گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
«'''قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فى الاَرْضِ وَ مَا كُنَّا سارِقِينَ'''»:
«'''قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فى الاَرْضِ وَ مَا كُنَّا سارِقِينَ'''»:


مراد از «'''ارض '''» همان سرزمين مصر است كه داخل آن شده اند، و بقيه الفاظ آيه نيز واضح و معناى آنها روشن است.
مراد از «أرض»، همان سرزمين مصر است كه داخل آن شده اند، و بقيه الفاظ آيه نيز، واضح و معناى آن ها روشن است.
   
   
و اينكه گفتند: «'''لقد علمتم ما جئنا لنفسدفى الارض '''» دلالت دارد بر اينكه قبلا يعنى در همان اولين بارى كه به مصر آمدند دستگاه عزيز درباره ايشان تفتيش و تحقيق كرده بود و يوسف دستور داده بوده است كه تمامى كاروانيانى را كه وارد مى شوند مورد بازجويى و تحقيق قرار بدهند، تا مبادا جاسوسهاى اجنبى و يا اشخاصى باشند كه درآمدنشان به مصر غرضهاى فاسدى داشته باشند.
و اين كه گفتند: «لَقَد عَلِمتُم مَا جِئنَا لِنُفسِدَ فِى الأرض» دلالت دارد بر اين كه قبلا يعنى در همان اولين بارى كه به مصر آمدند، دستگاه عزيز درباره ايشان تفتيش و تحقيق كرده بود و يوسف دستور داده بوده است كه تمامى كاروانيانى را كه وارد مى شوند، مورد بازجويى و تحقيق قرار بدهند، تا مبادا جاسوس هاى اجنبى و يا اشخاصى باشند كه در آمدنشان به مصر، غرض هاى فاسدى داشته باشند.


و بهمين جهت از اينكه به چه مقصود آمده اند، و اهل كجا هستند و از چه دودمانى مى باشند، پرسش مى شدند، و در اين معنا رواياتى هم هست كه يوسف اظهار داشت كه نسبت به ايشان سوء ظن دارد، و بهمين جهت از كار، محل سكونت و دودمانشان پرسش نمود، و ايشان هم جواب دادند كه پدرى پير و برادرى از مادر جدا دارند، و او هم گفت بار ديگر بايد برادر از مادر جدايتان را همراه بياوريد، و بزودى روايت را در بحث روايتى آينده ان شاء اللّه ايراد خواهيم نمود.
و به همين جهت، از اين كه به چه مقصود آمده اند، و اهل كجا هستند و از چه دودمانى مى باشند، پرسش مى شدند. و در اين معنا، رواياتى هم هست كه يوسف اظهار داشت كه نسبت به ايشان سوء ظن دارد، و به همين جهت از كار، محل سكونت و دودمانشان پرسش نمود. و ايشان هم جواب دادند كه پدرى پير و برادرى از مادر جدا دارند، و او هم گفت: بارِ ديگر، بايد برادر از مادر جدايتان را همراه بياوريد، و به زودى روايت را در بحث روايتى آينده، إن شاء اللّه ايراد خواهيم نمود.


و اينكه گفتند: «'''و ما كنا سارقين '''» مقصودشان اين بود كه چنين صفتى نكوهيده در ما نيست ، و از ما و خاندان ما چنين اعمالى سابقه ندارد.
و اين كه گفتند: «و ما كنا سارقين» مقصودشان اين بود كه چنين صفتى نكوهيده در ما نيست، و از ما و خاندان ما چنين اعمالى سابقه ندارد.


==كيفر سارق، معين مى شود==
«'''قَالُوا فَمَا جَزاؤُهُ إِن كُنتُمْ كاذِبِينَ'''»:
«'''قَالُوا فَمَا جَزاؤُهُ إِن كُنتُمْ كاذِبِينَ'''»:


يعنى مامورين يوسف (عليه السّلام )، و يا خود او و مامورينش ‍ پرسيدند:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۰۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۰۷ </center>
در صورتى كه واقع امر چنين نبود، و شما دروغگو از آب درآمديد كيفر آن كس كه از شما پيمانه را دزديده چيست ؟ و يا بطور كلى كيفر دزدى چيست ؟ و توجيه نسبت دروغ به برادران دادن قريب همان توجيهى است كه در نسبت دزدى به ايشان گذشت.
يعنى مأموران يوسف «عليه السّلام»، و يا خود او و مأمورانش پرسيدند: در صورتى كه واقع امر چنين نبود، و شما دروغگو از آب درآمديد، كيفر آن كس كه از شما پيمانه را دزديده چيست؟ و يا به طور كلى كيفر دزدى چيست؟ و توجيه نسبت دروغ به برادران دادن، قريب همان توجيهى است كه در نسبت دزدى به ايشان گذشت.
<span id='link214'><span>
<span id='link214'><span>
==كيفر سارق معين مى شود ==
«'''قَالُوا جَزاؤُهُ مَن وُجِدَ فى رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ كَذَلِك نجْزِى الظالِمِينَ'''»:


مقصودشان از اين پاسخ اين است كه كيفر سارق و يا كيفر دزدى ، خود سارق است ، به اين معنا كه اگر كسى مالى را بدزدد خود دزد برده صاحب مال مى شود، و از جمله «'''ما ستمگران را اينچنين كيفر مى دهيم '''» برمى آيد كه حكم اين مساءله در سنت يعقوب (عليه السّلام ) چنين بوده.
«'''قَالُوا جَزاؤُهُ مَن وُجِدَ فى رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ كَذَلِك نَجْزِى الظَّالِمِينَ'''»:


و اگر از صيغه جمع به مفرد عدول نموده و فرمود: «'''كيفرش خود اوست '''» براى اين بوده كه بفهماند در سرقت تنها خود سارق را بايد كيفر داد، نه او و رفقايش را، پس در ميان يازده نفر اگر فردى سارق تشخيص داده شد تنها همو را بايد كيفر داد، بدون اينكه ديگران مورد مؤ اخذه قرار گيرند، و يا بار و بنه شان توقيف شود، آنگاه در چنين صورتى صاحب مال حق دارد كه سارق را ملك خود قرار داده و هر عملى بخواهد با او انجام دهد.
مقصودشان از اين پاسخ، اين است كه: كيفر سارق و يا كيفر دزدى، خود سارق است. به اين معنا كه اگر كسى مالى را بدزدد، خود دزد، بردۀ صاحب مال مى شود. و از جملۀ «ما ستمگران را اين چنين كيفر مى دهيم» بر مى آيد كه حكم اين مسأله در سنّت يعقوب «عليه السّلام» چنين بوده.
 
و اگر از صيغه جمع به مفرد عدول نموده و فرمود: «كيفرش خود اوست»، براى اين بوده كه بفهماند در سرقت، تنها خود سارق را بايد كيفر داد، نه او و رفقايش را.
 
پس در ميان يازده نفر، اگر فردى سارق تشخيص داده شد، تنها همو را بايد كيفر داد، بدون اين كه ديگران مورد مؤاخذه قرار گيرند، و يا بار و بُنه شان توقيف شود. آنگاه در چنين صورتى، صاحب مال حق دارد كه سارق را مِلك خود قرار داده و هر عملى بخواهد، با او انجام دهد.
<span id='link215'><span>
<span id='link215'><span>
==پيمانه از بار و بنه بنيامين، برادر يوسف «ع» يافت مى شود! ==
==پيمانه از بار و بنه بنيامين، برادر يوسف «ع» يافت مى شود! ==
«'''فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثمَّ استَخْرَجَهَا مِن وِعَاءِ أَخِيهِ'''»:
«'''فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثمَّ استَخْرَجَهَا مِن وِعَاءِ أَخِيهِ'''»:
۱۶٬۲۶۳

ویرایش