گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۱: خط ۸۱:
و به عبارت ديگر، وقتى باطل در كارهاى خدا راه نداشت، ديگر فرقى ميان اين باطل و آن باطل نيست، همچنان كه از بين بردن همه خلق، بدون غرض و نتيجه باطل است، از بين بردن انسان به تنهايى و نياوردن انسانى ديگر به جاى آن نيز، يك نوع باطل ديگرى است. پس اگر بخواهد غناى خود را برساند، بايد بشرى را از بين برده و بشر ديگرى به جايش بياورد، و اين، همان حقيقتى است كه آيه شريفه در مقام فهماندن آن است. (دقت فرمایيد).
و به عبارت ديگر، وقتى باطل در كارهاى خدا راه نداشت، ديگر فرقى ميان اين باطل و آن باطل نيست، همچنان كه از بين بردن همه خلق، بدون غرض و نتيجه باطل است، از بين بردن انسان به تنهايى و نياوردن انسانى ديگر به جاى آن نيز، يك نوع باطل ديگرى است. پس اگر بخواهد غناى خود را برساند، بايد بشرى را از بين برده و بشر ديگرى به جايش بياورد، و اين، همان حقيقتى است كه آيه شريفه در مقام فهماندن آن است. (دقت فرمایيد).


==معناى جمله: «و برزوا الله جميعا»==
==معناى جمله: «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»==
«'''وَ بَرَزُوا للَّهِ جَمِيعاً ...'''»
«'''وَ بَرَزُوا للَّهِ جَمِيعاً ...'''»


«بروز» به معناى بيرون شدن به سوى «براز» - به فتح باء - است كه به معناى فضا است. وقتى گفته مى شود: «برز اليه»، معنايش اين است كه به سوى او بيرون شد به طورى كه ميان او و طرف مقابل هيچ مانعى وجود نداشت، مبارزه و براز هم، كه بيرون شدن سپاهى از صف لشكر خود، در برابر دشمن هماوردش است، از همين باب است.
«بروز»، به معناى بيرون شدن به سوى «بَراز» - به فتح «باء» - است، كه به معناى فضا است. وقتى گفته مى شود: «بَرَزَ إلَيهِ»، معنايش اين است كه به سوى او بيرون شد، به طورى كه ميان او و طرف مقابل هيچ مانعى وجود نداشت، مبارزه و براز هم، كه بيرون شدن سپاهى از صف لشكر خود، در برابر دشمن هماوردش است، از همين باب است.


كلمه «تبع» - به فتح تاء و باء - جمع تابع است، مانند «خدم» كه جمع خادم است. بعضى گفته اند: اسم جمع است. و بعضى گفته اند: مصدرى است كه مبالغه را مى رساند.  
كلمه «تبع» - به فتح تاء و باء - جمع تابع است، مانند «خدم» كه جمع خادم است. بعضى گفته اند: اسم جمع است. و بعضى گفته اند: مصدرى است كه مبالغه را مى رساند.  


و كلمه «مغنون» اسم فاعل از اغناء است، و همان طور كه گفته شد: به معناى «افاده اى است كه معناى دفع را هم متضمن باشد و به همين جهت با حرف «عن» متعدى شده و دو كلمه «جزع» و «صبر»، دو واژه مقابل يكديگرند، و «محيص» اسم مكان از «حاص - يحيص - حيصا و حيوصا» است. و به طورى كه مجمع البيان گفته: رهايى يافتن از مكروه و ناراحتى است. بنابراين، محيص، عبارت از مكان رهايى از شدت و مكروه است.
و كلمه «مُغنُون»، اسم فاعل از «إغناء» است، و همان طور كه گفته شد: به معناى «افاده اى است كه معناى دفع را هم متضمن باشد و به همين جهت با حرف «عَن» متعدى شده و دو كلمه «جَزَع» و «صَبر»، دو واژه مقابل يكديگرند، و «مَحِيص،» اسم مكان از «حَاصَ - يَحِيصُ - حَيصاً و حَيُوصاً» است. و به طورى كه مجمع البيان گفته: رهايى يافتن از مكروه و ناراحتى است. بنابراين، «مَحيص»، عبارت از مكان رهايى از شدت و مكروه است.


و معناى جمله «و برزوا لله جميعا» اين است كه: براى خدا طورى ظاهر مى شوند كه ميان او و آنان، هيچ حاجب و مانعى وجود نداشته باشد، و اين تفاوت كه ميان دنيا و آخرت است،
و معناى جملۀ «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»، اين است كه: براى خدا طورى ظاهر مى شوند كه ميان او و آنان، هيچ حاجب و مانعى وجود نداشته باشد، و اين تفاوت كه ميان دنيا و آخرت است،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه .۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه .۶ </center>
كه در دنيا از خدا محجوب هستند و در آخرت ظاهر، نسبت به خود بندگان است كه در دنيا گمان مى كردند، بين آن ها و خدا مانعى وجود داشته و آن ها غايب از خدا، و خدا غايب از آن ها است، و چون قيامت مى شود مى فهمند كه در اشتباه بوده اند و در دنيا هم براى خدا ظاهر بودند، و اما نسبت به خداى تعالى اين تفاوت در كار نيست، و براى او هيچ مخلوقى در پرده نيست، نه در دنيا و نه در آخرت، همچنان كه خودش فرمود: «ان الله لا يخفى عليه شى ء فى الارض و لا فى السماء».
كه در دنيا از خدا محجوب هستند و در آخرت ظاهر، نسبت به خود بندگان است كه در دنيا گمان مى كردند، بين آن ها و خدا مانعى وجود داشته و آن ها غايب از خدا، و خدا غايب از آن ها است. و چون قيامت مى شود، مى فهمند كه در اشتباه بوده اند و در دنيا هم براى خدا ظاهر بودند. و اما نسبت به خداى تعالى، اين تفاوت در كار نيست، و براى او هيچ مخلوقى در پرده نيست. نه در دنيا و نه در آخرت، همچنان كه خودش فرمود: «إنَّ اللهَ لَا يَخفَى عَلَيهِ شَئٌ فِى الأرضِ وَ لَا فِى السَّمَاء».


ممكن هم است جمله مورد بحث، كنايه باشد از اين كه آن روز بندگان براى حساب اعمال، خالص مى گردند، و مشيت الهى تعلق گرفته بر انقطاع اعمال و آغاز جزاى موعود همچنان كه فرمود: «سنفرغ لكم ايها الثقلان».
ممكن هم است جملۀ مورد بحث، كنايه باشد از اين كه آن روز بندگان براى حساب اعمال، خالص مى گردند، و مشيت الهى تعلق گرفته بر انقطاع اعمال و آغاز جزاى موعود، همچنان كه فرمود: «سَنَفرُغُ لَكُم أيُّهَا الثَّقَلَان».
<span id='link42'><span>
<span id='link42'><span>
==بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت ==
==بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت ==
«'''فقال الضعفاء للذين استكبروا...من شى ء'''» - اين قسمت، تخاصم و بگو مگوى كفار را در روز قيامت نقل مى كند (البته بنابر آنچه از سياق بر مى آيد).  
«'''فقال الضعفاء للذين استكبروا...من شى ء'''» - اين قسمت، تخاصم و بگو مگوى كفار را در روز قيامت نقل مى كند (البته بنابر آنچه از سياق بر مى آيد).  
۱۶٬۳۳۸

ویرایش