مناجات با پروردگار خود، و ساعتى در آن محاسبه نمايد نفس خود را، و ساعتى تفكر در آنچه به جا آورده است خدا نسبت به او (از الطاف) و ساعتى خلوت در آن براى حظّ نفس از حلال. زيرا اين ساعت كمك براى آن ساعات و آسايش قلوب و راحتى آن است. و بر عاقل است بينا بودن به زمان خود، رو آورنده به شأن خود، حفظ كننده زبان خود. زيرا كسى كه حساب كند كلام خود را از عمل خود، كم شود گفتار او مگر در آنچه محتاج است. و بر عاقل است اينكه طالب باشد سه چيز را: نيكوئى معاش، يا توشهاى براى معاد، يا تلذّذ در غير حرام. أبو ذر گويد. گفتم: يا رسول اللّه چه بوده صحف موسى؟ فرمود: تمام آن عبرت بوده:
مورد عجب است براى كسى كه يقين دارد به مرگ چگونه خوشحالى كند؟ و عجب براى كسى كه يقين دارد به آتش، چگونه مىخندد؟ و عجب براى كسى كه مىبيند دنيا و تقلّبات آن را، چگونه مطمئن شود به آن؟ و عجب براى كسى كه ايمان دارد به قدّر، چگونه رنج يابد؟ و عجب براى كسى كه يقين دارد به حساب پس [چگونه] عمل ننمايد؟ اباذر گويد: گفتم آيا در آنچه نازل فرموده خدا و در دست ما باشد، چيزى از صحف ابراهيم و موسى عليهما السّلام هست؟ فرمود
«1» در كتاب خصال، بجاى اين كلمه، لفظ «عبرانيّه» آمده است.
جلد 14 - صفحه 167
بخوان «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» تا آخر سوره را «1».
در كتاب كافى- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: عطا فرموده خدا حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را جميع آنچه عطا نموده انبياء را، و نزد ما باشد صحفى را كه خدا فرموده: «صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى». «2»
«1» كتاب الخصال (چ حيدرى 1389 هج)، ج 2 (ابواب العشرين و مافوقه) روايت 13 ص 525- 524، با اختلاف نسخه.
«2» اصول كافى (چ سوم)، ج 1، كتاب الحجة، ص 225، روايت 5.
جلد 14 - صفحه 168
ج14، ص169
سوره هشتاد و هشتم « (الغاشية)»
سورة الغاشيه- اين سوره مباركه مكّى است.
عدد آيات- بيست و شش آيه.
عدد كلمات- نود و دو.
عدد حروف- سيصد و هشتاد و يك.
ثواب تلاوت- ثواب الاعمال- قال الصّادق عليه السّلام: من ادمن قرائة «هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ» فى فريضة أو نافلة غشاه اللّه برحمته فى الدّنيا و الاخرة و اتاه الأمن يوم القيمة من عذاب النّار.
فرمود حضرت صادق عليه السّلام: هر كه مداومت كند به قرائت سوره غاشيه در نماز واجب يا مستحب، بپوشاند خدا او را به رحمت خود در دنيا و آخرت و عطا فرمايد او را امن روز قيامت از عذاب آتش «1».
تذكره- آثار خاصه وارده منوط است به عمل كردن به مضامين سوره مباركه نه به صرف قرائت فقط. زيرا اين باعث اغراء به جهل، و ساحت شريعت منزّه باشد.
«1» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، چ حيدرى 1391 هج، ص 150
جلد 14 - صفحه 170
چون حق تعالى اختتام نمود سورة الاعلى را به ترغيب عباد در ثواب يوم معاد كه آن افضل از دنيا و ابقى باشد، افتتاح اين سوره فرمود به ذكر احوال قيامت:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى «4»
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى «5» سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى «6» إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى «7» وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى «8» فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى «9»
سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى «10» وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى «11» الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى «12» ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى «13» قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14»
وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15» بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى «19»
ترجمه
تنزيه نما نام پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است
آن خداوندى كه آفريد پس راست و درست نمود
و آن خداوندى كه مقدّر فرمود پس راهنمائى كرد
و آنكه بيرون آورد چراگاه را
پس گرداند آنرا خشك و سست با آنكه از سبزى مايل بسياهى بود
زود باشد كه ميخوانيم بر تو پس فراموش نميكنى
مگر آنچه را كه خواسته باشد خدا همانا او ميداند آشكار را و آنچه پنهان ميباشد
و بآسانى موفق كنيم تو را براى طريقه آسان
پس تذكّر ده اگر نفع دهد تذكّر
زود باشد كه متذكر شود كسيكه بترسد
و دورى نمايد از آن بدبختترين مردم
آنكه در آيد در آتش بزرگتر
پس نه ميميرد در آن و نه زنده ميماند
بتحقيق رستگار شد كسيكه پاك كرد خود را
و ياد نمود نام پروردگارش را پس نماز خواند
ولى اختيار ميكنيد زندگانى دنيا را
و ديگر سراى بهتر و پايندهتر است
همانا اين هر آينه در كتابهاى پيشينيان است
صحف ابراهيم و الواح موسى.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره مباركه امر فرموده است به پيغمبر خود كه تنزيه نمايد پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است از آنكه وصف شود از هر عيب و نقص و قصور و فتورى و اينكه فرموده تنزيه نما نام پروردگارت را شايد
جلد 5 صفحه 376
براى آن باشد كه خداوند باسماء و صفات شناخته ميشود نه بذات و تنزيه اسم باعتبار مسمّى است و بعضى گفتهاند براى تعظيم تعبير باسم شده و محتمل است مراد آن باشد كه اسماء غير لايق بمقام ربوبى را بر او اطلاق منما و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بگو سبحان ربّى الاعلى و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه وقتى قرائت نمودى سبّح اسم ربّك الاعلى را بگو سبحان ربّى الاعلى و اگر در نماز باشى در دل خطور ده و در بعضى از روايات سيره مرضيّه پيغمبر اكرم بر اين امر نقل شده و آنكه چون فسبّح باسم ربّك العظيم نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود آنرا در ركوع خودتان قرار دهيد و چون سبّح اسم ربك الاعلى نازل شد فرمود آنرا در سجود خود قرار دهيد و قبلا در ركوع الّلهمّ لك ركعت و در سجود الّلهم لك سجدت ميگفتند آن ذات اقدسى كه خلق فرمود موجودات را پس راست و درست و متناسب و معتدل فرمود قامت و اعضاء و اجزاء و مزاج آنان را و فراهم نمود لوازم كمال و وسائل معاش و معادشان را آن وجود مقدّسى كه مقدّر فرمود امور و ارزاق بندگان را و هدايت نمودشان بدين حق و منافع دنيوى و اخروى و قمّى ره نقل فرموده كه مقدّر نمود اشياء را بتقدير اول پس هدايت فرمود بآن كسى را كه ميخواست و قدر بتخفيف نيز قرائت شده و در مجمع آنرا بامير المؤمنين عليه السّلام نسبت داده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد آن خداوندى كه بيرون آورد از زمين رستنى و گياهها را پس گردانيد آنها را خشك و سست و بعد از سبزى متمايل بسياهى تاقوت حيوانات باشد در هر حال و در ازمنه آتيه قرآن را بتوسط جبرئيل براى تو قرائت مينمائيم يا بتو مىآموزيم چنانچه قمّى ره نقل فرموده پس فراموش نميكنى مگر آنچه را خداوند خواسته كه فراموش شود چون گفتهاند اين يك نوع نسخ بوده كه بايد تلاوت و كتابت نشود تا از خاطرها محو گردد و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ما ننسخ من آية او ننسها شرح آن گذشت و محتمل است مراد آن باشد كه فراموش نميكنى مگر آنچه را كه خدا خواسته باشد كه فراموش كنى و خدا نخواسته پس فراموش نخواهى كرد چون تو فراموش كار نيستى و نسيان بر تو روا نيست و قمّى ره فرموده استثنا فرمود خداوند چون پيغمبر مأمون از فراموشى نبوده زيرا كسى كه
جلد 5 صفحه 377
فراموش نميكند خدا است و در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تعجيل ميفرمود در قرائت قرآن بعد از نزول از ترس آنكه فراموش نمايد و بعد از نزول اين آيه ديگر چيزى را فراموش نفرمود و اظهر همان قول اوّل است و براى خداوند تفاوتى ندارد قرآن را بلند بخوانند يا آهسته چون او ميداند هر چه را بلند خوانده شود و آنچه را پنهان قرائت نمايند و آنچه را ظاهر باشد از احوال بندگان و آنچه مخفى باشد از انظار ايشان و خداوند ميسّر ميفرمايد براى پيغمبر خود راه آسان حفظ قرآن را بوحى و موفق ميفرمايد او را به ابلاغ احكام آسان آن و امر فرموده است او را بمتذكّر نمودن بندگان خود و موعظه و ارشاد آنان اگر نافع باشد تذكّر و موعظه بحال آنها و قابل هدايت باشند و البتّه نافع است و بعد از تذكر متذكر ميشود كسيكه در دل ترسى از خدا و روز جزا داشته باشد ولى كسيكه در زمره شقىترين مردم باشد از تذكّر و تفكّر و استماع آيات الهى اجتناب و دورى مينمايد و آن كسى است كه داخل در جهنّم و ملازم با آتش بزرگ و سوزان آن ميشود پس نه ميميرد بكلّى در آن و نه زنده ميماند بلكه دائما ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و باز ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و در عذاب است و زندگانى و آسايش و روحى كه روح و راحت و خير و بركتى در آن باشد ندارد و نفعى از آن زندگى نميبرد و بتحقيق فائز و رستگار شده است آنكه تزكيه نموده نفس خود را از عقائد فاسده و اخلاق رذيله و اعمال قبيحه و قمّى ره نقل فرموده كه مراد اداء زكوة فطر است قبل از نماز عيد و آنكه نام خدا را در دل ياد و بزبان جارى نموده و نماز خوانده و قمّى ره نقل فرموده كه مراد نماز فطر و أضحى است و در فقيه هر دو معناى منقول قمّى ره از امام صادق عليه السّلام تأييد شده و بعضى ذكر اسم ربّه فصلّى را بتكبيرات افتتاحيّه در نماز تفسير نمودهاند و در بعضى از روايات ببردن نام خدا و صلوات بر محمّد و آل او صلّى اللّه عليه و آله تفسير شده است اين تزكيه و ياد خدا و نماز كار آخرتى است ولى مردم طبعا مايل بنقدند و مئال انديش نيستند لذا زندگانى موقت محدود مشوب بآلام و اسقام دنيوى را بر آخرت باقى و نعيم مقيم بىزوال و خالى از ملال و كلال آن اختيار مينمايند و ترجيح ميدهند و نوعا بقدريكه براى دنيا كار ميكنند بفكر آخرت
جلد 5 صفحه 378
نيستند و براى آن كار نميكنند و اين طريقه مرضى خدا و معمول در نزد دانشمندان ربّانى نيست و عقلا رجحان ندارد بلكه مرجوح و ناپسنديده است و از قد أفلح تا و أبقى كه چهار آيه است مفادش در كتب سماوى ديرين و صحيفههاى پيشين كه صحف حضرت ابراهيم و موسى عليهما السلام از آنها است ذكر شده چنانچه از روايت أبو ذر رحمه اللّه كه در خصال نقل شده استفاده ميشود و محتمل است هذا اشاره بآيه اخيره باشد و بهتر بودن آخرت از دنيا و بقاء و دوام آن در صحف ابراهيم عليه السّلام و در تورية موسى على نبيّنا و آله و عليه السّلام ذكر شده باشد چنانچه ظاهر است و آنچه خداوند بانبياء سلف عطا فرموده از علم و حكمت و موعظه و نصيحت به پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله هم عطا فرموده و علاوه باو عطا فرموده آنچه را بايشان عطا نفرموده و از آن حضرت بائمه اطهار بارث رسيده است چنانچه مستفاد از روايات و لازمه خاتميّت و افضليّت او است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره سبّح اسم ربك الاعلى را در نماز واجب يا مستحبّ باو گفته شود روز قيامت داخل شو در بهشت از هر درى از درهاى آن كه ميخواهى و نيز از آن حضرت روايت شده كه واجب است بر هر مؤمنى كه از شيعيان ما باشد آنكه قرائت نمايد در شب جمعه سوره جمعه و سبّح اسم ربك الاعلى را و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و على جميع الأنبياء و المرسلين.
جلد 5 صفحه 379
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الأُولي «18» صُحُفِ إِبراهِيمَ وَ مُوسي «19»
حديث مفصل مبسوطي در ذيل اينکه آيه از إبن بابويه مسندا از ابا ذر از حضرت رسالت نقل كردهاند و ما قسمتي از آن حديث را که مربوط باين مقام است نقل ميكنيم. «ابا ذر ميگويد:
قلت: يا رسول اللّه كم النبيون!- قال: مائة و اربع و عشرون الف نبي. قلت: كم المرسلون!- قال: ثلاثمائة و ثلاثة عشر جما غفيرا. قلت: من کان اول
جلد 18 - صفحه 91
الانبياء!- قال: آدم. قلت: و کان من الانبياء مرسلا!- قال: نعم خلقه اللّه بيده و نفخ فيه من روحه- ثم قال: يا ابا ذر اربعة من الانبياء سريانيون آدم و شيث و اخنوخ و هو ادريس و هو اول من خط بالقلم و نوح، و اربعة من العرب هود و صالح و شعيب و نبيك محمّد (ص) و اول نبي من بني اسرائيل موسي و آخرهم عيسي و ستمائة نبي. قلت: يا رسول اللّه كم انزل اللّه من كتاب!- قال: مائة كتاب و اربعة كتب انزل اللّه منها علي آدم عشر صحف و علي شيث خمسين صحيفة، و علي اخنوخ و هو ادريس ثلاثين صحيفة، و علي ابراهيم عشر صحايف، و انزل اللّه التوراة و الانجيل و الزبور و الفرقان. قلت: يا رسول اللّه فما کان صحف ابراهيم!- قال: كانت امثالا- الي ان قال- قلت: يا رسول اللّه فما کان صحف موسي قال: كانت عبرا كلها- الي ان قال- قلت: يا رسول اللّه هل في ايدينا مما انزل اللّه اليك مما کان في صحف ابراهيم و موسي!- قال: يا ابا ذر اقرء قد افلح من تزكي و ذكر اسم ربه فصلي بل تؤثرون الحياة الدنيا و الاخرة خير و ابقي ان هذا لفي الصحف الاولي صحف ابراهيم و موسي ... (الحديث)».
تنبيه: امور مربوطه بدين دو قسم است يك قسم حسن يا قبح ذاتي دارد تغيير پذير نيست مثل اعتقاديات و بسياري از اخلاق و صفات حسنه يا ملكات قبيحه، و بسياري از احكام شرعيه مثل اصل نماز و روزه و جهاد و زكاة و حسن احسان و قبح ظلم و اشباه اينها اينکه نمره قابل نسخ و تغيير نيست و در تمام شرايع بوده و مذكورات در اينکه آيات شريفه از اينکه قبيل است لذا ميفرمايد:
إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الأُولي و كلمه الصحف جمع محلي بالف و لام است مفيد جميع صحف ميشود که در حديث مذكور فرمود صد و چهار كتاب از صحف آدم و شيث و نوح و ادريس و ابراهيم و موسي و عيسي و غير آنها و اينكه ميفرمايد:
صُحُفِ إِبراهِيمَ وَ مُوسي از باب بيان مصداق است.
قسم دوم حسن و قبح آن اقتضايي است قابل تغيير است بر حسب زمان و اشخاص و حالات و موارد بسا تغيير ميكند و نسخ شرايع از اينکه باب است. هذا آخر ما اردنا في تفسير تلك السور و نتلوها ان شاء اللّه تعالي بقية السور. و الحمد للّه اولا و آخرا و الصلاة
جلد 18 - صفحه 92
و السلام علي نبينا و آله، و اللعن و العذاب علي مخالفيهم و انا العبد الحقير عبد الحسين المدعو بالطيب غفر اللّه له و وفقه لمرضاته.
سورة الغاشية
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- «در کتب ابراهیم و موسی» (صحف ابراهیم و موسی).
تعبیر به «صحف اولی» در مورد کتابهای ابراهیم و موسی در برابر صحف اخیر است که بر حضرت مسیح و پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نازل شده است.
آیات فوق نشان میدهد که حضرت ابراهیم و موسی علیهما السّلام نیز دارای کتابهای آسمانی بودهاند.
در روایتی از أبو ذر میخوانیم که میگوید:
به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله عرض کردم: انبیا چند نفر بودند؟
فرمود: 124 هزار نفر.
گفتم: رسولان آنها چند نفر بودند؟
فرمود: 313 نفر، و بقیه فقط «نبی» بودند.
عرض کردم: آدم «نبی» بود؟
فرمود: بله، خداوند با او سخن گفت و او را با دست خود آفرید.
سپس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله افزود: ای أبو ذر! چهار نفر از انبیاء عرب بودند: هود و صالح و شعیب و پیامبر تو.
گفتم: ای رسول خدا! خداوند چند کتاب نازل فرمود؟
فرمود: 104 کتاب، ده کتاب بر «آدم» پنجاه کتاب بر «شیث» و بر «اخنوخ» که ادریس است سی کتاب، و او نخستین کسی است که با قلم نوشت و بر «ابراهیم» ده کتاب و نیز تورات و انجیل و زبور و فرقان را (بر موسی و مسیح و داود و پیامبر اسلام نازل کرد.)
«پایان سوره اعلی»
ج5، ص477
سوره غاشیه [88]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و 26 آیه دارد
محتوای سوره:]
این سوره عمدتا بر سه محور دور میزند: محور اول بحث «معاد» است، مخصوصا کیفرهای دردناک مجرمان و پاداشهای شوق انگیز مؤمنان.
محور دوم بحث «توحید» است که با اشاره به آفرینش آسمان و خلقت کوهها و زمین و توجه انسانها به این سه موضوع اسرار آمیز بیان شده.
و محور سوم بحث از «نبوت» و گوشهای از وظائف پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله است.
فضیلت تلاوت سوره:]
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم: «هر کس آن را تلاوت کند خداوند حساب او را در قیامت آسان میکند».
و در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم: «کسی که مداومت بر قرائت این سوره در نمازهای فریضه یا نافله کند خداوند او را تحت پوشش رحمت خود در دنیا و آخرت قرار میدهد، و در قیامت او را از عذاب آتش امان میبخشد».
مسلما این همه ثواب و فضیلت در صورتی عائد میشود که تلاوت انگیزه اندیشه و عمل گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نکات آیه
۱ - حضرت ابراهیم و موسى(ع)، داراى نوشته هایى متعدد و نسخه هایى مکتوب از تعالیم آسمانى (صحف إبرهیم و موسى)
۲ - حضرت ابراهیم و موسى(ع)، پیامبرانى شناخته شده در جزیرة العرب و داراى طرفدارانى بسیار (صحف إبرهیم و موسى) از آن جا که کتاب هاى پیشینیان محدود به صحیفه هاى حضرت ابراهیم و موسى(ع) نبود; تصریح به این دو مى تواند برخاسته از نفوذ چشمگیر این پیامبران در جزیرة العرب عصر پیامبر(ص) باشد.
۳ - برترى آخرت بر زندگانى دنیا و توقف رستگارى بر تزکیه، یاد نام خدا و اداى نماز، از معارف یاد شده در کتاب هاى آسمانى ابراهیم و موسى(ع) (قد أفلح ... بل تؤثرون ... صحف إبرهیم و موسى)
۴ - تعالیم پیامبران الهى، همسو و هماهنگ با هم است. (إنّ هذا لفى ... صحف إبرهیم و موسى)
۵ - صحیفه هاى حضرت ابراهیم و موسى(ع)، از نخستین کتاب هاى آسمانى بوده است. (لفى الصحف الأُولى . صحف إبرهیم و موسى) وصف «الاُولى» (در آیه قبل)، ممکن است در مقایسه با زمان نزول قرآن بوده و تنها ناظر به تقدم «صحف» بر قرآن باشد همچنین مى تواند به معناى حقیقى آن بوده و به دوران آغازین نزول کتاب هاى آسمانى، نظر داشته باشد. برداشت یاد شده، ناظر به احتمال دوم است.
روایات و احادیث
۶ - «عن أبى بصیر عن أبى عبداللّه(ع) قال: قال لى: یا أبامحمّد ... عندنا الصحف التى قال اللّه عزّوجلّ «صحف إبراهیم و موسى» قلت: جعلت فداک هى الألواح؟ قال نعم;[۱] از ابى بصیر روایت شده که گفت: امام صادق(ع) به من فرمود: اى ابامحمد! ... نزد ما صحفى است که خداى عزّوجلّ فرموده: «صحف ابراهیم و موسى». عرض کردم این صحف، همان الواح (صفحه ها) است؟ فرمود آرى».
موضوعات مرتبط
- آخرت: برترى آخرت ۳; ترجیح آخرت بر دنیا ۳
- ائمه(ع): مراد از صحف ائمه(ع) ۶
- ابراهیم(ع): تعالیم صحف ابراهیم(ع) ۱، ۳; تعدد کتاب آسمانى ابراهیم(ع) ۱; خوشنامى ابراهیم(ع) در جزیرة العرب ۲; صحف ابراهیم(ع) ۵; کثرت پیروان ابراهیم(ع) ۲
- الواح :۶
- انبیا: هماهنگى تعالیم انبیا ۴
- تزکیه: آثار تزکیه ۳
- ذکر: آثار ذکر نام خدا ۳
- رستگارى: عوامل رستگارى ۳
- زندگى: برترى زندگى اخروى ۳
- کتب آسمانى: اولین کتب آسمانى ۵; تاریخ کتب آسمانى ۵
- موسى(ع): تعالیم صحف موسى(ع) ۱، ۳; تعدد کتاب آسمانى موسى(ع) ۱; خوشنامى موسى(ع) در جزیرة العرب ۲; صحف موسى(ع) ۵; کثرت پیروان موسى(ع) ۲
- نماز: آثار برپایى نماز ۳
منابع
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۲۲۵، ح ۵; نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۵۷- ، ح ۲۷ و ۳۳.