گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
بنابراين، هر وقت كه دل آدمى به ياد خدا بيفتد، اولين اثرى كه از خود نشان مى دهد، اين است كه ملتفت قصورها و تقصيرها و گناهان خود گشته، آن چنان متاثر شود كه عكس العملش در جوارح، لرزه اندام باشد. دومين اثرش اين است كه متوجّه پروردگارش مى شود كه هدف نهایى فطرت اوست، و در نتيجه خاطرش سكون يافته و به ياد او دلش آرامش ‍ مى يابد.
بنابراين، هر وقت كه دل آدمى به ياد خدا بيفتد، اولين اثرى كه از خود نشان مى دهد، اين است كه ملتفت قصورها و تقصيرها و گناهان خود گشته، آن چنان متاثر شود كه عكس العملش در جوارح، لرزه اندام باشد. دومين اثرش اين است كه متوجّه پروردگارش مى شود كه هدف نهایى فطرت اوست، و در نتيجه خاطرش سكون يافته و به ياد او دلش آرامش ‍ مى يابد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۸۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۸۶ </center>
==مراد از «ذكر»، و این که «دل ها، با یاد خدا آرام می گیرد»==
==مراد از «ذكر»، و این که «دل ها، فقط با یاد خدا آرام می گیرد»==


صاحب مجمع البيان براى «ذكر»، معنایى كرده كه برگشتش به ذكر لفظى است. او گفته است: خداوند تعالى، يك جا ذكر را مايه اطمينان قلب دانسته و در جايى ديگر، باعث وجل و ترس قلب خوانده، اين، بدان جهت است كه مقصود از ذكر در اولى، به ياد آوردن ثواب ها و نعمت هاى اوست كه به شمار نمى آيد، و منت هاى او كه كسى را ياراى تلافى آن نيست. آدمى وقتى به ياد نعمت هاى او مى افتد، دلش آرام مى گيرد. و مقصود از ذكر در آن جا كه باعث ترس و اضطراب قلب مى شود، به ياد آوردن عقاب خدا و انتقام اوست، كه به ياد هر كه بيايد، آرامش را از او سلب مى كند.
صاحب مجمع البيان براى «ذكر»، معنایى كرده كه برگشتش به ذكر لفظى است. او گفته است: خداوند تعالى، يك جا ذكر را مايه اطمينان قلب دانسته و در جايى ديگر، باعث وجل و ترس قلب خوانده، اين، بدان جهت است كه مقصود از ذكر در اولى، به ياد آوردن ثواب ها و نعمت هاى اوست كه به شمار نمى آيد، و منت هاى او كه كسى را ياراى تلافى آن نيست. آدمى وقتى به ياد نعمت هاى او مى افتد، دلش آرام مى گيرد. و مقصود از ذكر در آن جا كه باعث ترس و اضطراب قلب مى شود، به ياد آوردن عقاب خدا و انتقام اوست، كه به ياد هر كه بيايد، آرامش را از او سلب مى كند.
۱۶٬۹۰۷

ویرایش