۱۴٬۴۴۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
<span id='link113'><span> | <span id='link113'><span> | ||
==توضيحى در مورد تسبيح محسوس برخى موجودات كه در پاره اى روايات | ==توضيحى در مورد تسبيح محسوس برخى از موجودات كه در پاره اى روايات آمده == | ||
مؤلف : روايات در تسبيح | مؤلف: روايات در تسبيح موجودات، با همه اختلافى كه در انواع آن ها هست، بسيار زياد آمده، و شايد امر اين گونه روايات براى بعضى مشتبه شده باشد، و خيال كرده باشند كه تسبيح نامبرده، براى تمامى موجودات از قبيل لفظ و صوت است. آنگاه پنداشته اند كه هر موجودى براى خود لغتى و واژه اى دارد كه هر كلمه اش، براى معنایى وضع شده. نظير انسان كه براى كشف منويات خود، لغاتى درست كرده است. چيزى كه هست، حواس ما زبان حيوانات و ساير موجودات را درك نمى كند، ليكن اين پندار اشتباه است. | ||
آنچه از بحث قبلى به دست | آنچه از بحث قبلى به دست آمد، اين بود كه موجودات همه تسبيح دارند، و تسبيح آن ها كلام هم هست و به حقيقت هم كلام است، نه به مجاز، و كلام موجودات، عبارت است از: پاك دانستن و مقدس شمردن خداى عزّوجلّ از احتياج و نقص، به اين طريق كه احتياج و نقص ذات و صفات و افعال خود را نشان مى دهند تا همه پى ببرند كه پروردگار عالَم چنين نيست و منزّه است، و چون اين كار را از روى علم هم مى كنند، لذا عمل ايشان عين كلام خواهد بود. | ||
پس اين روايات هم كه مى گويد: سنگريزه در دست رسول خدا | پس اين روايات هم كه مى گويد: سنگريزه در دست رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» تسبيح كرد و ما شنيديم، يا آن كه داوود شنيد كه كوه ها و مرغان با او تسبيح مى گويند، يا روايات شبيه به آن، همه صحيح است، و صدایى كه مى شنيدند، به ادراك باطنى بود كه تسبيح واقعى و حقيقت معناى آن را از طريق باطن درك مى كردند، و حس هم چيزى نظير آن و مناسب با آن را حكايت مى كرده، گوش هم الفاظ و كلماتى كه اين معنا را برساند، احساس مى نموده. | ||
نظير اين معنا گذشت كه گفتيم معناى مجرده در | نظير اين معنا گذشت كه گفتيم معناى مجرده در عالَم خواب، به صورت اشكالى مناسب خود و مألوف با ذهن صاحب خواب در مى آيد. مثلا حقيقت يعقوب و خاندانش در خوابى كه يوسف ديد، به صورت آفتاب و ماه و يازده ستاره در آمد. و همچنين ساير خواب هایى كه خداوند در سوره «يوسف» نقل كرده، كه بحث آن ها گذشت. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۱۷۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۱۷۰ </center> | ||
به همين حساب مى توان گفت كسى كه تسبيح موجودات يا حمد | به همين حساب مى توان گفت: كسى كه تسبيح موجودات يا حمد و يا شهادت آن ها برايش محسوس شده، در نخست حقيقت معناى تسبيح و حمد و شهادت برايش كشف شده، و پس از كشف آن، حس باطنى آن را در صورت الفاظى شنيدنى در آورده، و آن الفاظ همان معانى را افاده كرده، و در نتيجه، صاحب كشف، به گوش خود هم شنيده است (و خدا داناتر است). | ||
و در | و در الدرّ المنثور است كه: ابويعلى و ابن ابى حاتم (وى روايت را صحيح دانسته) و ابن مردويه و ابونعيم و بيهقى، هر دو در كتاب دلائل، از اسماء، دختر ابوبكر روايت كرده اند كه گفت: | ||
وقتى آيه: «تَبَّت يَدَا أبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ» نازل شد، «عوراء» - كه او را أُمّ جميل هم مى گفتند - ولوله كنان، در حالى كه لاشه سنگى در دست داشت، نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» آمد و زير لب مى گفت: «مذمما أبينا، و دينه قلينا، و أمره عصينا». | |||
رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نشسته بود. ابوبكر هم پهلويش بود. عرض كرد: اين دارد مى آيد، و من مى ترسم تو را ببيند. فرمود: او مرا نخواهد ديد. آنگاه آيه اى از قرآن را خواند، و خود را از شرّ او حفظ كرد. و در اين باره است كه خداى تعالى مى فرمايد: «وَ إذَا قَرَأتَ القُرآنَ جَعَلنَا بَينَكَ وَ بَينَ الَّذِينَ لَا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَاباً مَستُوراً». | |||
أُمّ جميل همچنان نزديك آمد تا ايستاد بالاى سر ابوبكر و گفت: شنيده ام كه رفيقت مرا هجو كرده. ابوبكر گفت: نه، به پروردگار اين خانه سوگند، او تو را هجو نكرده. أُمّ جميل، راه خود را گرفت و رفت، در حالى كه مى گفت: قريش خوب مى داند كه من دختر آقاى اويم. | |||
مؤلف: اين معنا، به طريق ديگرى نيز، از اسماء و از ابوبكر و ابن عباس، به طور مختصر نقل شده، و آن را مجلسى هم، در بحار، از قرب الاسناد، از حسن بن ظريف، از معمر، از حضرت رضا، از پدرش، از جدش «عليهم السلام»، در ضمن حديثى كه فهرست معجزات رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را مى شمارد، روايت كرده اند. | |||
==چند روايت درباره «بسم اللّه الرحمن الرحيم»== | |||
و در تفسير عياشى از زراره از يكى از آن دوبزرگوار ((يعنى امام باقر و امام صادق (عليه السلام (() روايت كرده كه در تفسير آيه شريفه ((بسم اللّه الرّحمن الرّحيم (( فرموده : اين آيه سزاوارترين آيه ايست كه آن را بلند بخوانند، و اين همان آيه است كه خداى تعالى در باره اش فرمود: «و اذا ذكرت ربّك فى القرآن وحده بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ولّوا على ادبارهم نفورا» چه مشركين به تلاوت رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) گوش مى دادند همينكه مى خواند ((بسم اللّه الرّحمن الرّحيم (( پشت مى كردند، ومى رفتند، وچون از اين آيه فارغ مى شد باز بر مى گشتند. | و در تفسير عياشى از زراره از يكى از آن دوبزرگوار ((يعنى امام باقر و امام صادق (عليه السلام (() روايت كرده كه در تفسير آيه شريفه ((بسم اللّه الرّحمن الرّحيم (( فرموده : اين آيه سزاوارترين آيه ايست كه آن را بلند بخوانند، و اين همان آيه است كه خداى تعالى در باره اش فرمود: «و اذا ذكرت ربّك فى القرآن وحده بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ولّوا على ادبارهم نفورا» چه مشركين به تلاوت رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) گوش مى دادند همينكه مى خواند ((بسم اللّه الرّحمن الرّحيم (( پشت مى كردند، ومى رفتند، وچون از اين آيه فارغ مى شد باز بر مى گشتند. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۳: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۷۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۷۳ </center> | ||
<span id='link115'><span> | <span id='link115'><span> | ||
==آيات ۵۶ - ۶۵ سوره إسراء == | ==آيات ۵۶ - ۶۵ سوره إسراء == | ||
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشف الضُّرِّ عَنكُمْ وَ لا تَحْوِيلاً(۵۶) | قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشف الضُّرِّ عَنكُمْ وَ لا تَحْوِيلاً(۵۶) |
ویرایش