گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
مفسران، درباره كلمه «عَسَى» گفته اند: اين كلمه و كلمۀ «لَعَلَّ» درباره خداى تعالى، معناى وجوب را مى دهد. زيرا اصولا كسى مى گويد «شايد و يا اميد است» كه به سرنوشت آينده خود جاهل باشد، و چون جهل بر خداى تعالى محال است، در نتيجه معناى «عَسَى أن يَكُونَ رَدِفَ لَكُم»، اين مى شود كه «سَيَردِفُكُم وَ يَأتِيكُمُ العَذَابُ مُحَقَّقاً: به زودى به دنبال سرتان عذاب خواهد آمد».
مفسران، درباره كلمه «عَسَى» گفته اند: اين كلمه و كلمۀ «لَعَلَّ» درباره خداى تعالى، معناى وجوب را مى دهد. زيرا اصولا كسى مى گويد «شايد و يا اميد است» كه به سرنوشت آينده خود جاهل باشد، و چون جهل بر خداى تعالى محال است، در نتيجه معناى «عَسَى أن يَكُونَ رَدِفَ لَكُم»، اين مى شود كه «سَيَردِفُكُم وَ يَأتِيكُمُ العَذَابُ مُحَقَّقاً: به زودى به دنبال سرتان عذاب خواهد آمد».


ليكن اين حرف صحيح نيست. زيرا معناى اميدوارى و آرزومندى و امثال آن، همان طور كه ممكن است قائم به نفس و جان گوينده باشد، (يعنى گوينده خودش در دل آرزومند و اميدوار باشد)، همچنين ممكن است قائم به مقام و يا به شنونده و يا غير آن دو باشد، و در اين آيه و هر جاى ديگر از كلام مجيد خداى تعالى، قائم به غيرگوينده، يعنى خداست. حال يا قائم است به مقام، يا به غير مقام، و جوابى كه در آيه آمده، از آن جا كه راجع است به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله»، پس اميدى هم كه از كلمۀ «عَسَى» استفاده مى شود، راجع مى شود به آن جناب و قائم است به نفس شريف او. و معناى آيه اين مى شود كه: به ايشان بگو من اميدوارم كه چنين و چنان شود.
ليكن اين حرف صحيح نيست. زيرا معناى اميدوارى و آرزومندى و امثال آن، همان طور كه ممكن است قائم به نفس و جان گوينده باشد، (يعنى گوينده خودش در دل آرزومند و اميدوار باشد)، همچنين ممكن است قائم به مقام و يا به شنونده و يا غير آن دو باشد، و در اين آيه و هر جاى ديگر از كلام مجيد خداى تعالى، قائم به غيرگوينده، يعنى خداست.  
 
حال يا قائم است به مقام، يا به غير مقام، و جوابى كه در آيه آمده، از آن جا كه راجع است به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله»، پس اميدى هم كه از كلمۀ «عَسَى» استفاده مى شود، راجع مى شود به آن جناب و قائم است به نفس شريف او. و معناى آيه اين مى شود كه: به ايشان بگو من اميدوارم كه چنين و چنان شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۵۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۵۷ </center>


خط ۱۴۵: خط ۱۴۷:
يعنى: تأخير عذاب از ايشان، ناشى از جهل خداى تعالى نيست، بلكه او از حال ايشان و آنچه كه به كيفر كفر و جحودشان مستحق اند، آگاه است. چون او خبر دارد از آنچه كه سينه هاى آنان در خود پنهان مى كند و يا آشكار مى سازد. آنگاه با آيه: «وَ مَا مِن غَائِبَةٍ فِى السَّمَاءِ وَ الأرضِ إلّا فِى كِتَابٍ مُبِين»، همان معنا را تأكيد فرمود.
يعنى: تأخير عذاب از ايشان، ناشى از جهل خداى تعالى نيست، بلكه او از حال ايشان و آنچه كه به كيفر كفر و جحودشان مستحق اند، آگاه است. چون او خبر دارد از آنچه كه سينه هاى آنان در خود پنهان مى كند و يا آشكار مى سازد. آنگاه با آيه: «وَ مَا مِن غَائِبَةٍ فِى السَّمَاءِ وَ الأرضِ إلّا فِى كِتَابٍ مُبِين»، همان معنا را تأكيد فرمود.


«'''إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلى بَنى إِسرائيلَ أَكثرَ الَّذِى هُمْ فِيهِ يخْتَلِفُونَ * وَ إِنَّهُ لهَُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ * إِنَّ رَبَّك يَقْضى بَيْنهُم بحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ'''»:
«'''إِنَّ هَذَا الْقُرْآنُ يَقُصُّ عَلى بَنى إِسرائيلَ أَكثرَ الَّذِى هُمْ فِيهِ يخْتَلِفُونَ * وَ إِنَّهُ لهَُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ * إِنَّ رَبَّك يَقْضى بَيْنهُم بحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ'''»:


اين آيه شريفه، به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله» تسليت و دلگرمى مى دهد، و نيز زمينه را براى بعد كه به زودى از حقانيت دعوتش و تقويت ايمان مؤمنان سخن مى گويد، فراهم می کند، و به همین بیان،
اين آيه شريفه، به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله» تسليت و دلگرمى مى دهد، و نيز زمينه را براى بعد كه به زودى از حقانيت دعوتش و تقويت ايمان مؤمنان سخن مى گويد، فراهم می کند، و به همین بیان،
خط ۱۵۱: خط ۱۵۳:
وجه اتصال آيه به ماقبل كه فرمود: «فَلَا تَحزَن عَلَيهِم...»، كه باز به حقيقت دعوتش إشعار دارد، معلوم مى شود.
وجه اتصال آيه به ماقبل كه فرمود: «فَلَا تَحزَن عَلَيهِم...»، كه باز به حقيقت دعوتش إشعار دارد، معلوم مى شود.


پس جملۀ «إنّ هَذَا القُرآنُ يَقُصُّ عَلَى بَنِى إسرَائِيلَ أكثَرَ الَّذِى هُم فِيهِ يَختَلِفُون: اين قرآن براى بنى اسرائيل بيشتر آن مسائلى كه مورد اختلافشان است، بيان مى كند»، به داستان هايى از قصص انبياء اشاره مى كند و حق را در آنچه كه در آن اختلاف مى كنند، بيان مى نمايد. و يكى از آن داستان ها، داستان مسيح «عليه السّلام» است، كه حق مطلب را در آن معارف و احكام كه مورد اختلافشان بود، بيان مى كند.
پس جملۀ «إنّ هَذَا القُرآنُ يَقُصُّ عَلَى بَنِى إسرَائِيلَ أكثَرَ الَّذِى هُم فِيهِ يَختَلِفُون: اين قرآن براى بنى اسرائيل بيشتر آن مسائلى كه مورد اختلافشان است، بيان مى كند»، به داستان هايى از قصص انبياء اشاره مى كند و حق را در آنچه كه در آن اختلاف مى كنند، بيان مى نمايد.  
 
و يكى از آن داستان ها، داستان مسيح «عليه السّلام» است، كه حق مطلب را در آن معارف و احكام كه مورد اختلافشان بود، بيان مى كند.


و اين كه فرمود: «وَ إنَّهُ لَهُدىً وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِين»، به اين معنا اشاره مى كند كه با اين داستان ها كه بر بنى اسرائيل مى خواند، مؤمنان را به سوى حق هدايت مى كند، و نيز رحمتى است براى آنان كه دل هايشان را آرامش مى دهد و به اين وسيله، ايمان را هم در دل هايشان ريشه دار و ثابت مى كند.
و اين كه فرمود: «وَ إنَّهُ لَهُدىً وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِين»، به اين معنا اشاره مى كند كه با اين داستان ها كه بر بنى اسرائيل مى خواند، مؤمنان را به سوى حق هدايت مى كند، و نيز رحمتى است براى آنان كه دل هايشان را آرامش مى دهد و به اين وسيله، ايمان را هم در دل هايشان ريشه دار و ثابت مى كند.
خط ۱۶۵: خط ۱۶۹:
«'''إِنَّك لا تُسمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ * وَ مَا أَنت بهَادِى الْعُمْىِ عَن ضلَالَتِهِمْ إِن تُسمِعُ إِلّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسلِمُونَ'''»:
«'''إِنَّك لا تُسمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ * وَ مَا أَنت بهَادِى الْعُمْىِ عَن ضلَالَتِهِمْ إِن تُسمِعُ إِلّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسلِمُونَ'''»:


اين جمله، امر به توكل در آيه قبل را تعليل مى كند و مى فرمايد كه: ما تو را در مسأله ايمان و كفر مردم، به توكل بر خدا امر كرديم و اين، بدان جهت است كه ايشان مُرده اند و در طاقت تو نيست كه دعوتت را به مُردگان بشنوانى، زيرا كه ايشان كرند و نمى شنوند و كورند و
اين جمله، امر به توكل در آيه قبل را تعليل مى كند و مى فرمايد كه: ما تو را در مسأله ايمان و كفر مردم، به توكل بر خدا امر كرديم و اين، بدان جهت است كه ايشان مُرده اند و در طاقت تو نيست كه دعوتت را به مُردگان بشنوانى، زيرا كه ايشان كرند و نمى شنوند و كورند و گمراه، و تو نمی توانی
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۵۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۵۹ </center>
گمراه، و تو نمى توانى دعوتت را به گوش كران، آن هم «در حالى كه پشت مى كنند و مى روند»، برسانى - و چه بسا قيد در حالى كه پشت مى كنند و مى روند، براى همين باشد كه اگر پشت نمى كردند، باز ممكن بود و لو با اشاره، حرف را به ايشان فهمانيد - و نيز تو نمى توانى كور را از گمراهی اش رهانيده و هدايتش كنى. تنها قدرتى كه تو دارى، اين است كه دعوتت و آيات ما را كه دلالت بر ما مى كند، به گوش مؤمنان برسانى. چون مؤمنان به خاطر اذعان و ايمانى كه به اين حجت هاى حقّه دارند، تسليم ما هستند و تو را در آنچه كه دلالت مى كنى، تصديق مى كنند.
دعوتت را به گوش كران، آن هم «در حالى كه پشت مى كنند و مى روند»، برسانى - و چه بسا قيد در حالى كه پشت مى كنند و مى روند، براى همين باشد كه اگر پشت نمى كردند، باز ممكن بود و لو با اشاره، حرف را به ايشان فهمانيد - و نيز تو نمى توانى كور را از گمراهی اش رهانيده و هدايتش كنى. تنها قدرتى كه تو دارى، اين است كه دعوتت و آيات ما را كه دلالت بر ما مى كند، به گوش مؤمنان برسانى. چون مؤمنان به خاطر اذعان و ايمانى كه به اين حجت هاى حقّه دارند، تسليم ما هستند و تو را در آنچه كه دلالت مى كنى، تصديق مى كنند.


با اين بيان چند نكته روشن گرديد:
با اين بيان چند نكته روشن گرديد:
۱۶٬۳۳۸

ویرایش