۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۵}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۳۲: | خط ۳۴: | ||
<span id='link197'><span> | <span id='link197'><span> | ||
==آيات ۱۰۱ - ۱۱۱، سوره اسرى == | ==آيات ۱۰۱ - ۱۱۱، سوره اسرى == | ||
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى تِسعَ ءَايَتِ | وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى تِسعَ ءَايَتِ بَيِّنَتٍ فَسئَلْ بَنى إِسرءِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنى لاَظنُّك يَمُوسى مَسحُوراً(۱۰۱) | ||
قَالَ لَقَدْ عَلِمْت مَا أَنزَلَ هَؤُلاءِ إِلارَب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ بَصائرَ وَ إِنى | قَالَ لَقَدْ عَلِمْت مَا أَنزَلَ هَؤُلاءِ إِلارَب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ بَصائرَ وَ إِنى لاَظنُّك يَفِرْعَوْنُ مَثْبُوراً(۱۰۲) | ||
فَأَرَادَ أَن | فَأَرَادَ أَن يَستَفِزَّهُم مِّنَ الاَرْضِ فَأَغْرَقْنَهُ وَ مَن مَّعَهُ جَمِيعاً(۱۰۳) | ||
وَ قُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنى إِسرءِيلَ اسكُنُوا الاَرْض فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ جِئْنَا بِكمْ لَفِيفاً(۱۰۴) | وَ قُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنى إِسرءِيلَ اسكُنُوا الاَرْض فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ جِئْنَا بِكمْ لَفِيفاً(۱۰۴) | ||
وَ | وَ بِالحَْقِّ أَنزَلْنَهُ وَ بِالحَْقِّ نَزَلَ وَ مَا أَرْسلْنَك إِلامُبَشراً وَ نَذِيراً(۱۰۵) | ||
وَ قُرْءَاناً فَرَقْنَهُ لِتَقْرَأَهُ عَلى | وَ قُرْءَاناً فَرَقْنَهُ لِتَقْرَأَهُ عَلى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَهُ تَنزِيلاً(۱۰۶) | ||
قُلْ ءَامِنُوا بِهِ أَوْ لاتُؤْمِنُوا | قُلْ ءَامِنُوا بِهِ أَوْ لاتُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلى عَلَيهِمْ يخِرُّونَ لِلاَذْقَانِ سجَّداً(۱۰۷) | ||
وَ يَقُولُونَ سبْحَنَ | وَ يَقُولُونَ سبْحَنَ رَبِّنَا إِن كانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً(۱۰۸) | ||
وَ | وَ يخِرُّونَ لِلاَذْقَانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشوعاً (۱۰۹) | ||
قُلِ ادْعُوا | قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الاَسمَاءُ الحُْسنى وَ لاتجْهَرْ بِصلاتِك وَ لاتخَافِت بهَا وَ ابْتَغ بَينَ ذَلِك سبِيلاً(۱۱۰) | ||
وَ قُلِ | وَ قُلِ الحَْمْدُ للَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُن لَّهُ شرِيكٌ فى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُن لَّهُ وَلىُّ مِّنَ الذُّلِّ وَ كَبرْهُ تَكْبِيرَا(۱۱۱) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
وهر آينه به تحقيق ، موسى را نه معجره آشكار داديم . پس از بيامدشان وفرعون بدوگفت : اى موسى من تورا جادوشده مى پندارم (۱۰۱) | وهر آينه به تحقيق ، موسى را نه معجره آشكار داديم . پس از بيامدشان وفرعون بدوگفت : اى موسى من تورا جادوشده مى پندارم (۱۰۱) | ||
خط ۵۸: | خط ۶۰: | ||
بيان آيات | بيان آيات | ||
در اين آيات وضع رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) ومعجره قرآنش واعراض مشركين از آن جناب وطلب نمودن معجزاتى بيهوده تشبيه شده به وضع موسى (عليه السلام ) ومعجزات نبوتش واعراض فرعون از آن معجزات ، ونسبت سحر به وى دادن ، وپس از تشبيه مجددا به وصف قرآن كريم وسبب نزول تدريجى آن ونيز به بيان معارفى ديگر مى پردازد. | در اين آيات وضع رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) ومعجره قرآنش واعراض مشركين از آن جناب وطلب نمودن معجزاتى بيهوده تشبيه شده به وضع موسى (عليه السلام ) ومعجزات نبوتش واعراض فرعون از آن معجزات ، ونسبت سحر به وى دادن ، وپس از تشبيه مجددا به وصف قرآن كريم وسبب نزول تدريجى آن ونيز به بيان معارفى ديگر مى پردازد. | ||
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى تِسعَ ءَايَتِ | وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى تِسعَ ءَايَتِ بَيِّنَتٍ فَسئَلْ بَنى إِسرءِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنى لاَظنُّك يَمُوسى مَسحُوراً(۱۰۱) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۲ </center> | ||
مقصود از معجزات نه گانه موسى (ع ) در آيه : ((ولقد آتينا موسى تسع ايات بينات...(( | مقصود از معجزات نه گانه موسى (ع ) در آيه : ((ولقد آتينا موسى تسع ايات بينات...(( | ||
خط ۷۰: | خط ۷۲: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۳ </center> | ||
واين همان معنايى است كه در جاى ديگر نقل نموده فرموده است : ((ان رسولكم الذى ارسل اليكم لمجنون (( بعضى گفته اند: مقصود از مسحور كه به صيغه اسم مفعول است ساحر وبه معناى اسم فاعل است نظير كلمه ميمون ومشؤ وم كه به معناى دارنده ميمنت ودارنده نحوست است كه در اصل در نسبت استعمال شده معناى ميمنتى و مشئمتى را مى دهد (مانند همدانى وشيرازى ) | واين همان معنايى است كه در جاى ديگر نقل نموده فرموده است : ((ان رسولكم الذى ارسل اليكم لمجنون (( بعضى گفته اند: مقصود از مسحور كه به صيغه اسم مفعول است ساحر وبه معناى اسم فاعل است نظير كلمه ميمون ومشؤ وم كه به معناى دارنده ميمنت ودارنده نحوست است كه در اصل در نسبت استعمال شده معناى ميمنتى و مشئمتى را مى دهد (مانند همدانى وشيرازى ) | ||
قَالَ لَقَدْ عَلِمْت مَا أَنزَلَ هَؤُلاءِ إِلارَب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ بَصائرَ وَ إِنى | قَالَ لَقَدْ عَلِمْت مَا أَنزَلَ هَؤُلاءِ إِلارَب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ بَصائرَ وَ إِنى لاَظنُّك يَفِرْعَوْنُ مَثْبُوراً(۱۰۲) | ||
كلمه ((مثبور(( به معناى هالك است زيرا از ماده ((ثبور(( است كه به معناى هلاكت است ، ومعنا اين است كه موسى فرعون را مخاطب نموده گفت : توخوب مى دانى كه اين معجزات روشن را غير پروردگار آسمانها وزمين كسى نازل نكرده ، واوبه منظور بصيرت يافتن مردم نازل كرده ، تا چشم دلشان روشن گشته ميان حق وباطل را تميز دهند، ومن گمان مى كنم كه توبه خاطر عناد وانكارت سرانجام هلاك شوى اى فرعون . | كلمه ((مثبور(( به معناى هالك است زيرا از ماده ((ثبور(( است كه به معناى هلاكت است ، ومعنا اين است كه موسى فرعون را مخاطب نموده گفت : توخوب مى دانى كه اين معجزات روشن را غير پروردگار آسمانها وزمين كسى نازل نكرده ، واوبه منظور بصيرت يافتن مردم نازل كرده ، تا چشم دلشان روشن گشته ميان حق وباطل را تميز دهند، ومن گمان مى كنم كه توبه خاطر عناد وانكارت سرانجام هلاك شوى اى فرعون . | ||
واگر در پاسخ فرعون فرمود: من گمان مى كنم كه توهلاك مى شوى بدين جهت بود كه اولا حكم دست خداست ونمى شود بطور يقين حكم كرد وثانيا خواست تا كلامش مطابق با كلام فرعون باشد كه گفت : من گمان مى كنم كه توجادوشده اى ، به علاوه ، استعمال كلمه : ((ظن (( در مورد يقين در پاره اى موارد جائز است . | واگر در پاسخ فرعون فرمود: من گمان مى كنم كه توهلاك مى شوى بدين جهت بود كه اولا حكم دست خداست ونمى شود بطور يقين حكم كرد وثانيا خواست تا كلامش مطابق با كلام فرعون باشد كه گفت : من گمان مى كنم كه توجادوشده اى ، به علاوه ، استعمال كلمه : ((ظن (( در مورد يقين در پاره اى موارد جائز است . | ||
فَأَرَادَ أَن | فَأَرَادَ أَن يَستَفِزَّهُم مِّنَ الاَرْضِ فَأَغْرَقْنَهُ وَ مَن مَّعَهُ جَمِيعاً(۱۰۳) | ||
استفزاز به معناى بيرون كردن به قهر وزور است ، ومعناى آيه روشن است . | استفزاز به معناى بيرون كردن به قهر وزور است ، ومعناى آيه روشن است . | ||
وَ قُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنى إِسرءِيلَ اسكُنُوا الاَرْض فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ جِئْنَا بِكمْ لَفِيفاً(۱۰۴) | وَ قُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنى إِسرءِيلَ اسكُنُوا الاَرْض فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ جِئْنَا بِكمْ لَفِيفاً(۱۰۴) | ||
خط ۸۳: | خط ۸۵: | ||
بعيد هم نيست كه مراد از وعده آخرت همان قضائى باشد كه راندن آن را در اول سوره ذكر نموده فرمود: ((فاذا جاء وعد الاخرة ليسوء وجوهكم وليدخلوا المسجد كما دخلوه اول مرة وليتبروا ما علوا تتبيرا(( هر چند كه بيشتر مفسرين اين احتمال را نداده اند، ليكن بنابراين احتمال صدر سوره با ذيل آن مرتبط مى شود، وآن وقت مراد از ذيل اين مى شود كه : بعد از غرق فرعون ، به بنى اسرائيل دستور داديم كه در سرزمين مقدس كه فرعون شما را از رفتن به آنجا جلوگيرى مى كرد منزل كنيد ودر آنجا باشيد تا وعده ديگر شما برسد، همان وعده اى كه در آن ، بلاها شما را مى پيچاند ودچار قتل وغارت واسيرى وجلاى وطن مى شويد در آن موقع همه شما را گرد آورده ودر هم فشرده مى آوريم (و اين همان اسارت بنى اسرائيل وجلاى وطن آنان است كه يكپارچه به بابل آمدند) | بعيد هم نيست كه مراد از وعده آخرت همان قضائى باشد كه راندن آن را در اول سوره ذكر نموده فرمود: ((فاذا جاء وعد الاخرة ليسوء وجوهكم وليدخلوا المسجد كما دخلوه اول مرة وليتبروا ما علوا تتبيرا(( هر چند كه بيشتر مفسرين اين احتمال را نداده اند، ليكن بنابراين احتمال صدر سوره با ذيل آن مرتبط مى شود، وآن وقت مراد از ذيل اين مى شود كه : بعد از غرق فرعون ، به بنى اسرائيل دستور داديم كه در سرزمين مقدس كه فرعون شما را از رفتن به آنجا جلوگيرى مى كرد منزل كنيد ودر آنجا باشيد تا وعده ديگر شما برسد، همان وعده اى كه در آن ، بلاها شما را مى پيچاند ودچار قتل وغارت واسيرى وجلاى وطن مى شويد در آن موقع همه شما را گرد آورده ودر هم فشرده مى آوريم (و اين همان اسارت بنى اسرائيل وجلاى وطن آنان است كه يكپارچه به بابل آمدند) | ||
وبنابراين وجه ، نكته فاء تفريعى كه بر سر جمله : ((فاذا جاء وعد الاخرة ...(( آمده روشن مى شود ومعلوم مى گردد كه چرا جمله مزبور متفرع بر جمله : ((وقلنا من بعده لبنى اسرائيل اسكنواالارض (( شده ، در حالى كه بنابر وجه سابق هيچ نكته اى از اين تفريع به دست نمى آيد. | وبنابراين وجه ، نكته فاء تفريعى كه بر سر جمله : ((فاذا جاء وعد الاخرة ...(( آمده روشن مى شود ومعلوم مى گردد كه چرا جمله مزبور متفرع بر جمله : ((وقلنا من بعده لبنى اسرائيل اسكنواالارض (( شده ، در حالى كه بنابر وجه سابق هيچ نكته اى از اين تفريع به دست نمى آيد. | ||
وَ | وَ بِالحَْقِّ أَنزَلْنَهُ وَ بِالحَْقِّ نَزَلَ وَ مَا أَرْسلْنَك إِلا مُبَشراً وَ نَذِيراً(۱۰۵) | ||
بعد از آنكه از تشبيهى كه گفتيم فارغ گرديد مجددا به بيان حال قرآن و ذكر اوصاف آن برگشته خاطرنشان مى سازد كه قرآن را به همراهى حق نازل كرده وقرآن از ناحيه خداوند به مصاحبت با حق نازل شده ، پس ، از باطل مصونيت دارد، زيرا نه از ناحيه كسى كه نازلش كرده چيزى از باطل ولغوهمراه دارد كه تباهش كند، ونه در داخلش چيزى هست كه ممكن باشد روزى فاسدش كند، ونه غير خدا كسى با خدا در آن شركت داشته كه روزى از روزها تصميم بگيرد آن را نسخ نموده وباطل سازد، ونه رسول خدا مى تواند در آن دخل وتصرفى نموده كم ويا زيادش كند ويا به كلى ويا بعضى از آن را به پيشنهاد مردم ويا هواى دل خويش متروك گذارد، | بعد از آنكه از تشبيهى كه گفتيم فارغ گرديد مجددا به بيان حال قرآن و ذكر اوصاف آن برگشته خاطرنشان مى سازد كه قرآن را به همراهى حق نازل كرده وقرآن از ناحيه خداوند به مصاحبت با حق نازل شده ، پس ، از باطل مصونيت دارد، زيرا نه از ناحيه كسى كه نازلش كرده چيزى از باطل ولغوهمراه دارد كه تباهش كند، ونه در داخلش چيزى هست كه ممكن باشد روزى فاسدش كند، ونه غير خدا كسى با خدا در آن شركت داشته كه روزى از روزها تصميم بگيرد آن را نسخ نموده وباطل سازد، ونه رسول خدا مى تواند در آن دخل وتصرفى نموده كم ويا زيادش كند ويا به كلى ويا بعضى از آن را به پيشنهاد مردم ويا هواى دل خويش متروك گذارد، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۰۵ </center> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۲: | ||
<span id='link200'><span> | <span id='link200'><span> | ||
==حكمت نزول تدريجى وتفريق قرآن == | ==حكمت نزول تدريجى وتفريق قرآن == | ||
وَ قُرْءَاناً فَرَقْنَهُ لِتَقْرَأَهُ عَلى | وَ قُرْءَاناً فَرَقْنَهُ لِتَقْرَأَهُ عَلى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَهُ تَنزِيلاً(۱۰۶) | ||
اين آيه عطف است بر ما قبلش ومعناى مجموع آن دوچنين مى شود، ما قرآن را به حق نازل نموديم وآن را آيه آيه كرديم . در مجمع البيان گفته : ((معناى ((فرقناه (( ((فصلناه (( است ، يعنى آن را آيه آيه وسوره سوره نازل كرديم ، جمله : ((على مكث (( نيز بر همين معنا دلالت مى كند، زيرا ((مكث (( - به ضمه ميم وهمچنين به فتحه آن - دو واژه هستند به يك معنا(( | اين آيه عطف است بر ما قبلش ومعناى مجموع آن دوچنين مى شود، ما قرآن را به حق نازل نموديم وآن را آيه آيه كرديم . در مجمع البيان گفته : ((معناى ((فرقناه (( ((فصلناه (( است ، يعنى آن را آيه آيه وسوره سوره نازل كرديم ، جمله : ((على مكث (( نيز بر همين معنا دلالت مى كند، زيرا ((مكث (( - به ضمه ميم وهمچنين به فتحه آن - دو واژه هستند به يك معنا(( | ||
پس لفظ آيه با صرفنظر از سياق آن تمامى معارف قرآنى را شامل مى شود، واين معارف در نزد خدا در قالب الفاظ وعبارات بوده كه جز به تدريج در فهم بشر نمى گنجد، لذا بايد به تدريج كه خاصيت اين عالم است نازل گردد تا مردم به آسانى بتوانند تعقلش كرده حفظش نمايند، و بر اين حساب آيه شريفه همان معنايى را مى رساند كه آيه ((انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون وانه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم (( در مقام بيان آن است . | پس لفظ آيه با صرفنظر از سياق آن تمامى معارف قرآنى را شامل مى شود، واين معارف در نزد خدا در قالب الفاظ وعبارات بوده كه جز به تدريج در فهم بشر نمى گنجد، لذا بايد به تدريج كه خاصيت اين عالم است نازل گردد تا مردم به آسانى بتوانند تعقلش كرده حفظش نمايند، و بر اين حساب آيه شريفه همان معنايى را مى رساند كه آيه ((انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون وانه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم (( در مقام بيان آن است . | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۳: | ||
((ويخرون للاذقان يبكون ويزيدهم خشوعا(( - قبلا خرور براى سجده را كه معناى خشوع را مى رساند فرموده بود، در اين جمله مجددا آن را به اضافه گريه آورده تا معناى خضوع را افاده كند، زيرا ((خرور(( به تنهايى تذلل واظهار حقارت با جوارح بدنى است و ((خشوع (( تذلل واظهار مذلت با قلب است ، پس خلاصه آيه چنين مى شود كه : ايشان براى خدا خضوع وخشوع مى كنند. | ((ويخرون للاذقان يبكون ويزيدهم خشوعا(( - قبلا خرور براى سجده را كه معناى خشوع را مى رساند فرموده بود، در اين جمله مجددا آن را به اضافه گريه آورده تا معناى خضوع را افاده كند، زيرا ((خرور(( به تنهايى تذلل واظهار حقارت با جوارح بدنى است و ((خشوع (( تذلل واظهار مذلت با قلب است ، پس خلاصه آيه چنين مى شود كه : ايشان براى خدا خضوع وخشوع مى كنند. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۵}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش