گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۴: خط ۸۴:


==مراد از اين كه یهود گفتند: «عزير، پسر خداست»،  چه بوده است؟==
==مراد از اين كه یهود گفتند: «عزير، پسر خداست»،  چه بوده است؟==
كلمه «عزير» نام همان شخصى است كه يهود او را به زبان عبرى خود «عزرا» مى خوانند، و در نقل از عبرى به عربى اين تغيير را پذيرفته است، همچنان كه نام «يسوع» وقتى از عبرى به عربى وارد شده به صورت كلمه «عيسى» درآمده ، و بطورى كه مى گويند كلمه «يوحنا» ى عبرى در عربى «يحيى» شده است.
كلمه «عزير»، نام همان شخصى است كه يهود، او را به زبان عبرى خود «عزرا» مى خوانند، و در نقل از عبرى به عربى، اين تغيير را پذيرفته است. همچنان كه نام «يسوع»، وقتى از عبرى به عربى وارد شده، به صورت كلمه «عيسى» درآمده، و به طورى كه مى گويند كلمۀ «يوحنا» ى عبرى، در عربى «يحيى» شده است.


و اين عزرا همان كسى است كه دين يهود را تجديد نمود، و تورات را بعد از آنكه در واقعه بخت النصر پادشاه بابل و تسخير بلاد يهود و ويران نمودن معبد و سوزاندن كتابهاى ايشان بكلى از بين رفت دوباره آن را به صورت كتابى برشته تحرير درآورد.  
و اين «عزرا»، همان كسى است كه دين يهود را تجديد نمود، و تورات را بعد از آن كه در واقعه بخت النصر، پادشاه بابل و تسخير بلاد يهود و ويران نمودن معبد و سوزاندن كتاب هاى ايشان به كلى از بين رفت، دوباره آن را به صورت كتابى، به رشته تحرير درآورد.  


بخت النصر مردان يهود را از دم تيغ گذرانيد و زنان و كودكان و مشتى از ضعفاى ايشان را با خود به بابل برد و نزديك يك قرن در بابل بماندند، تا آنكه بابل به دست كورش كبير پادشاه ايران فتح شد و عزرا نزد وى رفته و براى يهوديان تبعيدى شفاعت نمود. و چون عزرا در نظر كورش صاحب احترام بود، تقاضا و شفاعتش پذيرفته شد و كورش اجازه داد كه يهود به بلاد خود باز گردند و توراتشان از نو نوشته شود. و با اينكه نسخه هاى تورات بكلى از بين رفته بود عزرا در حدود سنه ۴۵۷ قبل از ميلاد مسيح مجموعه اى نگارش داد و بنام تورات در ميان يهود منتشر نمود.
بخت النصر، مردان يهود را از دم تيغ گذرانيد و زنان و كودكان و مشتى از ضعفاى ايشان را با خود به بابل برد و نزديك يك قرن در بابل بماندند، تا آن كه بابل به دست كورش كبير، پادشاه ايران فتح شد و «عزرا» نزد وى رفته و براى يهوديان تبعيدى شفاعت نمود. و چون «عزرا» در نظر كورش صاحب احترام بود، تقاضا و شفاعتش پذيرفته شد و كورش اجازه داد كه يهود به بلاد خود باز گردند و توراتشان از نو نوشته شود. و با اين كه نسخه هاى تورات به كلى از بين رفته بود، «عزرا» در حدود سنه ۴۵۷ قبل از ميلاد مسيح، مجموعه اى نگارش داد و به نام «تورات» در ميان يهود منتشر نمود.


صرف نظر از اينكه همين مجموعه هم در زمان «اءنتيوكس» پادشاه سوريه و فاتح بلاد يهود، يعنى در حدود سنه ۱۶۱ قبل از ميلاد باز بكلى از بين رفت ، حتى ماءمورين وى تمامى خانه ها و پستوها را گشته ، و نسخه هاى مجموعه عزرا را يافته و سوزاندند و بطورى كه در تاريخ ضبط شده در منزل هر كس مى ديدند صاحب آن را اعدام و يا جريمه مى كردند، الا اينكه يهود بهمان جهت كه عزرا وسيله برگشت ايشان به فلسطين شد، او را تعظيم نموده و به همين منظور او را پسر خدا ناميدند.  
صرف نظر از اين كه همين مجموعه هم در زمان «أنتيوكس»، پادشاه سوريه و فاتح بلاد يهود، يعنى در حدود سنه ۱۶۱ قبل از ميلاد، باز به كلى از بين رفت، حتى مأمورين وى، تمامى خانه ها و پستوها را گشته، و نسخه هاى مجموعه «عزرا» را يافته و سوزاندند و به طورى كه در تاريخ ضبط شده، در منزل هر كس مى ديدند، صاحب آن را اعدام و يا جريمه مى كردند، الا اين كه يهود به همان جهت كه «عزرا» وسيله برگشت ايشان به فلسطين شد، او را تعظيم نموده و به همين منظور او را «پسر خدا» ناميدند.  


حال، آيا اين نامگذارى مانند نام گذارى مسيحيان هست كه عيسى را پسر خدا ناميده اند و پرتوى از جوهر ربوبيت در او قائلند، و يا او را مشتق از خدا و يا خود خدا مى دانند، و يا اينكه از باب احترام او را پسر خدا ناميده اند، همچنان كه خود را دوستان و پسران خدا خوانده - و به نقل قرآن - گفته اند: «نحن ابناء الله و احباؤه» براى ما معلوم نشده ، و نمى توانيم هيچ يك از اين دو احتمال را به ايشان نسبت بدهيم.
حال، آيا اين نامگذارى مانند نام گذارى مسيحيان هست كه عيسى را پسر خدا ناميده اند و پرتوى از جوهر ربوبيت در او قائل اند، و يا او را مشتق از خدا و يا خود خدا مى دانند، و يا اين كه از باب احترام او را پسر خدا ناميده اند، همچنان كه خود را دوستان و پسران خدا خوانده - و به نقل قرآن - گفته اند: «نَحنُ أبنَاءُ الله وَ أحِبَّاؤُهُ»، براى ما معلوم نشده، و نمى توانيم هيچ يك از اين دو احتمال را به ايشان نسبت بدهيم.


چيزى كه هست ظاهر سياق آيه بعد از آيه مورد بحث كه مى فرمايد: «اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله و المسيح ابن مريم» اين است كه مرادشان معناى دوم است.
چيزى كه هست، ظاهر سياق آيه بعد از آيه مورد بحث كه مى فرمايد: «اتَّخَذُوا أحبَارَهُم وَ رُهبَانَهُم أربَاباً مِن دُونِ الله وَ المَسِيحَ ابنَ مَريَم»، اين است كه مرادشان معناى دوم است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۲۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۲۵ </center>
بعضى از مفسرين گفته اند: عقيده به اينكه عزير پسر خدا است كلام پاره اى از يهوديان معاصر رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بوده ، و تمامى يهوديان چنين اعتقادى ندارند. و اگر قرآن آن را مانند گفتن اينكه: «ان الله فقير و نحن اغنياء». و همچنين گفتن اين كه: «يد الله مغلولة» به همه يهوديان نسبت داده ، براى اين بوده كه بقيه يهوديان هم به اين نسبت ها راضى بوده اند، مثلا هر چند گفتار آخرى، كلام بعضى از يهوديان مدينه و معاصر رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بوده ، و ليكن ساير يهوديان با آن مخالفت نداشته اند، پس در حقيقت همه متفق الراءى بوده اند.
بعضى از مفسران گفته اند: عقيده به اين كه «عزير، پسر خدا است»، كلام پاره اى از يهوديان معاصر رسول خدا «صلى الله عليه و آله» بوده، و تمامى يهوديان چنين اعتقادى ندارند. و اگر قرآن آن را مانند گفتن اين كه: «إنّ اللهَ فَقِيرٌ وَ نَحنُ أغنِيَاء»، و همچنين گفتن اين كه: «يَدُ اللهِ مَغلُولَة» به همه يهوديان نسبت داده، براى اين بوده كه بقيه يهوديان هم به اين نسبت ها راضى بوده اند. مثلا هر چند گفتار آخرى، كلام بعضى از يهوديان مدينه و معاصر رسول خدا «صلى الله عليه و آله» بوده، وليكن ساير يهوديان با آن مخالفت نداشته اند. پس در حقيقت، همه متفق الرأى بوده اند.


جمله «و قالت النصارى المسيح ابن الله» نقل كلامى است كه نصارى گفته اند و ما در جلد سوم اين كتاب در سوره آل عمران در باره كلام ايشان و آنچه متعلق به آن است بحث كرديم.
جملۀ «وَ قَالَتِ النَّصَارَى المَسِيحُ ابنُ الله»، نقل كلامى است كه نصارا گفته اند و ما در جلد سوم اين كتاب، در سوره «آل عمران»، در باره كلام ايشان و آنچه متعلق به آن است، بحث كرديم.
<span id='link179'><span>
<span id='link179'><span>
==شباهت گفتار مسيحيان كه عيسى پسر خداست، با گفتار كفار امت های گذشته==
==شباهت گفتار مسيحيان كه عيسى پسر خداست، با گفتار كفار امت های گذشته==
و جمله «يُضاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كفَرُوا مِن قَبْلُ» اين معنا را مى رساند كه گفتار مسيحيان مبنى بر اينكه عيسى پسر خدا است شبيه به گفتار كفارى است كه در امم گذشته بوده اند، و مقصود بت پرستان است كه بعضى از خدايان خود را پدر خدايان ، و برخى را پسر آن ديگرى مى دانستند؛ و بعضى را الهه مادر و برخى ديگر را اله همسر نام مى نهادند. و همچنين وثنى هاى هند و چين و مصر قديم و ديگران كه معتقد به ثالوث بودند؛ ما پاره اى از معتقدات آنها را در جلد سوم اين كتاب در آنجا كه راجع به مسيح گفتگو مى كرديم نقل نموديم.
و جمله «يُضاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كفَرُوا مِن قَبْلُ» اين معنا را مى رساند كه گفتار مسيحيان مبنى بر اينكه عيسى پسر خدا است شبيه به گفتار كفارى است كه در امم گذشته بوده اند، و مقصود بت پرستان است كه بعضى از خدايان خود را پدر خدايان ، و برخى را پسر آن ديگرى مى دانستند؛ و بعضى را الهه مادر و برخى ديگر را اله همسر نام مى نهادند. و همچنين وثنى هاى هند و چين و مصر قديم و ديگران كه معتقد به ثالوث بودند؛ ما پاره اى از معتقدات آنها را در جلد سوم اين كتاب در آنجا كه راجع به مسيح گفتگو مى كرديم نقل نموديم.
۱۶٬۹۹۹

ویرایش