۱۶٬۸۸۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الاَسمَاءُ الحُْسنى وَ لاتجْهَرْ بِصلاتِك وَ لاتخَافِت بهَا وَ ابْتَغ بَينَ ذَلِك سبِيلاً(۱۱۰) | قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الاَسمَاءُ الحُْسنى وَ لاتجْهَرْ بِصلاتِك وَ لاتخَافِت بهَا وَ ابْتَغ بَينَ ذَلِك سبِيلاً(۱۱۰) | ||
وَ قُلِ الحَْمْدُ للَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُن لَّهُ شرِيكٌ فى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُن لَّهُ وَلىُّ مِّنَ الذُّلِّ وَ كَبرْهُ تَكْبِيرَا(۱۱۱) | وَ قُلِ الحَْمْدُ للَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُن لَّهُ شرِيكٌ فى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُن لَّهُ وَلىُّ مِّنَ الذُّلِّ وَ كَبرْهُ تَكْبِيرَا(۱۱۱) | ||
ترجمه | |||
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | |||
و هر آينه به تحقيق، موسى را نه معجزه آشكار داديم. پس از بيامدشان و فرعون بدو گفت: اى موسى من تو را جادوشده مى پندارم (۱۰۱) | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۳۰۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۳۰۱ </center> | ||
گفت : | گفت: تو خود مى دانى كه اين معجزه ها را جز پروردگار آسمانها و زمين نازل نكرده، و من تو را اى فرعون هلاك شده مى بينم (۱۰۲) | ||
پس (فرعون ) خواست از آن سرزمين بيرونشان كند، پس | |||
پس (فرعون) خواست از آن سرزمين بيرونشان كند، پس او و كسانى كه همراهش بودند را جملگى غرق كرديم (۱۰۳) | |||
و پس از او به بنى اسرائيل گفتيم : در اين سرزمين جاى گيريد، و چون مؤعد ديگر بيايد شما را همه با هم بياوريم (۱۰۴) | |||
قرآن را به حق نازل كرديم ، وبه حق نازل شده است وتورا جز نويد بخش وبيم رسان نفرستاده ايم (۱۰۵) | قرآن را به حق نازل كرديم ، وبه حق نازل شده است وتورا جز نويد بخش وبيم رسان نفرستاده ايم (۱۰۵) | ||
و قرآن را به تدريج فرستاديم تا آن را به تدريج براى مردم بخوانى وآن را نازل كرديم نازل كردنى كامل (۱۰۶) | |||
بگو قرآن را باور كنيد يا باور نكنيد كسانى كه پيش از اين علم داده شده اند، وقتى قرآن بر آنها خوانده شود بر چانه سجده كنان به زمين مى افتند (۱۰۷) | |||
و مى گويند پروردگار ما منزه است كه وعده پروردگارمان انجام شدنى است (۱۰۸) | |||
در اين آيات وضع رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) ومعجره قرآنش | و گريه كنان بر چانه ها افتند و تواضعشان افزون شود (۱۰۹) | ||
بگو خدا را بخوانيد يا رحمان را، هر كدام را بخوانيد نام هاى نيكو از اوست، نماز خويش را بلند مخوان و آهسته هم مخوان بلكه ميان اين دو راهى پيش گير (۱۱۰) | |||
بگو ستايش خاص خدائى است كه فرزندى نگرفته ودر ملك شريك ندارد، و وى را دوست و سرپرستى براى رفع مذلت نيست. وى را تكبير گوى تكبير گفتنى كامل (۱۱۱) | |||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | |||
در اين آيات وضع رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) ومعجره قرآنش و اعراض مشركين از آن جناب و طلب نمودن معجزاتى بيهوده تشبيه شده به وضع موسى (عليه السلام) و معجزات نبوتش و اعراض فرعون از آن معجزات ، ونسبت سحر به وى دادن ، وپس از تشبيه مجددا به وصف قرآن كريم و سبب نزول تدريجى آن و نيز به بيان معارفى ديگر مى پردازد. | |||
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى تِسعَ ءَايَتِ بَيِّنَتٍ فَسئَلْ بَنى إِسرءِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنى لاَظنُّك يَمُوسى مَسحُوراً(۱۰۱) | وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى تِسعَ ءَايَتِ بَيِّنَتٍ فَسئَلْ بَنى إِسرءِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنى لاَظنُّك يَمُوسى مَسحُوراً(۱۰۱) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۲ </center> | ||
مقصود از معجزات نه گانه موسى | ==مقصود از معجزات نه گانه موسى «ع» در آيه: «و لقد آتينا موسى تسع آيات بينات...»== | ||
معجزاتى كه موسى بن عمران (عليه السلام ) آورده به طورى كه قرآن حكايت مى كند بيش از نه معجزه | معجزاتى كه موسى بن عمران (عليه السلام) آورده به طورى كه قرآن حكايت مى كند بيش از نه معجزه است، و اگر در آيه مورد بحث ، آنها را نه معجزه شمرده، منظور، آن معجزاتى بوده كه در برابر فرعون و دعوت او آورده، و آن عبارت است از عصا و يد بيضاء و طوفان و ملخ و قورباغه و سوسمار و خون و قحطى و كمبود ميوه ها، و ظاهرا مقصود از معجزات نه گانه در آيه همين ها باشد، مخصوصا با در نظر گرفتن اين كه گفتار موسى به فرعون را حكايت نموده مى فرمايد: (لقد علمت ما انزل هولاء الا رب السموات و الارض بصائر - تو خود مى دانى كه اين معجزات را جز پروردگار آسمان وزمين به منظور بينايى خلق كس ديگرى نفرستاده( | ||
(در اينجا ممكن است بگويى ظاهر ((تسع آيات (( اين است كه نه معجزه نامبرده يك بار نازل شده واين مخالف با واقع مطلب است ، چون واقع ، اين است كه معجزات تدريجا نازل شده . در جواب مى گوئيم اين منافات در صورتى است كه بخواهد يك واقعه را بيان كند، ولى آيه شريفه ناظر به مجموع مخاصمات فرعون با موسى در طول مدت دعوتش مى باشد) | و اما ساير معجزاتى كه آن جناب داشته ، مانند شكافتن دريا وجريان آب از سنگ وزنده كردن كشته اى به وسيله گاووزنده كردن آنان كه با صاعقه هلاك شدند وسايه كردن كوه بر بالاى سر ايشان و امثال آن ، همه خارج از معجزات نه گانه است ، ومعجزاتى است كه براى امت خود آورده نه براى فرعون. | ||
در تورات معجزات نه گانه مزبور عبارتند از: عصا وخون وسوسمار و قورباغه ومرگ چارپايان وسرمايى سوزان چون آتش كه از هر جا عبور كرد نباتات وحيوانات را نابود ساخت وملخ وظلمت ومرگ عمومى بزرگسالان وهمه حيوانات . | (در اينجا ممكن است بگويى ظاهر ((تسع آيات (( اين است كه نه معجزه نامبرده يك بار نازل شده واين مخالف با واقع مطلب است ، چون واقع ، اين است كه معجزات تدريجا نازل شده. در جواب مى گوئيم اين منافات در صورتى است كه بخواهد يك واقعه را بيان كند، ولى آيه شريفه ناظر به مجموع مخاصمات فرعون با موسى در طول مدت دعوتش مى باشد) | ||
و بنابراين ديگر نبايد به گفته بعضى از مفسرين كه نه معجزه را غير از معجزات مذكور معرفى كرده اند اعتناء نمود. | |||
در تورات معجزات نه گانه مزبور عبارتند از: عصا وخون وسوسمار و قورباغه ومرگ چارپايان وسرمايى سوزان چون آتش كه از هر جا عبور كرد نباتات وحيوانات را نابود ساخت وملخ وظلمت ومرگ عمومى بزرگسالان وهمه حيوانات. | |||
و بعيد نيست همين دوگونگى تورات با ظاهر قرآن در خصوص معجزات نه گانه ، باعث شده كه قرآن كريم اسامى آنها را به طور مفصل بيان نكند، زيرا اگر بيان مى كرد، ودنبالش مى فرمود: (فسئل بنى اسرائيل - از يهود بپرس( يهود در جواب ، آن اسامى را انكار مى نمود، چون يهود هرگز حاضر نمى شد گفتارى را از قرآن كه مخالف با تورات باشد بپذيرد، لاجرم به تكذيب قرآن مبادرت مى نمودند، از همين جهت قرآن اسم آنها را نبرده. | |||
(انى لاظنك يا موسى مسحورا(( - يعنى من گمان مى كنم كه تورا سحر كرده باشند ودر نتيجه خللى به عقلت وارد آمده باشد، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۳ </center> | ||
و اين همان معنايى است كه در جاى ديگر نقل نموده فرموده است: (ان رسولكم الذى ارسل اليكم لمجنون ( بعضى گفته اند: مقصود از مسحور كه به صيغه اسم مفعول است ساحر وبه معناى اسم فاعل است نظير كلمه ميمون ومشؤ وم كه به معناى دارنده ميمنت ودارنده نحوست است كه در اصل در نسبت استعمال شده معناى ميمنتى و مشئمتى را مى دهد (مانند همدانى و شيرازى). | |||
قَالَ لَقَدْ عَلِمْت مَا أَنزَلَ هَؤُلاءِ | |||
كلمه ((مثبور(( به معناى هالك است زيرا از ماده ((ثبور(( است كه به معناى هلاكت است ، ومعنا اين است كه موسى فرعون را مخاطب نموده گفت : | قَالَ لَقَدْ عَلِمْت مَا أَنزَلَ هَؤُلاءِ إِلا رَب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ بَصائرَ وَ إِنى لاَظنُّك يَفِرْعَوْنُ مَثْبُوراً(۱۰۲) | ||
كلمه ((مثبور(( به معناى هالك است زيرا از ماده ((ثبور(( است كه به معناى هلاكت است ، ومعنا اين است كه موسى فرعون را مخاطب نموده گفت: تو خوب مى دانى كه اين معجزات روشن را غير پروردگار آسمانها وزمين كسى نازل نكرده، و او به منظور بصيرت يافتن مردم نازل كرده ، تا چشم دلشان روشن گشته ميان حق وباطل را تميز دهند، ومن گمان مى كنم كه تو به خاطر عناد وانكارت سرانجام هلاك شوى اى فرعون. | |||
و اگر در پاسخ فرعون فرمود: من گمان مى كنم كه توهلاك مى شوى بدين جهت بود كه اولا حكم دست خداست ونمى شود بطور يقين حكم كرد و ثانيا خواست تا كلامش مطابق با كلام فرعون باشد كه گفت : من گمان مى كنم كه تو جادو شده اى، به علاوه، استعمال كلمه: (ظن( در مورد يقين در پاره اى موارد جائز است. | |||
فَأَرَادَ أَن يَستَفِزَّهُم مِّنَ الاَرْضِ فَأَغْرَقْنَهُ وَ مَن مَّعَهُ جَمِيعاً(۱۰۳) | فَأَرَادَ أَن يَستَفِزَّهُم مِّنَ الاَرْضِ فَأَغْرَقْنَهُ وَ مَن مَّعَهُ جَمِيعاً(۱۰۳) | ||
استفزاز به معناى بيرون كردن به قهر وزور است ، ومعناى آيه روشن است . | |||
استفزاز به معناى بيرون كردن به قهر وزور است ، ومعناى آيه روشن است. | |||
وَ قُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنى إِسرءِيلَ اسكُنُوا الاَرْض فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ جِئْنَا بِكمْ لَفِيفاً(۱۰۴) | وَ قُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنى إِسرءِيلَ اسكُنُوا الاَرْض فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ جِئْنَا بِكمْ لَفِيفاً(۱۰۴) | ||
معناى | |||
مقصود از زمينى كه ماءمور شدند در آنجا سكونت نمايند سرزمين مقدسى است كه به حكم آيه شريفه ((ادخلوا الارض المقدسة التى كتب اللّه لكم ( | ==معناى اين كه خطاب به بنى اسرائيل فرمود: «اسكنوا الارض فاذا جاء وعد الاخرة...»== | ||
مقصود از زمينى كه ماءمور شدند در آنجا سكونت نمايند سرزمين مقدسى است كه به حكم آيه شريفه ((ادخلوا الارض المقدسة التى كتب اللّه لكم( و آياتى ديگر، خداوند براى آنان مقدر فرموده بود. همچنانكه از سياق برمى آيد كه مراد از كلمه ارض در آيه قبلى ، مطلق روى زمين ويا خصوص سرزمين مصر مى باشد. | |||
و معناى اينكه فرمود: ((فاذا جاء وعد الاخرة (( اين است كه وقتى وعده بار دوم و يا وعده زندگى آخرت رسيد كه بنا به احتمال دوم مراد از آن بطورى كه مفسرين گفته اند روز قيامت است، و معناى جمله: ((جئنا بكم لفيفا(( اين است كه همه شما را ملفوف يعنى دسته جمعى وبه هم پيچيده خواهيم آورد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۴ </center> | ||
و معنايش اين است كه بعد از غرق فرعون به بنى اسرائيل گفتيم در سرزمين مقدس سكونت كنيد - در حالى كه فرعون مى خواست ايشان را به زور بيرون كند - وگفتيم كه چون روز قيامت شود شما را با هم براى حساب وداورى محشور مى كنيم. | |||
بعيد هم نيست كه مراد از وعده آخرت همان قضائى باشد كه راندن آن را در اول سوره ذكر نموده فرمود: | |||
بعيد هم نيست كه مراد از وعده آخرت همان قضائى باشد كه راندن آن را در اول سوره ذكر نموده فرمود: «فاذا جاء وعد الاخرة ليسوء وجوهكم و ليدخلوا المسجد كما دخلوه اول مرة و ليتبروا ما علوا تتبيرا»: هر چند كه بيشتر مفسرين اين احتمال را نداده اند، ليكن بنابراين احتمال صدر سوره با ذيل آن مرتبط مى شود، وآن وقت مراد از ذيل اين مى شود كه: | |||
بعد از غرق فرعون ، به بنى اسرائيل دستور داديم كه در سرزمين مقدس كه فرعون شما را از رفتن به آنجا جلوگيرى مى كرد منزل كنيد ودر آنجا باشيد تا وعده ديگر شما برسد، همان وعده اى كه در آن ، بلاها شما را مى پيچاند ودچار قتل وغارت واسيرى وجلاى وطن مى شويد در آن موقع همه شما را گرد آورده ودر هم فشرده مى آوريم (و اين همان اسارت بنى اسرائيل وجلاى وطن آنان است كه يكپارچه به بابل آمدند) | |||
و بنابراين وجه ، نكته فاء تفريعى كه بر سر جمله: «فاذا جاء وعد الاخرة...» آمده روشن مى شود و معلوم مى گردد كه چرا جمله مزبور متفرع بر جمله: «و قلنا من بعده لبنى اسرائيل اسكنوا الارض» شده، در حالى كه بنابر وجه سابق هيچ نكته اى از اين تفريع به دست نمى آيد. | |||
وَ بِالحَْقِّ أَنزَلْنَهُ وَ بِالحَْقِّ نَزَلَ وَ مَا أَرْسلْنَك إِلا مُبَشراً وَ نَذِيراً(۱۰۵) | وَ بِالحَْقِّ أَنزَلْنَهُ وَ بِالحَْقِّ نَزَلَ وَ مَا أَرْسلْنَك إِلا مُبَشراً وَ نَذِيراً(۱۰۵) | ||
بعد از آنكه از تشبيهى كه گفتيم فارغ گرديد مجددا به بيان حال قرآن و ذكر اوصاف آن برگشته خاطرنشان مى سازد كه قرآن را به همراهى حق نازل كرده وقرآن از ناحيه خداوند به مصاحبت با حق نازل شده ، پس ، از باطل مصونيت دارد، زيرا نه از ناحيه كسى كه نازلش كرده چيزى از باطل ولغوهمراه دارد كه تباهش كند، ونه در داخلش چيزى هست كه ممكن باشد روزى فاسدش كند، ونه غير خدا كسى با خدا در آن شركت داشته كه روزى از روزها تصميم بگيرد آن را نسخ نموده وباطل سازد، ونه رسول خدا مى تواند در آن دخل وتصرفى نموده كم ويا زيادش كند ويا به كلى ويا بعضى از آن را به پيشنهاد مردم ويا هواى دل خويش متروك گذارد، | بعد از آنكه از تشبيهى كه گفتيم فارغ گرديد مجددا به بيان حال قرآن و ذكر اوصاف آن برگشته خاطرنشان مى سازد كه قرآن را به همراهى حق نازل كرده وقرآن از ناحيه خداوند به مصاحبت با حق نازل شده ، پس ، از باطل مصونيت دارد، زيرا نه از ناحيه كسى كه نازلش كرده چيزى از باطل ولغوهمراه دارد كه تباهش كند، ونه در داخلش چيزى هست كه ممكن باشد روزى فاسدش كند، ونه غير خدا كسى با خدا در آن شركت داشته كه روزى از روزها تصميم بگيرد آن را نسخ نموده وباطل سازد، ونه رسول خدا مى تواند در آن دخل وتصرفى نموده كم ويا زيادش كند ويا به كلى ويا بعضى از آن را به پيشنهاد مردم ويا هواى دل خويش متروك گذارد، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۵ </center> | ||
و از خدا آيه اى ديگر كه مطابق ميل مردم ويا ميل خود اواست بخواهد و يا در پاره اى از احكام ومعارفش مداهنه ويا مسامحه كند، چون او رسولى بيش نيست ، وتنها ماءمور است كه بشر را بشارت وانذار دهد. پس همه اينها براى اين است كه قرآن حق است واز مصدر حق صادر گشته ، «و ماذا بعد الحق الا الضلال - بعد از حق غير از ضلالت چه چيز ديگرى هست». | |||
پس جمله | |||
پس جمله «و ما ارسلناك...» متمم كلام سابق است ، وخلاصه اش اين است كه قرآن آيتى است حق، كه احدى نمى تواند در آن دخل و تصرف نمايد، و رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) و غير او در اين مداخله نداشتن برابرند. | |||
<span id='link200'><span> | <span id='link200'><span> | ||
==حكمت نزول تدريجى وتفريق قرآن == | ==حكمت نزول تدريجى وتفريق قرآن == | ||
وَ قُرْءَاناً فَرَقْنَهُ لِتَقْرَأَهُ عَلى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَهُ تَنزِيلاً(۱۰۶) | وَ قُرْءَاناً فَرَقْنَهُ لِتَقْرَأَهُ عَلى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَهُ تَنزِيلاً(۱۰۶) |
ویرایش