۱۶٬۳۳۱
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
<span id='link213'><span> | <span id='link213'><span> | ||
==وجه | ==وجه اين كه ابراهيم و اسحاق و يعقوب «ع» را، به داشتن «دست» و «چشم»، مدح فرمود == | ||
«'''وَ اذْكُرْ عِبَدَنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسحَاقَ وَ يَعْقُوب أُولى الاَيْدِى وَ | «'''وَ اذْكُرْ عِبَدَنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسحَاقَ وَ يَعْقُوب أُولى الاَيْدِى وَ الاَبْصَارِ'''»: | ||
اين آيه | اين آيه شريفه، انبياى نامبرده را مدح مى كند به اين كه : داراى «أيدى» و «أبصار»ند. و كلمۀ «يد» و نيز كلمه «بَصَر»، وقتى قابل مدح اند، كه دست و چشم انسان باشند، (و گرنه حيوانات هم، دست و چشم دارند) و در مواردى استعمالش نمايند كه آفريدگار، آن دو را براى همان موارد آفريده باشد، و شخص نامبرده دست و چشم خود را در راه انسانيت خود به خدمت گرفته باشد. و در نتيجه، با دست خود اعمال صالح انجام داده، و خير به سوى خلق خدا جارى ساخته باشد. و با چشم خود، راه هاى عافيت و سلامت را از موارد هلاكت تميز داده، و به حق رسيده باشد. نه اين كه حق و باطل، برايش يكسان و مشتبه باشد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۲۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۲۲ </center> | ||
پس | پس اين كه فرمود: ابراهيم و اسحاق و يعقوب، داراى دست و چشم بودند، در حقيقت خواسته است به كنايه بفهماند نامبردگان، در طاعت خدا و رساندن خير به خلق، و نيز در بينايى شان در تشخيص اعتقاد و عمل حق، بسيار قوى بوده اند. | ||
آيه شريفه | آيه شريفه «وَ وَهَبنَا لَهُ إسحَاقَ وَ يَعقُوبَ نَافِلَةً وَ كُلّاً جَعَلنَا صَالِحِين * وَ جَعَلنَاهُم أئِمّةً يَهدُونَ بِأمرِنَا وَ أوحَينَا إلَيهِم فِعلَ الخَيرَاتِ وَ إقَامَ الصّلوة وَ إيتَاءَ الزّكَوةِ وَ كَانُوا لَنَا عَابِدِين»، به آن دو معنا كه در آيه مورد بحث آمده، اشاره نموده و متعرض هر دو شده است. چون ائمه بودن، و به امر خدا هدايت كردن، و وحى خدا را گرفتن، همه آثار «أبصار» است و زكات دادن و فعل خيرات، و اقامه نماز، آثار «أيدى» است. | ||
اين معنا را، قمى هم، در تفسير خود، از ابى الجارود، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده. چون در آن روايت، «أولِى الأيدِى»، به نيرومندى در عبادت، و «أبصَار»، به داشتن بصيرت در عبادت تفسير شده است. | |||
«'''إِنَّا أَخْلَصنَاهُمْ بخَالِصةٍ ذِكرَى الدَّارِ'''»: | «'''إِنَّا أَخْلَصنَاهُمْ بخَالِصةٍ ذِكرَى الدَّارِ'''»: | ||
كلمه | كلمه «خَالِصَة»، وصفى است كه در جاى موصوف خود آمده. و حرف «باء» - كه بر سرِ آن است - «باى» سببيّت است، و تقدير كلام، «بسبب خصلة خالصة» است. و جملۀ «ذِكرَى الدّار»، بيان آن خصلت است. و منظور از كلمۀ «دار»، دار آخرت مى باشد. | ||
<span id='link214'><span> | <span id='link214'><span> | ||
اين | اين آيه، يعنى جمله «إنّا أخلَصنَاهُم...»، تعليل مضمون آيه قبلى است، كه نامبردگان از انبياء را، «أولِى الأيدِى وَ الأبصَار» مى خواند. ممكن هم هست، تعليل باشد براى كلمه «عِبَادِنَا»، و يا براى جمله «وَ اذكُر». و از اين سه احتمال، اولى از همه مناسب تر است. براى اين كه وقتى انسان مستغرق در ياد آخرت و جوار ربّ العالَمين شد، و تمامى همّش، مرتكز در آن گرديد، قهرا معرفتش نسبت به خدا كامل گشته، نظرش در تشخيص عقايد حق مصاب مى گردد. و نيز، در سلوك راه عبوديت حق، تبصّر پيدا مى كند، و ديگر بر ظاهر حيات دنيا و زينت آن، مانند ابناى دنيا جمود ندارد. | ||
همچنان كه در شأن چنين كسانى، در جاى ديگر نيز فرموده: «فَأعرِض عَمّن تَوَلّى عَن ذِكرِنَا وَ لَم يُرِد إلّا الحَيوةَ الدّنيَا ذَلِكَ مَبلَغُهُم مِنَ العِلم». پس جملۀ «إنّا أخلَصنَاهُم»، براى تعليل جملۀ «أُولِى الأيدِى وَ الأبصَار»، مناسب تر است، تا براى جملۀ «عِبَادِنَا»، و يا جملۀ «وَ اذكُر». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۲۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۲۳ </center> | ||
و معناى | و معناى آيه، اين است كه: اگر گفتيم اينان صاحبان ايدى و ابصارند، براى اين است كه ما آنان را به خصلتى خالص و غير مشوب، خالص كرديم. خصلتى بس عظيم الشأن و آن، عبارت است از: ياد خانۀ آخرت. | ||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: مراد از كلمۀ «دار»، همين دار دنيا است، و منظور آيه اين است كه: ما ايشان را خالص كرديم براى دار دنيا، يعنى مادام كه دنيا برقرار باشد، ذكر خير آنان بر سرِ زبان ها باشد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «وَهَبنَا لَهُ إسحَاقَ وَ يَعقُوبَ» - تا آن جا كه مى فرمايد - «وَ جَعَلنَا لَهُم لِسَانَ صِدقٍ عَلِيّا»، ولى وجه سابق به نظر ما، مناسب تر است. | ||
«'''وَ | «'''وَ إِنّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصطفَينَ الاَخْيَارِ'''»: | ||
در سابق گذشت كه | در سابق گذشت كه «إصطفا»، ملازم با اسلام و تسليم شدن به تمام معنا براى خداى سبحان است. و در اين آيه شريفه، اشاره اى دارد به آيه «إنّ اللّهَ اصطَفَى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إبرَاهِيمَ وَ آلَ عِمرَانَ عَلَى العَالَمِين». | ||
كلمه | كلمه «أخيار» - به طورى كه گفته اند - جمع «خير» است، كه در معنا، مقابل «شرّ» است. ولى بعضى گفته اند كه: جمع «خيّر» - با تشديد ياء، و يا با تخفيف - مانند «أموات»، كه جمع «ميّت» - با تشديد - و «ميت» - بدون تشديد - است. | ||
«'''وَ اذْكُرْ إِسمَاعِيلَ وَ الْيَسعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ | «'''وَ اذْكُرْ إِسمَاعِيلَ وَ الْيَسعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلُّ مِنَ الاَخْيَارِ'''»: | ||
معناى اين آيه روشن است و حاجتى به توضيح ندارد. | معناى اين آيه روشن است و حاجتى به توضيح ندارد. | ||
<span id='link215'><span> | <span id='link215'><span> | ||
ویرایش