۱۶٬۸۸۰
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
== روايتى از امام رضا «ع»، راجع به تقدم روز بر شب == | == روايتى از امام رضا «ع»، راجع به تقدم روز بر شب == | ||
مؤلف: | مؤلف: آلوسى، در تفسير روح المعانى، اين حديث را نقل كرده، و آنگاه گفته است: «در استدلال به آيه، اشكالى روشن است. و اما پاسخ على بن موسى، از نظر حساب، تا اندازه اى درست است، و نظر منجم ها نيز، اين است كه ابتداى دوره فلك از نصف النهار شروع شده، و اين، با گفتۀ على بن موسى «عليه السلام»، مطابق است و آنچه در مظنّۀ ما قوى است، اين است كه: اين خبر، از اصلش درست نيست، و حضرت رضا «عليه السلام»، اجلّ از آن است كه آن طور كه خبر مزبور مدعى آن بود، به آيه شريفه استدلال كند». | ||
ولى آقاى آلوسى نتوانسته حقيقت معناى شب و روز را بفهمد، و گرنه به روايت اشكال نمى كرد. | ولى آقاى آلوسى نتوانسته حقيقت معناى شب و روز را بفهمد، و گرنه به روايت اشكال نمى كرد. | ||
توضيح | توضيح اين كه: شب و روز، دو مفهوم متقابل اند، و تقابل آن دو، تقابل عدم و ملكه است. نظير تقابلى كه بين دو مفهوم كورى و چشم هست. چون همان طور كه كورى به معناى مطلق نبود چشم نيست، و به همين جهت، به ديوار كه چشم ندارد، نمى گوييم كور، بلكه كورى عبارت از نبود چشم در چيزى است كه مى بايست چشم مى داشت، مانند انسان. | ||
بى نورى شب | بى نورى شب نيز، همين طور است. يعنى كلمه «شب»، به معناى مطلق عدم نور نيست، بلكه به معناى زمانى است كه در آن زمان، ناحيه اى از نواحى زمين از خورشيد نور نمى گيرد. و پُر واضح است كه چنين عدمى (عدم ملكه)، وقتى تحقق مى يابد، كه ضد آن، يعنى ملكه قبلا وجود داشته باشد، تا نسبت به آن، تعيّن پيدا كند. چون اگر در عالَم چيزى به نام چشم نمى بود، كورى هم تحقق نمى يافت. و نيز، اگر در عالَم چيزى به نام روز نمى بود، شب هم معنا نمى داشت. | ||
پس در معناى مطلق | پس در معناى مطلق شب، بدان جهت كه به خاطر آن شب شده است، مسبوق بودن به روز خوابيده. هر جا كلمۀ «شب» بدون قيد گفته شود، هر شنونده مى فهمد كه قبل از آن، روزى بوده است. | ||
و جملۀ «لَا اللّيلُ سَابِقُ النّهَار»، هرچند كه ناظر به ترتبى است كه در ميان روز و شب فرض مى شود، و اين كه روزى و شبى هست، و دنبالش روزى و شبى، و هرچند كه هيچ يك از اين شب ها، جلوتر از روزى كه چسبيده بدان است، نيست، وليكن خداى تعالى، در جملۀ «وَ لَا اللّيلُ سَابِقُ النّهَار»، مطلق شب را در نظر گرفته، و تقدّم آن را بر مطلق روز نفى كرده. | |||
و خلاصه نمى خواهد بفرمايد: هيچ يك از شب هايى كه در اين سلسله و ترتيب قرار دارد، جلوتر از روزى كه در ترتيب قبل از آن واقع است، نيست. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۲ </center> | ||
پس حكم در | پس حكم در آيه، مبنى است بر مقتضاى طبيعت شب و روز، بر حسب تقابلى كه خداوند، بين آن دو قرار داده، و از آن حكم، انحفاظ ترتيب در تعاقب شب و روز استفاده شده است. چون هر شبى كه فرض كنى، عبارت است از: نبود روزى كه اين شب، بعد از آن فرارسيده، و قهرا جلوتر از آن روز نمى شود. | ||
حضرت رضا | حضرت رضا «عليه السلام» هم، در آن جا كه بعد از ذكر آيه «وَ لا اللّيلُ سَابِقُ النّهَار» فرمود: «روز، قبل از شب بوده»، اشاره به اين معنا كرده. يعنى جلوتر قرار گرفتن روز از شب، به همين است كه: قبل از آن خلق شود، نه آن طور كه توهم مى شود كه اول روزها و شب ها موجود بوده، و سپس براى هر يك، محلى معين شده است. | ||
و اما | و اما اين كه گفت: و اما پاسخ على بن موسى «عليه السلام»، از نظر حساب، فى الجمله و تا اندازه اى درست است، معنى جمله تا اندازه اى معلوم نيست، با اين كه كلام آن جناب، صد در صد درست است، و وجهى است تمام، كه مبتنى بر مسلّم دانستن اصول علم نجوم است، كه در فرض مسلّم بودن آن، كلام امام بالجمله درست است، نه فى الجمله. | ||
و همچنين | و همچنين اين كه گفت: «نظر منجم ها نيز، اين است كه: ابتداى دورۀ فلك، از نصف النهار شروع شده، و اين، با گفتۀ على بن موسى «عليهما السلام» مطابق است»، معناى درستى ندارد. براى اين كه: دايرۀ نصف النهار، كه دايره اى است فرضى، كه از دو قطب شمال و جنوب مى گذرد و نقطۀ موهوم سومى است در بين اين دو نقطه، كه غير متناهى است و جاى معينى در آسمان ندارد، تا بودن آفتاب در آن نقطه براى زمين روز باشد، نه در نقاط ديگر. | ||
و در مجمع | و در مجمع البيان، در ذيل جمله «وَ إذَا قِيلَ لَهُمُ اتّقُوا مَا بَينَ أيدِيكُم وَ مَا خَلفَكُم» مى گويد: حلبى، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: معنايش اين است كه: بپرهيزىد از گناهان امروزتان، و از عقوبت هاى فردايتان. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۳ </center> | ||
<span id='link93'><span> | <span id='link93'><span> |
ویرایش