۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
==فصل ششم: آنچه از روايات مربوط به جمع و تأليف قرآن استفاده مى شود == | ==فصل ششم: آنچه از روايات مربوط به جمع و تأليف قرآن استفاده مى شود == | ||
رواياتى كه در دو فصل گذشته نقل | رواياتى كه در دو فصل گذشته نقل شد، معروف ترين روايات وارده در باب جمع آورى قرآن است، كه بعضى از آن ها، صحيح و بعضى ديگر غيرمعتبر است، و از مجموع آن ها بر مى آيد كه جمع آورى قرآن در «نوبت اول»، عبارت بوده از جمع آورى سوره ها، كه يا بر شاخه هاى نخل و يا در سنگ هاى سفيد و نازك و يا كتف هاى گوسفند و غير آن، و يا در پوست و رقعه ها نوشته شده بود، و پيوستن آيه هايى كه نازل شده و هر كدام در دست كسى بوده، به سوره هايى كه مناسب آن بوده است. | ||
و اما جمع در | و اما جمع در «نوبت دوم»، يعنى جمع در زمان عثمان، عبارت بوده از اين كه: جمع اول را كه آن روز دچار تعارض نسخه ها و اختلاف قرآن ها شده بود، به يك جمع منحصر كردند و تنها آيه اى كه در اين جمع ملحق شد آيه «مِنَ المُؤمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيه...» بود، كه آن را در سوره «احزاب» جاى دادند، چنان كه از قول «زيد بن ثابت» نقل شد، در حالى كه مدت پانزده سال كه از رحلت رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» مى گذشت، كسى اين آيه را در سوره «احزاب» نمى خواند و جزو آن محسوب نمى شد. | ||
همچنان كه بخارى از ابن زهير روايت كرده كه گفت: من به عثمان گفتم آيه | همچنان كه بخارى از ابن زهير روايت كرده كه گفت: من به عثمان گفتم آيه: «وَ الَّذِينَ يَتَوَفَّونَ مِنكُم وَ يَذَرُونَ أزوَاجاً» را آيه ديگرى نسخ كرده و شما ناسخش را ننوشتيد و يا نخواستيد بنويسيد؟ گفت برادر زاده! من هيچ آيه اى را از قرآن از جاى خودش تغيير نمى دهم. | ||
و آنچه كه تفكر آزاد در پيرامون اين روايات - كه عمده و مهمترين روايات اين باب است - و همچنين در دلالت | و آنچه كه تفكر آزاد در پيرامون اين روايات - كه عمده و مهمترين روايات اين باب است - و همچنين در دلالت آن ها به آدمى مى فهماند، اين است كه هر چند روايات، آحاد و غير متواتر است، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۸۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۸۱ </center> | ||
وليكن قرائن قطعيه همراه دارد كه آدمى را ناگزير از پذيرفتن | وليكن قرائن قطعيه همراه دارد كه آدمى را ناگزير از پذيرفتن آن ها مى كند. چون به طورى كه قرآن كريم تصريح فرموده: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» هرچه كه از قرآن برايش نازل مى شده، بدون اين كه چيزى از آن را كتمان كند، به مردم ابلاغ مى كرده، و حتى به مردم ياد مى داده و برايشان بيان مى كرده، و همواره عده اى از صحابه ايشان، مشغول ياد دادن و ياد گرفتن بودند كه چطور قرائت كنند، و بيان هر كدام چيست. آن عده كه به ديگران ياد مى دادند، همان «قرّاء» بودند كه بيشترشان، در جنگ يمامه كشته شدند. | ||
مردم آن زمان هم رغبت شديدى در گرفتن قرآن و حفظ كردنش داشتند، و اين گرمى بازار تعليم و تعلم | مردم آن زمان هم رغبت شديدى در گرفتن قرآن و حفظ كردنش داشتند، و اين گرمى بازار تعليم و تعلم قرآن، همچنان ادامه داشت تا آن كه قرآن جمع آورى شد. پس حتى يك روز و بلكه يك ساعت هم بر مسلمانان صدر اول پيش نيامد كه قرآن از ميانشان رخت بر بسته باشد، و آنچه كه بر سرِ تورات و انجيل و كتاب هاى ساير انبياء آمد، بر سرِ قرآن كريم نيامد. | ||
علاوه بر | علاوه بر اين كه روايات بى شمارى از طريق شيعه و سنّى داريم كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، بيشتر سوره هاى قرآنى را در نمازهاى يوميه و غير آن مى خواند، و اين قرآن خواندن در نماز در حضور انبوه جمعيت بود، و در بيشتر اين روايات اسامى سوره ها، چه مكى و چه مدنى آن، برده شده است. | ||
از اين هم كه | از اين هم كه بگذريم، رواياتى در دست است كه مى رساند هر آيه اى كه مى آمده، رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» مأمور مى شده آن را در چه سوره اى و بعد از چه آيه اى جاى دهد. مانند روايت عثمان بن ابى العاص، كه ما آن را در تفسير آيه: «إنَّ اللهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإحسَان» نقل مى كنيم، كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» فرمود: جبرئيل اين آيه را برايم آورد و دستور داد آن را در فلان جاى از سوره «نحل» قرار دهم. | ||
و نظير اين | و نظير اين روايت، رواياتى است كه مى رساند رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، سوره هايى را كه آياتش به تدريج نازل شده بود، خودش خواند، مانند سوره «آل عمران» و «نساء» و غير آن. | ||
پس از اين | پس از اين روايات، آدمى يقين كند كه آن جناب، بعد از نزول هر آيه، به نويسندگان وحى دستور مى داد كه آن را در چه سوره اى در چه جايى قرار دهند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۸۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۸۲ </center> | ||
از همه شواهد قطعى | از همه شواهد قطعى تر، همان دليلى است كه در ابتداى اين مباحث آورديم، كه قرآن موجود در عصر ما، داراى تمامى اوصافى است كه خداى تعالى، قرآن نازل بر پيغمبر را به آن توصيف مى كند. | ||
<span id='link119'><span> | <span id='link119'><span> |
ویرایش