۱۶٬۲۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==چند وجه ديگر، در تفسير آيه: «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً رَجُلَين...» گفته شده است== | ==چند وجه ديگر، در تفسير آيه: «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً رَجُلَين...» گفته شده است== | ||
بعضى گفته اند كه : | بعضى گفته اند كه: مَثَل مذكور، تنها مخصوص خدا نيست، بلكه براى مطلق كسانى است كه اميد خير در آنان هست، و كسانى كه اميد خير در ايشان نيست و اين كه اين دو طايفه مثل هم نيستند. و چون اصل خير، همه اش از خداست، پس چطور خدا و غير خدا را به يك جور عبادت مى كنند؟ | ||
ليكن مورد آيه | |||
ليكن مورد آيه شريفه، اخصّ از آن است كه وى پنداشته مَثَل مذكور در آيه، مخصوص خداست. چون تنها خداست كه ذاتش فى نفسه خير است، و به عدل هم امر مى كند، و غير خدا چنين نيست. علاوه بر اين، مشركان، خدا و غير خدا را به يك جور عبادت نمى كنند، بلكه غير خدا را عبادت نموده و اصلا به عبادت خدا نمى پردازند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۳۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۳۹ </center> | ||
بعضى ديگر گفته اند: | بعضى ديگر گفته اند: مَثَلى كه در آيه آمده، راجع به مؤمن و كافر است. أبكَم، كافر، و كسى كه امر به عدل نموده و بر صراط مستقيم است، مؤمن است. ليكن گوينده اين وجه، ميان مدلول الفاظ آيه و مدلول آن به ضميمه سياق، خلط كرده. | ||
ما نمى گوييم آيه با آن توجيهى كه كرده | |||
وَ للَّهِ | آرى صحت انطباق مدلول لفظى آيه بر مؤمن و كافر و يا به هر كس كه امر به عدل كند، و آن كس كه از آن سكوت نمايد، حرفى است و مدلول آن از جهت اين كه در ميان آياتى قرار دارد كه نعمت هاى خداى را مى شمارد و بر توحيد معبود احتجاج مى كند و اصول ديگر دينى را اثبات مى نمايد، حرفى ديگر است. | ||
ما نمى گوييم آيه با آن توجيهى كه كرده اند، نمى سازد، بلكه مى گوييم: بايد رعايت سياق را هم كرد. و آيه شريفه، با در نظر گرفتن آن جهت، فقط يك مورد دارد و بس، و با يك مورد انطباق مى كند و بس، و آن مورد، خداى سبحان و بت هايى است كه مى پرستيدند و لا غير. | |||
==مراد از غيبت آسمان ها و زمين، در آیه: «وَ لِلهِ غَيبُ السَّماوات وَ الارض»== | |||
«'''وَ للَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلّا كلَمْح الْبَصرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَئٍ قَدِيرٌ'''»: | |||
در اطلاقات قرآن كريم «'''غيب '''» مقابل «'''شهادت '''» بكار رفته ، و مكرر فرموده : «'''عالم الغيب و الشهادة '''» و مكرر گفتهايم كه غيب و شهادت دو امر اضافى است ، به اين معنا كه ممكن است يك امر نسبت به چيزى غيب و غايب باشد و نسبت به چيزى ديگر شهادت و مشهود باشد. | در اطلاقات قرآن كريم «'''غيب '''» مقابل «'''شهادت '''» بكار رفته ، و مكرر فرموده : «'''عالم الغيب و الشهادة '''» و مكرر گفتهايم كه غيب و شهادت دو امر اضافى است ، به اين معنا كه ممكن است يك امر نسبت به چيزى غيب و غايب باشد و نسبت به چيزى ديگر شهادت و مشهود باشد. | ||
و چون ممكن است يك شى ء داراى چند وجه باشد، يك وجهش براى غير خود، شهادت باشد يعنى ظاهر باشد، و وجه ديگرش غيب باشد، و خلاصه موجود واحد، هم غيب باشد و هم شهادت ، بنا بر اين ، اضافه غيب و شهادت به هر چيز، دو جور تصور دارد، يكى اضافه لاميه (مانند غلام زيد) و يكى اضافه تبعيضى (مانند انگشتر نقره ). | و چون ممكن است يك شى ء داراى چند وجه باشد، يك وجهش براى غير خود، شهادت باشد يعنى ظاهر باشد، و وجه ديگرش غيب باشد، و خلاصه موجود واحد، هم غيب باشد و هم شهادت ، بنا بر اين ، اضافه غيب و شهادت به هر چيز، دو جور تصور دارد، يكى اضافه لاميه (مانند غلام زيد) و يكى اضافه تبعيضى (مانند انگشتر نقره ). | ||
خط ۵۳: | خط ۵۹: | ||
خلاصه اينكه آسمان و زمين دو رو دارند يكى براى مردم مشهود است و روى ديگرش غايب ، ولى براى خدا هر دو مشهود است . و به عبارت ديگر خدا از آن سوى آسمانها و زمين كه براى بشر غايب است خبر دارد. | خلاصه اينكه آسمان و زمين دو رو دارند يكى براى مردم مشهود است و روى ديگرش غايب ، ولى براى خدا هر دو مشهود است . و به عبارت ديگر خدا از آن سوى آسمانها و زمين كه براى بشر غايب است خبر دارد. | ||
<span id='link300'><span> | <span id='link300'><span> | ||
==بيان اينكه قيامت از غيب هاى سماوات و ارض است == | ==بيان اينكه قيامت از غيب هاى سماوات و ارض است == | ||
كلمه «'''ساعة '''» به معناى قيامت است كه به معناى دوم غيب ، خود يكى از غيب هاى سماوات و ارض است بدو دليل : | كلمه «'''ساعة '''» به معناى قيامت است كه به معناى دوم غيب ، خود يكى از غيب هاى سماوات و ارض است بدو دليل : |
ویرایش