گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
در اين ميان، وجوه ديگرى را نيز ممكن است از نظريات مختلف مفسران كه در تفسير آيه: «إلّا مَا شَاءَ رَبُّكَ» اظهار داشته اند، استفاده كرد و ما متعرض آن نشديم. زيرا رعايت اختصار را بهتر از تعرض آن ها ديديم. علاوه بر اين كه وجوه نامبرده، همان وجوهى است كه ما به زودى، در تفسير جمله مزبور نقل نموده و اشكالاتش هم، همان اشكالاتى است كه ايراد خواهيم نمود.
در اين ميان، وجوه ديگرى را نيز ممكن است از نظريات مختلف مفسران كه در تفسير آيه: «إلّا مَا شَاءَ رَبُّكَ» اظهار داشته اند، استفاده كرد و ما متعرض آن نشديم. زيرا رعايت اختصار را بهتر از تعرض آن ها ديديم. علاوه بر اين كه وجوه نامبرده، همان وجوهى است كه ما به زودى، در تفسير جمله مزبور نقل نموده و اشكالاتش هم، همان اشكالاتى است كه ايراد خواهيم نمود.


==معناى استثناء: «الّا ما شاء ربّك» در دو آيه مربوط به بهشتيان و دوزخيان==
==معناى استثناء: «الّا مَا شَاءَ رَبُّك»، در دو آيه مربوط به بهشتيان و دوزخيان==
و جمله «'''الا ما شاء ربك '''» استثناء است از داستان قبلى ، يعنى قضيه خلود در آتش و نظير آن ، جمله استثنائيه اى است كه بعد از مساءله خلود در بهشت آورده است.
و جملۀ «إلّا مَا شَاءَ رَبُّك»، استثناء است از داستان قبلى. يعنى قضيه خلود در آتش و نظير آن، جمله استثنائيه اى است كه بعد از مسأله «خلود» در بهشت آورده است.


و كلمه «'''ما'''» در اين جمله مصدريه است ، و معناى آن اين است: «مگر آنكه پروردگارت بخواهد» و تقديرش «الا ان يشاء ربك عدم خلودهم - مگر آنكه پروردگارت عدم خلود آنان را بخواهد» است. وليكن اين احتمال (مصدريه بودن كلمه «'''ما'''») از نظرى ضعيف است ، و آن اين است كه بعد از اين جمله در جمله ديگرى «'''ما'''» ى ديگرى آمده ، و آن جمله «ان ربك فعال لما يريد» است زيرا با قطع به اينكه هر دو «'''ما'''» در هر دو جمله به يك معنا است و با قطع به اينكه در جمله دوم موصوله است ، قهرا در جمله اول هم موصوله خواهد بود.
و كلمۀ «ما» در اين جمله مصدريه است، و معناى آن، اين است: «مگر آن كه پروردگارت بخواهد»، و تقديرش «إلّا أن يَشَاءَ رَبُّكَ عَدَمَ خُلُودِهِم:- مگر آن كه پروردگارت، عدم خلود آنان را بخواهد» است.  


و اگر قبول كنيم كه موصوله است ، استثناء مزبور استثناء از مدت بقايى خواهد بود كه قبلا به خلود و دوام محكوم شده بود و سياق هم دلالت بر آن داشت و خلاصه آنكه در صورت مصدريه بودن «'''ما'''» خلود به معناى خود باقى است ، ولى در صورت موصوله بودن آن يك مقدار زمان از آن استثناء شده است.
وليكن اين احتمال (مصدريه بودن كلمه «ما»)، از نظرى ضعيف است و آن، اين است كه بعد از اين جمله، در جمله ديگرى «ما» ى ديگرى آمده، و آن جملۀ «إنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ» است. زيرا با قطع به اين كه هر دو «ما»، در هر دو جمله، به يك معنا است و با قطع به اين كه در جمله دوم موصوله است، قهرا در جمله اول هم، موصوله خواهد بود.


و معنايش اين مى شود كه : ايشان در تمامى زمانهاى پى درپى آينده در آتش خالدند مگر آن قسمت از زمان را كه خدا بخواهد.
و اگر قبول كنيم كه موصوله است، استثناء مزبور استثناء از مدت بقايى خواهد بود كه قبلا به خلود و دوام محكوم شده بود و سياق هم دلالت بر آن داشت، و خلاصه آن كه در صورت مصدريه بودن «ما»، خلود به معناى خود باقى است، ولى در صورت موصوله بودن آن، يك مقدار زمان از آن استثناء شده است.


ممكن هم هست استثناء مزبور از ضمير جمعى باشد كه در كلمه «'''خالدين '''» مستتر است و معنايش چنين باشد: همه ايشان در جهنم خالدند مگر كسانى كه خدا بخواهد از آن بيرون شوند، و داخل بهشت بگردند. و در نتيجه برگشت استثناء مذكور به تصديق همان معنايى است كه در اخبار هم آمده كه گنهكاران و نافرمانان از مؤ منين براى هميشه در آتش نمى مانند، بلكه سرانجام به وسيله شفاعت از آتش بيرون آمده داخل بهشت مى شوند، و همين بيرون شدن يك عده ، كافى است در اينكه استثناء بجا و صحيح باشد.
و معنايش اين مى شود كه: ايشان در تمامى زمان هاى پى در پى آينده در آتش خالدند، مگر آن قسمت از زمان را كه خدا بخواهد.
 
ممكن هم هست استثناء مزبور، از ضمير جمعى باشد كه در كلمۀ «خَالِدِين» مستتر است و معنايش چنين باشد: همه ايشان در جهنم خالدند، مگر كسانى كه خدا بخواهد از آن بيرون شوند، و داخل بهشت بگردند. و در نتيجه برگشت استثناء مذكور، به تصديق همان معنايى است كه در اخبار هم آمده كه گنهكاران و نافرمانان از مؤمنان، براى هميشه در آتش نمى مانند، بلكه سرانجام به وسيله شفاعت از آتش بيرون آمده، داخل بهشت مى شوند، و همين بيرون شدن يك عده، كافى است در اين كه استثناء، بجا و صحيح باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۷ </center>
باقى مى ماند سؤال از اينكه اگر كلمه «ما» موصوله و به معناى «كسانى كه» كه باشد چرا «من» نفرمود، با اينكه «ما» در حيوانات و ساير موجودات خالى از عقل بكار مى رود، و «من» در انسان كه داراى عقل است ؟
باقى مى ماند سؤال از اين كه اگر كلمۀ «ما» موصوله و به معناى «كسانى كه» باشد، چرا «مَن» نفرمود، با اين كه «ما» در حيوانات و ساير موجودات خالى از عقل به كار مى رود، و «مَن» در انسان، كه داراى عقل است؟


و جواب آن اين است كه هر چند استعمال «'''ما'''» (در صاحب عقل ) استعمال شايعى نيست وليكن همين كه مى بينيم قرآن استعمال كرده و مثلا در جاى ديگر فرموده: «فانكحوا ما طاب لكم من النساء» مى فهميم كه اين استعمال صحيح است.
و جواب آن، اين است كه: هر چند استعمال «ما» (در صاحب عقل)، استعمال شايعى نيست، وليكن همين كه مى بينيم قرآن استعمال كرده و مثلا در جاى ديگر فرموده: «فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاء»، مى فهميم كه اين استعمال صحيح است.


و اما بحث در تفسير آيه بعدى كه فرموده : «و اما الذين سعدوا...» نظير همان بحثى است كه در اين آيه به ميان آورديم ، زيرا سياق هر دو يكى است ، با اين تفاوت كه در دومى جمله «عطاء غير مجذوذ» اضافه شده است ، و در همين جمله اضافى سوالى است ، و آن اينكه اگر نعمت بهشت عطائى است غير مقطوع، پس معناى استثناء چه مى شود؟  
و اما بحث در تفسير آيه بعدى كه فرموده: «وَ أمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا...»، نظير همان بحثى است كه در اين آيه به ميان آورديم. زيرا سياق هر دو يكى است، با اين تفاوت كه در دومى، جملۀ «عَطَاءً غَيرَ مَجذُوذ» اضافه شده است، و در همين جمله اضافى سؤالى است، و آن اين كه اگر نعمت بهشت عطایى است غير مقطوع، پس معناى استثناء چه مى شود؟  


جواب اين است كه استثناء مذكور نمى خواهد بگويد عدّه اى از بهشت خارج مى شوند، بلكه مى خواهد بفرمايد ممكن است خارج شوند، و ليكن از آنجايى كه نعمت بهشت عطايى است دائمى ، از اين نظر هيچ بهشتى اى از بهشت خارج نمى شود، و خلاصه مى خواهد بفرمايد مگر آنهايى كه خدا بخواهد خارجشان كند، وليكن خدا هيچ وقت چنين چيزى را نمى خواهد.
جواب اين است كه: استثناء مذكور نمى خواهد بگويد عدّه اى از بهشت خارج مى شوند، بلكه مى خواهد بفرمايد ممكن است خارج شوند، وليكن از آن جايى كه نعمت بهشت عطايى است دائمى، از اين نظر هيچ بهشتى اى از بهشت خارج نمى شود، و خلاصه مى خواهد بفرمايد مگر آن هايى كه خدا بخواهد خارجشان كند، وليكن خدا هيچ وقت چنين چيزى را نمى خواهد.


پس اين استثناء مسوق است براى اثبات قدرت مطلق خداوند، و با اينكه حكم كرده بهشتيان دائما در بهشت بمانند، مع ذلك باز هم قدرتش مطلق است ، و چنين نيست كه ديگر سلطنتى بر پيشينيان نداشته باشد، و خط بطلان بر ملك و سلطنت خود كشيده باشد، بلكه عينا مانند قبل از حكم باز زمام امر و قدرت و احاطه بر آن را در دست دارد، و باز هم مى تواند از بهشت بيرونشان كند، هر چند وعده داده كه بيرون نكند، ليكن بيرونشان نمى كند تا خلف وعده نكرده باشد.
پس اين استثناء مسوق است براى اثبات قدرت مطلق خداوند، و با اين كه حكم كرده بهشتيان دائما در بهشت بمانند، مع ذلك باز هم قدرتش مطلق است، و چنين نيست كه ديگر سلطنتى بر پيشينيان نداشته باشد، و خط بطلان بر ملك و سلطنت خود كشيده باشد، بلكه عينا مانند قبل از حكم، باز زمام امر و قدرت و احاطه بر آن را در دست دارد، و باز هم مى تواند از بهشت بيرونشان كند، هرچند وعده داده كه بيرون نكند، ليكن بيرونشان نمى كند تا خلف وعده نكرده باشد.


بحثى كه در جمله استثنائيه آيه قبلى گذشت در اين آيه نيز مى آيد، چون گفتيم كه سياق هر دو آيه يكى است، هر چند آيه اولى با جمله «ان ربك فعال لما يريد» - كه اشاره داشتنش بر تحقق بر كسى پوشيده نيست - ختم شده باشد.
بحثى كه در جمله استثنائيه آيه قبلى گذشت، در اين آيه نيز مى آيد. چون گفتيم كه سياق هر دو آيه يكى است، هر چند آيه اولى، با جملۀ «إنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ» - كه اشاره داشتنش بر تحقق بر كسى پوشيده نيست - ختم شده باشد.


بنابراين ، خالدين در آتش مانند اهل خلود در بهشت تا ابد از آن بيرون نمى شوند، مگر آنكه خداى سبحان بخواهد، زيرا او بر هر چيز قدرت دارد و هيچ كارى از كارهايش چه اعطاء و چه منع ، قدرت او را بر انجام مخالف آن فعل سلب نمى كند، و اختيار را از كف او بيرون نمى كند، زيرا قدرت او مطلق است ، و مقيّد به فرض و تقدير معينى نيست همچنانكه فرموده :
بنابراين، خالدين در آتش، مانند اهل خلود در بهشت، تا ابد از آن بيرون نمى شوند، مگر آن كه خداى سبحان بخواهد. زيرا او بر هر چيز قدرت دارد و هيچ كارى از كارهايش، چه اعطاء و چه منع، قدرت او را بر انجام مخالف آن فعل سلب نمى كند، و اختيار را از كف او بيرون نمى كند. زيرا قدرت او مطلق است، و مقيّد به فرض و تقدير معينى نيست، همچنان كه فرموده: «يَفعَلُ اللّهُ مَا يَشَاءُ». و نيز فرموده: «يَمحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثبِتُ»، و همچنين آياتى ديگر.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۸ </center>
«يفعل اللّه ما يشاء». و نيز فرموده: «يمحو اللّه ما يشاء و يثبت» و همچنين آياتى ديگر.


پر واضح است كه ميان اين وجه و آن اخبارى كه دلالت دارد بر اينكه پاره اى از مجرمين به مشيّت خدا از آتش نجات پيدا مى كنند منافاتى وجود ندارد.
پر واضح است كه ميان اين وجه و آن اخبارى كه دلالت دارد بر اين كه پاره اى از مجرمان به مشيّت خدا از آتش نجات پيدا مى كنند، منافاتى وجود ندارد.
<span id='link24'><span>
<span id='link24'><span>
==وجوه دیگر در معنای استثنای در آیه==
==وجوه دیگر در معنای استثنای در آیه==
البته اين يكى از وجوهى است كه در معناى استثناى مذكور ذكر كرده اند و وجوه ديگرى نيز هست كه صاحب مجمع البيان آن را تا ده وجه شمرده است ، و اينك ما نيز آنها را نقل نموده اگر اشكالى دارد بيان مى كنيم:  
البته اين يكى از وجوهى است كه در معناى استثناى مذكور ذكر كرده اند و وجوه ديگرى نيز هست كه صاحب مجمع البيان آن را تا ده وجه شمرده است ، و اينك ما نيز آنها را نقل نموده اگر اشكالى دارد بيان مى كنيم:  
۱۶٬۳۰۱

ویرایش