۱۶٬۸۹۲
ویرایش
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۱: | ||
<span id='link200'><span> | <span id='link200'><span> | ||
==حكمت نزول تدريجى | ==حكمت نزول تدريجى و تفريق قرآن == | ||
«'''وَ | «'''وَ قُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً'''»: | ||
اين | اين آيه، عطف است بر ماقبلش و معناى مجموع آن دو، چنين مى شود: ما قرآن را به حق نازل نموديم و آن را، آيه آيه كرديم. | ||
در مجمع البيان گفته: «معناى «فَرَقنَاهُ»، «فَصَّلنَاهُ» است. يعنى: آن را آيه آيه و سوره سوره نازل كرديم. جملۀ «عَلَى مُكثٍ» نيز، بر همين معنا دلالت مى كند. زيرا «مُكث» - به ضمّه ميم و همچنين به فتحه آن - دو واژه هستند به يك معنا». | |||
و نزول آيات | پس لفظ آيه با صرف نظر از سياق آن، تمامى معارف قرآنى را شامل مى شود، و اين معارف، در نزد خدا در قالب الفاظ و عبارات بوده، كه جز به تدريج در فهم بشر نمى گنجد. لذا بايد به تدريج كه خاصيت اين عالم است، نازل گردد تا مردم به آسانى بتوانند تعقلش كرده، حفظش نمايند. و بر اين حساب، آيه شريفه همان معنايى را مى رساند كه آيه «إنَّا جَعَلنَاهُ قُرآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ * وَ إنَّهُ فِى أُمّ الكِتَابِ لَدَينَا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ»، در مقام بيان آن است. | ||
و نزول آيات قرآنى، به تدريج و بند بند و سوره سوره و آيه آيه، به خاطر تماميت يافتن استعداد مردم در تلقى معارف اصلى و اعتقادى و احكام فرعى و عملى آن است، و به مقتضاى مصالحى است كه براى بشر در نظر بوده، و آن، اين است كه: | |||
علم قرآن، با عمل به آن مقارن باشد، و طبع بشر از گرفتن معارف و احكام آن زده نشود. معارفش را، يكى پس از ديگرى درك نمايد، تا به سرنوشت تورات دچار نشود، كه به خاطر اين كه يكباره نازل شد، يهود از تلقى آن سر باز زد، و تا خدا كوه را بر سرشان معلق نكرد، حاضر به قبول آن نشدند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۶ </center> | ||
اين، آن معنایى است كه از نظر لفظ آيه، با قطع نظر از سياق استفاده مى شود، وليكن از نظر سياق آيات قبلى، كه در آن سخنى چون: «حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَينَا كِتَاباً نَقرَؤُهُ» وجود داشت، كه پيشنهاد كرده بودند قرآن يكباره نازل شود، استفاده مى شود كه منظور از «تفريق قرآن»، اين است كه آن را بر حسب تدريجى بودن تحقق اسباب نزول، سوره سوره و آيه آيه نازل كرديم، و پيشنهاد نزول دفعى در قرآن كريم، مكرر حكايت شده است. مانند آيه: «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَولَا نُزِّلَ عَلَيهِ القُرآنُ جُملَةً وَاحِدَةً»، و نيز آيه: «يَسئَلُكَ أهلُ الكِتَابِ أن تُنَزِّلَ عَلَيهِم كِتَاباً مِنَ السَّمَاء». | |||
مؤيد اين | مؤيد اين احتمال، ذيل آيه است كه مى فرمايد: «وَ نَزَّلنَاهُ تَنزِيلاً». براى اين كه «تنزيل»، به معناى نازل كردن به تدريج است، و اين با اعتبار دوم سازگارتر است، تا اعتبار اول. | ||
و با اين | و با اين حال، اعتبار دوم كه عبارت است از تفصيل قرآن و تفريق آن به حسب نزول، يعنى نازل كردن بعضى از آن را بعد از بعضى ديگر، مستلزم اعتبار اول نيز هست. زيرا اعتبار اول عبارت بود از اين كه مقصود از تفريق قرآن، تفريق معارف و احكامش باشد، نه تفريق آيات و سوره اش. اگر هم منظور از تفريق، معناى دوم باشد، معارف و احكام نيز تفريق خواهد شد. چون همه از يك حقيقت سرچشمه مى گيرد. هم تفريق معارف و هم تفريق آيات و سوره ها. | ||
و به همين | و به همين جهت، خداى تعالى، كتاب خود را به سوره ها و سوره هايش را به آيات تفريق نمود. البته بعد از آن كه به لباس واژه عربى ملبسش نمود، و چنين كرد تا فهمش براى مردم آسان باشد. همچنان كه خودش فرموده: «لَعَلَّكُم تَعقِلُون». آنگاه آن كتاب را دسته دسته و متنوع به چند نوع نموده و مرتبش كرد و سپس يكى، پس از ديگرى، هر كدام را در موقع حاجت بدان و پس از پديد آمدن استعدادهاى مختلف در مردم و به كمال رسيدن قابليت آنان براى تلقى هر يك از آن ها نازل كرد، و اين نزول، در مدت بيست و سه سال صورت گرفت، تا تعليم با تربيت و علم با عمل، همسان يكديگر پيش رفته باشند. | ||
و ما | و ما إن شاء اللّه، به زودى در يك بحث جداگانه، به مطالبى كه مربوط به اين آيه است، بر مى گرديم. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۷ </center> | ||
<span id='link201'><span> | <span id='link201'><span> | ||
==بى نياز بودن قرآن از ايمان مشركين به آن ، براى ثبوت حقانيت وكمالش == | ==بى نياز بودن قرآن از ايمان مشركين به آن ، براى ثبوت حقانيت وكمالش == | ||
«'''قُلْ ءَامِنُوا بِهِ أَوْ لاتُؤْمِنُوا...وَ يَزِيدُهُمْ خُشوعاً'''»: | «'''قُلْ ءَامِنُوا بِهِ أَوْ لاتُؤْمِنُوا...وَ يَزِيدُهُمْ خُشوعاً'''»: |
ویرایش