گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۸: خط ۹۸:
وليكن خواننده عزيز، در سابق فهميد كه اين نظريه باطل است، و هر دو جمله، يعنى «لَقَد هَمَّت بِهِ» و جملۀ «وَ هَمَّ بِهَا»، دو جمله قسم و سوگند هستند، و جزاى «لَولَا»، كه در معناى جمله دومى است، حذف شده. زيرا با بودن جمله دومى، حاجتى به ذكر آن نبوده.  
وليكن خواننده عزيز، در سابق فهميد كه اين نظريه باطل است، و هر دو جمله، يعنى «لَقَد هَمَّت بِهِ» و جملۀ «وَ هَمَّ بِهَا»، دو جمله قسم و سوگند هستند، و جزاى «لَولَا»، كه در معناى جمله دومى است، حذف شده. زيرا با بودن جمله دومى، حاجتى به ذكر آن نبوده.  


پس تقدير كلام اين است: «أُقسِمُ لَقَد هَمَّت بِهِ وَ أُقسِمُ لَولَا أن رَآ بُرهَانَ رَبِّهِ لَهُم بِهَا: سوگند كه زليخا قصد او را كرد و سوگند كه اگر يوسف برهان پروردگار خود را نديده بود، او هم قصد زليخا را مى كرد». نظير اين كه مى گوييم: «به خدا سوگند، هر آينه او را مى زنم، اگر مرا بزند».  
پس تقدير كلام اين است: «أُقسِمُ لَقَد هَمَّت بِهِ وَ أُقسِمُ لَولَا أن رَآ بُرهَانَ رَبِّهِ لَهَمَّ بِهَا: سوگند كه زليخا قصد او را كرد و سوگند كه اگر يوسف برهان پروردگار خود را نديده بود، او هم قصد زليخا را مى كرد». نظير اين كه مى گوييم: «به خدا سوگند، هر آينه او را مى زنم، اگر مرا بزند».  


علاوه، اگر معنايش آن بود كه ايشان در تقدير گرفتند، جا داشت آيه شريفه چنين باشد: «وَ لَقَد هَمَّت بِهِ وَ هَمَّ بِهَا وَ لَولَا أن رَآ بُرهَانَ رَبِّهِ: زليخا قصد يوسف را كرد، و يوسف قصد زليخا را كرد، و اگر برهان پروردگار خود را نديده بود، مرتكب مى شد». در حالى كه هيچ وجهى براى فصل (بدون واو) به نظر نمى رسد، و سياق اجازه آن را نمى دهد.
علاوه، اگر معنايش آن بود كه ايشان در تقدير گرفتند، جا داشت آيه شريفه چنين باشد: «وَ لَقَد هَمَّت بِهِ وَ هَمَّ بِهَا وَ لَولَا أن رَآ بُرهَانَ رَبِّهِ: زليخا قصد يوسف را كرد، و يوسف قصد زليخا را كرد، و اگر برهان پروردگار خود را نديده بود، مرتكب مى شد». در حالى كه هيچ وجهى براى فصل (بدون واو) به نظر نمى رسد، و سياق اجازه آن را نمى دهد.
۱۶٬۹۰۷

ویرایش