گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




با بيانى كه گذشت روشن مى گردد اينكه بعضى گفته اند منظور از كلمه «'''من كان ...'''» خصوص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، به اين معنا كه اراده استعمالى ، آن جناب را مخصوص نموده به اينكه معناى كلمه خاص باشد، سخن درستى نيست ، و اگر آن جناب منظور هست به خاطر اين است كه مورد با آن جناب منطبق مى شود (و قهرا به ذهن مى رسد كه تنها آن حضرت منظور است ، در حالى كه آن جناب تنها منظور نيست ).
با بيانى كه گذشت، روشن مى گردد اين كه بعضى گفته اند: منظور از كلمۀ «مَن كَانَ...»، خصوص رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است. به اين معنا كه اراده استعمالى، آن جناب را مخصوص نموده به اين كه معناى كلمه خاص باشد، سخن درستى نيست. و اگر آن جناب منظور هست، به خاطر اين است كه مورد با آن جناب منطبق مى شود (و قهرا به ذهن مى رسد كه تنها آن حضرت منظور است، در حالى كه آن جناب تنها منظور نيست).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۷۳ </center>
و همچنين اينكه بعضى گفته اند: منظور از اين جمله خصوص مؤ منين از اصحاب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، زيرا دليلى كه اين تخصيص را برساند در دست نيست.
و همچنين اين كه بعضى گفته اند: منظور از اين جمله، خصوص مؤمنان از اصحاب رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است، زيرا دليلى كه اين تخصيص را برساند، در دست نيست.


و نيز با بيان گذشته ما فساد گفتار بعضى ديگر روشن مى شود كه گفته اند: مراد از كلمه «'''بينة '''» قرآن است . و يا گفته اند: منظور از آن حجت ، عقل است ، و اگر به خدا نسبت داده شده و فرموده : «'''بينة من ربه '''» از اين جهت است كه نصب كننده ادله عقليه و نقليه خداى تعالى است . وجه فساد اين گفته ها اين است كه اولا دليلى بر اين تخصيص نيست . و در ثانى بينه اى را كه از ناحيه خداى تعالى براى رسول گراميش قائم مى شود نبايد با تعريف الهى كه براى ما و از ناحيه عقول ما قائم مى شود مقايسه نمود.
و نيز با بيان گذشته ما، فساد گفتار بعضى ديگر روشن مى شود كه گفته اند: مراد از كلمه «بيّنة»، قرآن است. و يا گفته اند: منظور از آن حجت، عقل است، و اگر به خدا نسبت داده شده و فرموده: «بَيِّنَةٌ مِن رَبِّه»، از اين جهت است كه نصب كننده ادله عقليه و نقليه، خداى تعالى است.  


معناى شاهد در «و يتلوه شاهد منه» و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان به آن
وجه فساد اين گفته ها، اين است كه: اولا دليلى بر اين تخصيص نيست. و در ثانى، بيّنه اى را كه از ناحيه خداى تعالى براى رسول گرامی اش قائم مى شود، نبايد با تعريف الهى كه براى ما و از ناحيه عقول ما قائم مى شود، مقايسه نمود.
 
==معناى شاهد در «و يتلوه شاهد منه» و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان به آن==


«'''و يتلوه شاهد منه '''» - منظور از شهادت در اينجا تحمل شهادت نيست ، بلكه اداى شهادت است . ساده تر بگويم : منظور شهادت دادن است ، شهادتى كه صحت امر مشهود را افاده كند، زيرا مقام ، مقام تثبيت حقانيت قرآن است و در چنين مقامى مناسب اين است كه شهادت به معناى اداء باشد نه به معناى تحمل.
«'''و يتلوه شاهد منه '''» - منظور از شهادت در اينجا تحمل شهادت نيست ، بلكه اداى شهادت است . ساده تر بگويم : منظور شهادت دادن است ، شهادتى كه صحت امر مشهود را افاده كند، زيرا مقام ، مقام تثبيت حقانيت قرآن است و در چنين مقامى مناسب اين است كه شهادت به معناى اداء باشد نه به معناى تحمل.
۱۶٬۹۱۱

ویرایش