گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
<span id='link313'><span>
<span id='link313'><span>


==قوميت پرستى، و مليت گرايى، و شك و ترديد، دو حجت قوم ثمود، در رد برابر دعوت صالح «ع» ==
==قوميت پرستى، و مليت گرايى، و شك و ترديد، دو عامل، در ردّ دعوت صالح «ع» ==
«'''و اننا لفى شك مما تدعونا اليه مريب '''» - اين جمله ، حجت دوم قوم ثمود در رد دعوت صالح است ، حجت اولشان مضمون صدر آيه بود و حاصلش اين بود كه دعوت به رها كردن بتپرستى بدعتى است زشت كه باعث مى شود سنت ديرينه قوم ثمود به دست فراموشى سپرده شود و در نتيجه بنيان مليت اين قوم منهدم گشته و ياد و تاريخشان از بين برود، و به همين جهت بر ما نسل حاضر لازم است كه اين دعوت را رد نموده ، از سنت آباء و اجدادى خود دفاع كنيم.  
«'''وَ إنَّنَا لَفِى شَكٍّ مِمَّا تَدعُونَا إلَيهِ مُرِيبٌ '''» - اين جمله، حجت دوم قوم ثمود، در ردّ دعوت صالح است.  


و حجت دومشان اين است كه تو براى اثبات حقانيت دعوتت هيچ حجت روشنى نياورده اى تا شك ما را مبدل به يقين كند در نتيجه ما همچنان درباره دعوتى كه ميكنى در شكيم و با وجود اين شك ، نمى توانيم دعوتت را بپذيريم.
حجت اولشان، مضمون صدر آيه بود و حاصلش اين بود كه: دعوت به رها كردن بت پرستى، بدعتى است زشت كه باعث مى شود سنت ديرينه قوم ثمود، به دست فراموشى سپرده شود، و در نتيجه، بنيان مليت اين قوم منهدم گشته و ياد و تاريخشان از بين برود. و به همين جهت، بر ما نسل حاضر لازم است كه اين دعوت را رد نموده، از سنت آباء و اجدادى خود دفاع كنيم.  


كلمه ارابه به معناى اتهام و سوء ظن است ، وقتى گفته مى شود: «'''رابنى منه كذا'''» و يا «'''ارابنى منه كذا'''» معنايش اين است كه فلان جريان مرا درباره فلان كس به شك و سوء ظن انداخته و باعث شده كه من او را در گفته هايش متهم بدانم.
و حجت دومشان، اين است كه: تو براى اثبات حقانيت دعوتت، هيچ حجت روشنى نياورده اى، تا شك ما را مبدل به يقين كند. در نتيجه، ما همچنان درباره دعوتى كه می كنى، در شکّ ايم، و با وجود اين شك، نمى توانيم دعوتت را بپذيريم.


«'''قَالَ يَا قَوْمِ أَ رَءَيْتُمْ إِن كنت عَلى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبى وَ ءَاتَانی مِنْهُ رَحْمَةً ...'''»:
كلمه «ارابه» به معناى اتهام و سوء ظن است. وقتى گفته مى شود: «رَابَنِى مِنهُ كَذَا»، و يا «أرَابَنِى مِنهُ كَذَا»، معنايش اين است كه فلان جريان مرا، درباره فلان كس به شك و سوء ظنّ انداخته و باعث شده كه من او را در گفته هايش متهم بدانم.


منظور از «'''بينه '''»، آيتى معجزه آسا است و مراد از «'''رحمت '''» نبوت است و چون ما در تفسير نظير اين آيه كه در همين سوره در داستان نوح آمده بود بحث كرده ايم لذا ديگر آن را تكرار نمى كنيم.
«'''قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأيْتُمْ إِن كُنتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِن رَبّى وَ آتَانی مِنْهُ رَحْمَةً ...'''»:


«'''فمن ينصرنى من اللّه ان عصيته '''» - اين جمله جواب شرط يعنى جمله «'''ان كنت '''» است و حاصل معناى آن شرط و اين جواب اين است كه شما به من بگوييد كه اگر من از ناحيه خداى تعالى به آيتى معجزه آسا مؤ يد باشم كه از صحت دعوتم خبر دهد و نيز اگر خداى تعالى رحمت و نعمت رسالت را به من ارزانى داشته و مرا مامور تبليغ آن رسالت كرده باشد و با اين حال من امر او را عصيان ورزم و شما را در خواستهاى كه داريد اطاعت كنم و با شما در آنچه از من ميخواهيد كه همان ترك دعوت باشد موافقت كنم چه كسى مرا از عذاب خدا نجات مى دهد؟!
منظور از «بيّنه»، آيتى معجزه آسا است و مراد از «رحمت»، نبوت است و چون ما در تفسير نظير اين آيه، كه در همين سوره، در داستان نوح آمده بود، بحث كرده ايم. لذا ديگر آن را تكرار نمى كنيم.


و بنابراين ، در جمله مورد بحث از هر دو حجت قوم ثمود جواب داده شده و عذر جناب صالح را در آن ملامتى كه از وى مى كردند موجه ساخته است.
«'''فَمَن يَنصُرُنِى مِنَ اللّهِ إن عَصَيتُهُ '''» - اين جمله، جواب شرط، يعنى جملۀ «إن كُنتُ» است، و حاصل معناى آن شرط و اين جواب، اين است كه: شما به من بگوييد كه اگر من از ناحيه خداى تعالى، به آيتى معجزه آسا مؤيد باشم، كه از صحت دعوتم خبر دهد و نيز اگر خداى تعالى، رحمت و نعمت رسالت را به من ارزانى داشته و مرا مأمور تبليغ آن رسالت كرده باشد، و با اين حال، من امر او را عصيان ورزم و شما را درخواست هاى كه داريد، اطاعت كنم و با شما در آنچه از من می خواهيد كه همان ترك دعوت باشد، موافقت كنم، چه كسى مرا از عذاب خدا نجات مى دهد؟!


«'''فما تزيدوننى غير تخسير'''» - اين جمله به دليل حرف «'''فاء'''» كه در آغاز آن آمده تفريعى است بر جمله قبلى كه در مقام ابطال دو دليل مشركين و موجه ساختن مخالفت جناب صالح (عليه السلام ) و قيامش ‍ به امر دعوت بر سنتى غير سنت ملى آنان بود و با در نظر گرفتن اينكه اين جمله تفريع بر آن است معناى مجموع دو جمله اين مى شود كه با پاسخ دندانشكنى كه به شما دادم هر چه بيشتر بر ترك دعوتم و برگشتن به مرام شما و ملحق شدن به شما اصرار بورزيد بيشتر در خسارت و زيان من اصرار ورزيده ايد.
بنابراين، در جملۀ مورد بحث، از هر دو حجت قوم ثمود جواب داده شده و عذر جناب صالح را در آن ملامتى كه از وى مى كردند، موجه ساخته است.
 
«'''فَمَا تَزِيدُونَنِى غَيرَ تَخسِير'''» - اين جمله، به دليل حرف «فاء» كه در آغاز آن آمده، تفريعى است بر جمله قبلى كه در مقام ابطال دو دليل مشركان و موجه ساختن مخالفت جناب صالح «عليه السلام» و قيامش ‍ به امر دعوت بر سنتى غير سنت ملى آنان بود، و با در نظر گرفتن اين كه اين جمله، تفريع بر آن است، معناى مجموع دو جمله، اين مى شود كه: با پاسخ دندان شكنى كه به شما دادم، هرچه بيشتر بر ترك دعوتم و برگشتن به مرام شما و ملحق شدن به شما اصرار بورزيد، بيشتر در خسارت و زيان من اصرار ورزيده ايد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۶ </center>
اين آن معنايى است كه به نظر ما رسيده ولى بعضى گفته اند: مراد صالح (عليه السلام ) اين بوده كه گفتار شما كه گفتيد: «'''اتنهينا ان نعبد ما يعبد آباونا'''» در من چيزى اضافه نميكند جز اينكه شما را زيانكارتر بدانم . بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه شما در من چيزى اضافه نمى كنيد مگر بصيرتم در خسارت شما. ولى وجه اول موجه تر است.
اين، آن معنايى است كه به نظر ما رسيده، ولى بعضى گفته اند: مراد صالح «عليه السلام» اين بوده كه گفتار شما كه گفتيد: «أتَنهَينَا أن نَعبُدَ مَا يَعبُدُ آبَاؤُنَا» در من چيزى اضافه نمی كند، جز اين كه شما را زيانكارتر بدانم.  


«'''وَ يَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكمْ ءَايَةً فَذَرُوهَا تَأْكلْ فى أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسوهَا بِسوءٍ فَيَأْخُذَكمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ'''»:
بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه شما در من چيزى اضافه نمى كنيد، مگر بصيرتم در خسارت شما. ولى وجه اول، موجّه تر است.


در اين آيه شريفه كلمه «'''ناقة '''»به كلمه جلاله «'''اللّه '''» اضافه شده و اين اضافه ، اضافه ملكى و به معناى آن نيست كه خدا ماده شتر دارد بلكه اضافه تشريفى است ، نظير اضافه در «'''بيت اللّه '''» و «'''كتاب اللّه '''»، و اين ناقه آيتى بوده معجزه براى نبوت صالح (عليه السلام ) كه خداى تعالى به وسيله اين آيت ، نبوت آن جناب را تاءييد كرده و اين معجزه را به درخواست قوم ثمود از شكم صخره كوه بيرون آورد.
«'''وَ يَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فى أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ'''»:


صالح بعد از اظهار اين معجزه به قوم ثمود فرمود: «اين ناقه بايد آزادانه در زمين خدا بچرد»، و آنها را تحذير كرد و زنهار داد از اينكه آن حيوان را به نحوى اذيت كنند، مثلا آن را بزنند و يا زخمى كنند و يا بكشند، و به ايشان خبر داد كه اگر چنين كنند عذابى نزديك و بى مهلت آنان را خواهد گرفت ، - معناى آيه مورد بحث همين بود كه گفتيم.
در اين آيه شريفه، كلمه «ناقة»، به كلمه جلاله «اللّه» اضافه شده و اين اضافه، اضافۀ ملكى و به معناى آن نيست كه خدا ماده شتر دارد، بلكه اضافۀ تشريفى است. نظير اضافه در «بيت اللّه» و «كتاب اللّه»، و اين ناقه، آيتى بوده معجزه، براى نبوت صالح «عليه السلام» كه خداى تعالى به وسيله اين آيت، نبوت آن جناب را تأييد كرده و اين معجزه را به درخواست قوم ثمود از شكم صخره كوه بيرون آورد.  


جواب صالح «ع» به دلايل قوم خود و معناى جمله: «'فما تزيدوننى غير تسخير»
صالح، بعد از اظهار اين معجزه به قوم ثمود فرمود: «اين ناقه بايد آزادانه در زمين خدا بچرد»، و آن ها را تحذير كرد و زنهار داد از اين كه آن حيوان را به نحوى اذيت كنند. مثلا آن را بزنند و يا زخمى كنند و يا بكشند، و به ايشان خبر داد كه اگر چنين كنند، عذابى نزديك و بى مهلت آنان را خواهد گرفت - معناى آيه مورد بحث، همين بود كه گفتيم.
 
==جواب صالح «ع» به دلايل قوم خود و معناى جمله: «'فما تزيدوننى غير تسخير»==


«'''فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فى دَارِكمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِك وَعْدٌ غَيرُ مَكْذُوبٍ'''»:
«'''فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فى دَارِكمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِك وَعْدٌ غَيرُ مَكْذُوبٍ'''»:
خط ۱۷۹: خط ۱۸۳:
اين دو جمله تلخيصى است براى داستانى كه قبلا بطور مفصل شرح داده شده ، جمله اول خلاصه سرانجام امر ثمود و دعوت صالح (عليه السلام ) است و جمله دوم خلاصهاى از كيفر خداى تعالى ، كيفرى كه با آن قوم ثمود را مجازات نمود، و نظير اين دو تلخيص در آخر داستان هود (عليه السلام ) نيز گذشت.
اين دو جمله تلخيصى است براى داستانى كه قبلا بطور مفصل شرح داده شده ، جمله اول خلاصه سرانجام امر ثمود و دعوت صالح (عليه السلام ) است و جمله دوم خلاصهاى از كيفر خداى تعالى ، كيفرى كه با آن قوم ثمود را مجازات نمود، و نظير اين دو تلخيص در آخر داستان هود (عليه السلام ) نيز گذشت.
<span id='link315'><span>
<span id='link315'><span>
==بحث روايتى (روايتى درباره داستان ناقه صالح و كشتن آن و هلاكت قوم ثمود) ==
==بحث روايتى (روايتى درباره داستان ناقه صالح و كشتن آن و هلاكت قوم ثمود) ==
در كافى با ذكر سند از ابى بصير روايت كرده كه گفت : من به امام صادق (عليه السلام ) عرضه داشتم: آيه شريفه «'''كذبت ثمود بالنذر فقالوا ابشرا منا واحدا نتبعه انا اذا لفى ضلال و سعر'''» به كجاى داستان ثمود نظر دارد؟ فرمود: اين آيه راجع به اين است كه قوم ثمود، صالح (عليه السلام ) را تكذيب كردند و خداى تعالى هرگز هيچ قومى را هلاك نكرد مگر بعد از آنكه قبل از آن پيغمبرانى براى آنان مبعوث نمود و حجت را به وسيله احتجاج آن رسولان بر آن قوم تمام نمود.
در كافى با ذكر سند از ابى بصير روايت كرده كه گفت : من به امام صادق (عليه السلام ) عرضه داشتم: آيه شريفه «'''كذبت ثمود بالنذر فقالوا ابشرا منا واحدا نتبعه انا اذا لفى ضلال و سعر'''» به كجاى داستان ثمود نظر دارد؟ فرمود: اين آيه راجع به اين است كه قوم ثمود، صالح (عليه السلام ) را تكذيب كردند و خداى تعالى هرگز هيچ قومى را هلاك نكرد مگر بعد از آنكه قبل از آن پيغمبرانى براى آنان مبعوث نمود و حجت را به وسيله احتجاج آن رسولان بر آن قوم تمام نمود.
۱۶٬۸۸۰

ویرایش