الأعراف ٢٠٣
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْ لاَ اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَ مِنْ رَبِّي هٰذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ |
ترجمه
الأعراف ٢٠٢ | آیه ٢٠٣ | الأعراف ٢٠٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِجْتَبَیْتَهَا»: آن را برمیگزیدی و از پیش خود میساختی و ارائه میدادی. «بَصائِرُ»: جمع بصیرت، به معنی بینش درون.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۹۹ - ۲۰۶، سوره اعراف
- معناى عفو در: (( خذالعفو و اءمر بالعرف ((
- معناى (( عرف (( و (( معروف (( و (( نزغ شيطان ((
- پناه بردن به خدا از شر شيطان
- امر به ذكر خداى تعالى با (( تضرع (( و (( خيفه (( و در صبح و شام
- قرب به خدا فقط به وسيله ياد و ذكر او حاصل مى شود
- بحث روايتى : رواياتى درباره : عفو و گذشت ، ذكر خدا، استماع به تلاوت و قرآن و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «203»
و هرگاه آيهاى براى آنان نياورى (و چند روزى تلاوت وحى قطع شود)، مىگويند:
چرا آيهاى برنگزيدى؟ بگو: من فقط چيزى را پيروى مىكنم كه از سوى پروردگارم بر من وحى مىشود. اين (قرآن) بصيرتهايى از سوى پروردگارتان است و براى كسانى كه ايمان آورند، مايهى هدايت و رحمت است.
نکته ها
«اجتباء» از «جبايت»، به معناى جمع كردن آب در حوض است. به حوض نيز «جابيه» مىگويند. جمعآورى خراج و ماليات را هم «جبايت» مىگويند، سپس به جمعآورى چيزهاى گزيده شده، «اجتباء» گفته شده است.
و شايد معناى آيه اين باشد؛ چرا معجزهاى را كه از تو درخواست كرديم، برنگزيدى و معجزهى ديگرى آوردى و طبق سليقهى ما عمل نكردى؟!
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «اذا أردتُم عيش السعداء و موت الشهداء و النّجاة يوم الحشرة و
جلد 3 - صفحه 255
الظلّ يوم الحرور و الهدى يوم الضّلالة فادرسوا القرآن فانّه كلام الرّحمن و حرز من الشيطان و رجحان فى الميزان»، «1» اگر خواهان زندگى سعادتمند و مرگ شهادتگونه و نجات و رهايى از روز گرم و سوزان قيامت مىباشيد، قرآن بياموزيد، زيرا قرآن، كلام خداوند رحمان است و مايهى ايمنى از شيطان و سنگينى ميزان در قيامت. در روايت ديگرى فرمودند: قرآن، كمال دين شماست، هركس از قرآن رويگردان شود، جايگاهش آتش است. «فيه كمال دينكم ما عَدل احدٌ عن القرآن الّا الى النّار». «2»
پیام ها
1- آيات قرآن، معجزه و نشانهى حقّانيّت رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است. «لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ»
2- آيات قرآن، گاهى با فاصلهى زمانى طولانى نازل مىشد. «وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ»
3- لازم نيست مُبلّغ، هر روز سخن جديدى ارائه كند، شايد گاهى سكوت لازم باشد. «لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ»
4- كفّار، آيات قرآن را مطالب برگزيدهى پيامبر مىپنداشتند كه از اين سو و آن سو جمعآورى كرده وبه مردم ارائه مىدهد، نه آنكه وحىالهى باشد. «لَوْ لا اجْتَبَيْتَها»
5- كفّار بهانهجو، پيامبر را به خاطر فاصله افتادن در نزول وحى شماتت مىكردند. «قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها»
6- رهبر آسمانى نبايد تحت تأثير بهانهگيرىها و تقاضاهاى نابجا قرار گيرد، بلكه بايد پاسخ بهانهها را صريح و قاطع بيان كند. قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ...
7- پيامبر، تنها از وحى فرمان مىگيرد، نه آنكه مطالبى را از پيش خود برگزيند و ارائه دهد. «إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى إِلَيَّ»
8- وحى، وسيلهى تربيت پيامبر و امّت است و لازمهى ربوبيّت. «رَبِّي، رَبِّكُمْ»
9- هدايتهاى قرآن، ناب است و ذرّهاى با انحراف مخلوط نيست. (بكار بردن
«1». بحار، ج 89، ص 17.
«2». كافى، ج 2، ص 600.
جلد 3 - صفحه 256
كلمهى «هُدىً» به جاى «هاد»، نشانهى آن است كه قرآن يكپارچه هدايت است)
10- ارشاد و هدايت بايد براساس بصيرت باشد. «بَصائِرُ، هُدىً»
11- قرآن، هم كتاب شناخت و بصيرت فكرى است، «بَصائِرُ» هم راهنماى ارشاد و حركت عملى. «هُدىً» و نتيجهى پيروى از آن، رحمت و بركت در دو جهان است. «وَ رَحْمَةٌ»
12- گرچه قرآن كتاب هدايت براى عموم است، امّا تنها صاحبان ايمان از اين هدايت بهره مىبرند و كوردلان كه از بصيرت و هدايت الهى دورند، خود را از اين رحمت محروم مىكنند. «هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (203)
بعد از آن نوعى از اغواى آنها را ذكر فرمايد:
وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ: و چون اتيان نكنى و نياورى كافران را آيتى از قرآن يا معجزهاى كه اقتراح كنند مقارن طلب ايشان، قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها: گويند چرا فراهم نيافتى آن آيه را از نزد خود مانند ساير آيات كه قرائت كنى. يا چرا بر نانگيختى آن را از قبل نفس خود در شكاف. معنى آنكه چرا فراهم نياورى بر وجه افترا. در تفسير تبيان شيخ طوسى رضوان اللّه عليه آورده كه: اهل مكه بر سبيل تعنت، آيات قرآنى را مىطلبيدند. و تعنت طلب ذلت است، يعنى مىخواستند تا او عاجز شود از اتيان به مثل آن، و چون در نزد آن تأخيرى واقع شدى، از روى استهزا گفتند: چرا انشا و احداث نكردى مانند آيات ديگر. آيه شريفه نازل شد كه چون آيات مقترحه ايشان را نيارى، گويند چرا خود را بر هم نبافتى.
قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى إِلَيَ: بگو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جز اين نيست كه پيروى مىكنم آنچه را وحى مىشود به من، مِنْ رَبِّي: از جانب پروردگار من و مقترح آن نيستم، هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ: اين قرآن دلايل ظاهر و حجج باهر است از جانب پروردگار شما كه بدان حق و صواب دريافته
جلد 4 صفحه 278
مىشود، وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ: هدايت كننده و سبب رحمت و نعمت است، لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ: براى قومى كه ايمان آورند به خدا و رسول، چه ايشان به قرآن منتفع شوند به سبب عمل به آن نه غير ايشان.
در كافى و عياشى از حضرت صادق عليه السّلام قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم القران هدى من الضّلالة و تبيان من العمى و استقالة من العثرة و نور من الظلمة و ضياء من الاحداث و عصمة من الهلكة و رشد من الغواية و بيان من الفتن و بلاغ من الدّنيا و الاخرة و فيه كمال دينكم، و ما عدل احد عن القران الّا الى النّار. «1» فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: قرآن هدايت است از گمراهى و ظاهر كننده كورى قلب را، و كم نماينده زلات، و نورى است براى نجات از ظلمت كفر، و ضياء است براى تميز بدعتها، و نگاهدارنده از هلاكت، و رشد است از ضلالت، و تبيان است از فتنهها، و تبليغى است براى دنيا و آخرت، و در قرآن است كمال دين شما، و عدول نكند احدى از آن مگر عاقبتش نار خواهد بود.
تنبيه: آيه شريفه دال است بر آنكه افعال و اقوال پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تابع وحى، و جايز نبود عمل به قياس و رأى خود كند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 201 تا 203
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201) وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ (202) وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (203)
ترجمه
همانا آنانكه پرهيزكار شدند چون برسد آنانرا دور زننده از جنس شيطان متذكر شوند پس ناگهان ايشان بينايانند
و برادرانشان ميكشانند آنها را در گمراهى پس كوتاهى نمىكنند
و چون نياورى براى آنها آيتى را گويند چرا اختيار نكردى آنرا بگو جز اين نيست كه پيروى مىكنم آنچه را وحى ميشود بسوى من از پروردگارم اين دليلهاى روشن است از پروردگار شما و هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان مىآورند.
تفسير
كسانيكه از خدا ميترسند و اهل تقوى و پرهيزكارى ميباشند چون اثرى از وسوسه شياطين كه در اطراف بنى آدم گردش مىكنند براى فريب آنها در نفس خودشان مشاهده نمودند بياد اوامر و نواهى و مواعيد الهى مىآيند و مكائد شيطان و مواقع خطر خودشان را مىيابند و از آنها احتراز و از معاصى اجتناب مينمايند و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه آن بنده است كه قصد معصيت مىكند پس متذكر ميشود و خوددارى مينمايد و در روايت ديگر است كه پس بينا ميشود و نميكند و قمى ره فرموده كه آنها كسانى هستند كه وقتى شيطان آنها را بياد معصيت مىاندازد و وادار بآن مىكند نام خداوند را بزبان جارى مينمايند پس بصير ميشوند و برادران شياطين كه اهل تقوى نيستند بلكه در خبث طينت با آنها شريكند لذا برادر آنها خوانده شدهاند ميكشانند شياطين بوسوسه آنها را بوادى ضلالت و كوتاهى نمىكنند در اغواء آنها تا برسانندشان بهلاكت و اينها هم كوتاهى نمىكنند در متابعت آنها بر حسب اقتضاء سنخيّت و چون چندى ميگذرد و آيه نازل نمىشود با آنكه آيات منزله را تكذيب نمودند به پيغمبر (ص) ميگويند چرا از خود آيه انشاء نمينمائى مانند ساير خطباء بگو اى پيغمبر من از پيش خود چيزى نياوردم آنچه بمن وحى شده است ابلاغ نمودم اين قرآن و آيات آن دلائل و موجبات بصيرت است از جانب خدا و وسيله هدايت و رحمت است براى اهل ايمان بدرد شما نمىخورد.
جلد 2 صفحه 508
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا لَم تَأتِهِم بِآيَةٍ قالُوا لَو لا اجتَبَيتَها قُل إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحي إِلَيَّ مِن رَبِّي هذا بَصائِرُ مِن رَبِّكُم وَ هُديً وَ رَحمَةٌ لِقَومٍ يُؤمِنُونَ (203)
و زماني که نياوري از براي آنها بآيه و معجزهاي که تقاضا ميكنند ميگويند چرا اختيار نكردي تقاضاي ما را بگو فقط من متابعت ميكنم آنچه وحي شده بمن از طرف پروردگارم اينکه قرآن بيناييها است از پروردگار شما و هدايت كننده و رحمت است براي قومي که ايمان آورند در باب معجزه در مجلد اول كلم الطيب گفتهايم دستگاه معجزات انبياء بازيگر خانه و ملعبه نيست که هر چه هر كس تقاضا كند بايد انبياء بياورند فقط آنچه دليل قطعي است بر صدق دعوي و خارج از قدرت بشر است كافي است و لو يك معجزه باشد. و نيز گفتهايم که معجزه فعل الهي است که بدست نبي ظاهر ميشود از قدرت نبي خارج است اقتراحا نميتواند اقامه كند. و نيز گفتهايم که اعطاء معجزه بر وفق حكمت و مصلحت است در موقع خود ميشود بناء علي هذا توقعات مشركين را نبايد اعتناء كرد مثل اينكه بگويند لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي تَفجُرَ لَنا مِنَ الأَرضِ يَنبُوعاً أَو تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِن نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنهارَ خِلالَها تَفجِيراً أَو تُسقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمتَ عَلَينا كِسَفاً أَو تَأتِيَ بِاللّهِ وَ المَلائِكَةِ قَبِيلًا أَو يَكُونَ لَكَ بَيتٌ مِن زُخرُفٍ أَو تَرقي فِي السَّماءِ وَ لَن نُؤمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّي تُنَزِّلَ عَلَينا كِتاباً نَقرَؤُهُ اسراء آيه 92- 95 و امثال اينها شرح آيه وَ إِذا لَم تَأتِهِم بِآيَةٍ معجزهاي که توقع كردند قالُوا لَو لا اجتَبَيتَها چرا اينکه معجزه که ما توقع كرديم اختيار نكردي، اجتباء و اصطفاء و انتخاب و اختيار قريب المعني است قُل إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحي إِلَيَّ مِن رَبِّي اختيار بدست من نيست فقط من متابعت ميكنم آنچه را که از پروردگارم بمن وحي شود شما اگر دليل بر صدق دعواي من
جلد 8 - صفحه 66
ميخواهيد همين قرآن كافيست بر شما هذا بَصائِرُ مِن رَبِّكُم اينکه قرآن تمام جهات بينايي را دربر دارد چه در امور اعتقاديه از توحيد و عدل و نبوت و معاد و صفات ربوبي و ولايت ائمه (ع) و اخلاقيه و وظائف دينيه و مواعظ و نصايح لا رَطبٍ وَ لا يابِسٍ إِلّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ انعام آيه 59 وَ هُديً وَ رَحمَةٌ لِقَومٍ يُؤمِنُونَ قرآن براي هدايت جن و انس سر تا سر عالم نازل شده و لكن كساني که بهره برداري ميكنند و هدايت ميشوند و مشمول رحمتهاي غير متناهيه الهيه دنيويه و اخرويه ميگردند فقط مؤمنين هستند وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلّا خَساراً اسراء آيه 84.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 203)- سپس حال جمعی از مشرکان و گنهکاران دور از منطق را شرح میدهد و میگوید هنگامی که آیات قرآن را برای آنها بخوانی آن را تکذیب میکنند «و هنگامی که آیهای برای آنها نیاوری (و در نزول وحی تأخیر افتد) میگویند: (پس این آیات چه شد؟) چرا از پیش خود آنها را تنظیم نمیکنی»؟ مگر همه اینها وحی آسمانی نیست؟ (وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَیْتَها).
اما «به آنها بگو: من تنها از آنچه به سویم وحی میشود پیروی میکنم، و جز آنچه خدا نازل میکند، چیزی نمیگویم» (قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما یُوحی إِلَیَّ مِنْ رَبِّی).
«این قرآن و آیات نورانیش وسیله بیداری و بینایی از طرف پروردگار است» که به هر انسان آمادهای دید و روشنایی و نور میدهد (هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ).
«و مایه هدایت و رحمت برای افراد با ایمان و آنها که در برابر حق تسلیمند میباشد» (وَ هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).
نکات آیه
۱- آیات قرآن نشانه و معجزه اى براى حقانیت رسالت پیامبر(ص) (و إذا لم تأتهم بایة) کلمه «آیه» به معناى نشانه و دلیل است و مراد از آن آیات قرآن مى باشد.
۲- آیات قرآن گاهى با تأخیر و فاصله زمانى نازل مى شد. (و إذا لم تأتهم بایة)
۳- مخالفان پیامبر(ص) تأخیر نزول آیات را دستاویز و بهانه تکذیب رسالت وى قرار مى دادند و وى را شماتت مى کردند. (و إذا لم تأتهم بایة قالوا لو لا اجتبیتها)
۴- قرآن به صورت مجزا و بخش بخش بر پیامبر(ص) نازل مى شد. (و إذا لم تأتهم بایة)
۵- مشرکان آیات قرآن را مجموعه اى ساخته شده و گزینش شده به دست پیامبر(ص) قلمداد مى کردند. (لو لا اجتبیتها) «اجتباء» (مصدر اجتبیت) به معناى جمع آورى کردن با گزینش و انتخاب است. (مفردات راغب). مشرکان با نسبت دادن «اجتباء» به پیامبر(ص) (اجتبیت) این معنا را القا مى کردند که او مطالب قرآن را از این سو و آن سو جمع آورى و گزینش مى کند و به مردم ارائه مى دهد.
۶- قرآن، به تمامى، وحى و نازل شده از جانب خداست، نه ساخته دست بشر (قل إنما أتبع ما یوحى إلىّ من ربى) حصر در جمله «انما أتبع ... » ناظر به اتهام مشرکان و رد پندار آنان است. یعنى من در ارائه آیات قرآن تابع وحى هستم، نه اینکه از پیش خود آنها را بسازم و یا از این سو و آن سو جمع آورى کنم.
۷- پیامر(ص) تابع وحى و همواره پیرو دستورهاى خداوند بود. (قل إنما أتبع ما یوحى إلىّ من ربى)
۸- قرآن کتابى نشأت گرفته از مقام ربوبى خداوند (إنما أتبع ما یوحى إلىّ من ربى)
۹- قرآن کتابى روشنگر و بینش آفرین است. (هذا بصائر من ربکم) «بصیرة» (مفرد بصائر) به معناى حجت، برهان و چیزى که مایه بینش باشد، است.
۱۰- قرآن و روشنگریهاى آن پرتویى از ربوبیت خدا و در جهت تدبیر امور انسانهاست. (هذا بصائر من ربکم)
۱۱- خداوند مربى پیامبر(ص) و تدبیرکننده امور همه انسانهاست. (من ربى ... من ربکم)
۱۲- قرآن کتاب هدایت و مایه رحمت است. (هذا ... هدى و رحمة)
۱۳- تنها اهل ایمان از هدایتگرى و رحمت آفرینى قرآن بهره مند مى شوند. (هذا ... هدى و رحمة لقوم یؤمنون)
۱۴- هدایتهاى قرآن مشوب به هیچ ضلالتى نبوده و مستلزم کمترین ناهنجارى نخواهد شد. (هذا ... هدى و رحمة) به کارگیرى مصدر «هدى» به جاى اسم فاعل «هاد»، گویاى برداشت فوق است.
موضوعات مرتبط
- انسان: تدبیر امور انسان ۱۰، ۱۱
- خدا: افعال خدا ۱۱ ; ربوبیت خدا ۸، ۱۰
- قرآن: اعجاز قرآن ۱ ; رحمت قرآن ۱۲، ۱۳ ; روشنگرى قرآن ۹، ۱۰ ; زمینه استفاده از قرآن ۱۳ ; کیفیت نزول قرآن ۴ ; منشأ نزول قرآن ۶، ۸ ; نزول تدریجى قرآن ۲، ۳ ; نقش قرآن ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳ ; وحیانیت قرآن ۶ ; ویژگى تعالیم قرآن ۱۴ ; هدایتگرى قرآن ۱۲، ۱۳، ۱۴
- مؤمنان: و قرآن ۱۳
- محمد(ص): افترا به محمد(ص) ۵ ; تبعیت محمد(ص) از وحى ۷ ; دلایل حقانیت محمد(ص) ۱ ; سرزنش محمد(ص) ۳ ; عوامل تکذیب محمد(ص) ۳ ; مخالفان محمد(ص) ۳ ; مربى محمد(ص) ۱۱ ; معجزات محمد(ص) ۱
- مشرکان: و قرآن ۵
- هدایت: عوامل هدایت ۹، ۱۲
منابع