۱۶٬۸۸۹
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
==شمس و قمر، تابع تدبير خدا و ملازم مسير خود هستند== | ==شمس و قمر، تابع تدبير خدا و ملازم مسير خود هستند== | ||
«'''لا | «'''لا الشّمْسُ يَنبَغِى لهََا أَن تُدْرِك الْقَمَرَ وَ لا اللَّيْلُ سابِقُ النهَارِ وَ كُلُّ فى فَلَكٍ يَسبَحُونَ'''»: | ||
كلمه | كلمه «ينبغى: سزاوار است»، دلالت بر ترجيح داشتن و بهتر بودن دارد. و معناى اين كه فرموده: ترجيح ندارد خورشيد به ماه برسد، اين است كه چنين چيزى از خورشيد سر نزده. و منظور از اين تعبير، اين است كه بفهماند تدبير الهى، چيزى نيست كه روزى جارى شود و روزى از روزها، متوقف گردد، بلكه تدبيرى است دائمى و خلل ناپذير. مدت معينى ندارد تا بعد از تمام شدن آن مدت، به وسيلۀ تدبيرى نقيض آن، نقض گردد. | ||
پس معناى | پس معناى آيه، اين است كه: «شمس و قمر»، همواره ملازم آن مسيرى هستند كه برايشان ترسيم شده. نه خورشيد به ماه مى رسد، تا به اين وسيله، تدبيرى كه خدا به وسيله آن دو جارى ساخته، مختل گردد. و نه شب از روز جلو مى افتد، بلكه اين دو مخلوق خدا، در تدبير پشت سرِ هم قرار دارند، و ممكن نيست از يكديگر جلو بيفتند. و در نتيجه، دو تا شب به هم متصل شوند، يا دو تا روز به هم بچسبند. | ||
در اين آيه | در اين آيه شريفه، تنها فرمود: خورشيد به ماه نمى رسد، و شب از روز جلو نمى زند، و ديگر نفرمود: ماه هم، به خورشيد نمى رسد، و روز هم، از شب جلو نمى زند، و اين، بدان جهت است كه: | ||
و | مقام آيه، مقام بيان محفوظ بودن نظم و تدبير الهى، از خطر اختلاف و فساد بود. و براى افادۀ اين معنا، خاطرنشان ساختن يك طرف قضيه كافى بود، و چون خورشيد بزرگتر و قوى تر از ماه، و ماه كوچكتر و ضعيف تر از خورشيد است، لذا نرسيدن خورشيد به ماه را ذكر كرد و از ذكر آن، حال عكسش هم روشن مى شود. و شنونده، خودش مى فهمد وقتى خورشيد با آن بزرگى و قوتش، نتواند به ماه برسد، ماه به طريق اولى، نمى تواند به خورشيد برسد. | ||
«''' | و همچنين است شب. چون شب، عبارت است از نبود روزى كه اين شب، شب آن روز است، و وقتى شب، كه يك امر عدمى است و طبعا متأخّر از روز است، نتواند از روز پيشى گيرد، عكسش هم معلوم است. يعنى: شنونده، خودش مى فهمد كه روز هم، از شب، يعنى از عدم خودش، پيشى نمى گيرد. | ||
«'''وَ كُلٌّ فِى فَلَكٍ يَسبَحُون'''» - يعنى: هر يك از خورشيد و ماه و نجوم و كواكب ديگر، در مسير خاص به خود، حركت مى كند و در فضا شناور است، همان طور كه ماهى در آب شنا مى كند. | |||
پس كلمۀ «فَلَك»، عبارت است از: همان مدار فضايى كه هر يك از اجرام آسمانى در يكى از آن مدارها سير مى كنند، و چون چنين است، بعيد نيست كه مراد از كلمۀ «كُلّ»، هر يك از خورشيد و ماه و شب و روز باشد، هر چند كه در كلام خداى تعالى، شاهدى بر اين معنا نيست. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۵ </center> | ||
و اگر در | و اگر در جملۀ «يَسبَحُون»، ضمير جمعى آورده كه خاص عقلا است، براى اين است كه اشاره كند به اين كه: هر يك از اجرام فلكى در برابر مشيت خدا، رام است و امر او را اطاعت مى كند. عينا مانند عقلا، همچنان كه اين تعبير، در جاى ديگر نيز آمده و فرموده: «ثُمّ استَوَى إلَى السّمَاءِ وَ هِىَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلأرضِ ائتِيَا طَوعاً أو كَرهاً قَالَتَا أتَينَا طَائِعِين». | ||
مفسران، در جملات آيه مورد بحث، آراى ديگرى دارند. آرايى مضطرب، كه ما از نقل آن ها خوددارى كرديم. اگر كسى بخواهد، مى تواند به تفاسير مفصل مراجعه كند. | |||
«'''وَ ءَايَةٌ لهَُّمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتهُمْ | «'''وَ ءَايَةٌ لهَُّمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتهُمْ فِى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ'''»: | ||
راغب مى گويد: | راغب مى گويد: «كلمه «ذُرّيه» در اصل، به معناى فرزندان خردسال است، ولى در استعمال هاى متعارف، در خردسالان و بزرگ سالان، هر دو استعمال مى شود. هم در يك نفر به كار مى رود، و هم در چند نفر، ولى اصلش، به معناى چند نفر است. | ||
و كلمه | و كلمه «فُلك»، به معناى كشتى است. و كلمه «مَشحُون»، به معناى مملو است. | ||
اين آيه | اين آيه شريفه، آيت ديگرى از آيت هاى ربوبيّت خداى تعالى را بيان مى كند، و آن، عبارت است از: جريان تدابير او، در درياها، كه ذرّيه بشر را در كشتى حمل مى كند، و كشتى از آنان و از اثاث و كالاى آنان پُر مى شود، و از يك طرف دريا، به طرف ديگر دريا عبور مى كنند، و دريا را وسيله و راه تجارت و ساير اغراض خود قرار مى دهند. | ||
آرى، كسى ايشان را در دريا حمل نمى كند، و از خطر غرق حفظ نمى كند، مگر خداى تعالى. چون تمامى آثار و خواصى كه بشر در سوار شدن به كشتى از آن ها استفاده مى كند، همه امورى است كه خدا مسخّرش كرده، و همه به خلقت خدا منتهى مى گردد. علاوه بر اين، اين اسباب اگر به خدا منتهى نشود، هيچ اثر و خاصيتى نخواهد داشت. | |||
و اگر حمل بر كشتى را به | و اگر حمل بر كشتى را به ذرّيه بشر نسبت داد، نه به خود بشر، و خلاصه اگر فرمود: «حَمَلنَا ذُرّيّتَهُم»، و نفرمود: «حَمَلنَاهُم»، به اين منظور است كه به اين وسيله، عِرق محبت و مهر و شفقت شنونده را تحريك كند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۶ </center> | ||
«''' | «'''وَ خَلَقنَا لَهُم مِن مِثلِهِ مَا يَركَبُون'''»: | ||
مراد از اين جمله - به طورى كه ديگران تفسير كرده اند - چارپايان است | مراد از اين جمله - به طورى كه ديگران تفسير كرده اند - چارپايان است. چون در جاى ديگر، كشتى و چارپايان را با هم آورده و فرموده: «وَ جَعَلَ لَكُم مِنَ الفُلكِ وَ الأنعَامِ مِا تَركَبُون». و نيز فرموده: «وَ عَلَيهَا وَ عَلَى الفُلكِ تُحمَلُون». بعضى كشتى را در آيه قبل، حمل بر كشتى نوح، و آيه مورد بحث را حمل بر كشتى ها و زورق ها و بلم هاى ديگر كرده اند، كه بشر بعد از كشتى نوح، براى خود درست كرده. و اين تفسير، تفسيرى است بد و بى معنا. | ||
و نظير | و نظير آن، تفسير آن كسى است كه جملۀ مورد بحث را، به «شتر» تنها معنا كرده. و چه بسا مفسرانى كه جمله مورد بحث را كه مى فرمايد: «و براى شما از مثل كشتى، چيزهاى ديگرى خلق كرديم كه بر آن، سوار مى شويد»، حمل بر طيّاره و سفينه هاى فضايى عصر حاضر كرده اند. وليكن تعميم دادن آيه، بهتر است. | ||
«'''وَ إِن نَّشأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا | «'''وَ إِن نَّشأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لهَُمْ وَ لا هُمْ يُنقَذُونَ'''»: | ||
كلمۀ «صريخ»، به معناى آن كسى است كه نالۀ آدمى را بشنود و استغاثه او را جواب گويد و به فرياد او برسد. و كلمه «إنقاذ»، به معناى نجات دادن از غرق است. | |||
و اين آيه | و اين آيه شريفه، با آيه قبلش كه مى فرمود: «أنّا حَمَلنَا ذُرّيَّتَهُم فِى الفُلكِ المَشحُون»، متصل است و مى خواهد بفرمايد: اختيار، با ماست. اگر خواستيم غرقشان مى كنيم، و در اين صورت، احدى نيست كه استغاثه آنان را جواب بدهد، و هيچ نجات دهنده اى نيست كه ايشان را، از غرق شدن برهاند. | ||
«''' | «'''إِلّا رَحْمَةً مِّنَّا وَ مَتَاعاً إِلى حِينٍ'''»: | ||
اين استثناء، استثناى | اين استثناء، استثناى مفرّغ است، و تقدير كلام: «لا يَنجُونَ بِسَبَبٍ مِنَ الأسبَابِ وَ بِأمرٍ مِنَ الأُمُورِ إلّا لِرَحمَةٍ مِنّا تَنَالُهُم وَ لِتَمَتُّعٍ إلى حِينِ الأجَلِ المُسَمّى قَدّرنَاهُ لَهُم: به هيچ سببى از اسباب، و هيچ امرى از امور، نجات پيدا نمى كنند، مگر به خاطر رحمتى از ما كه شاملشان گردد، و به خاطر اين كه تا مدتى معين، كه برايشان تقدير كرده ايم، زنده بمانند»، مى باشد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۷ </center> | ||
<span id='link89'><span> | <span id='link89'><span> |
ویرایش