۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
مؤلف: و در كتاب خصال، قسمت اول اين حديث را به سند خود، از محمد بن مسلم، از آن جناب نقل كرده. و چه بسا مراد از اين كه فرمود: «تأويل اين آيه چنين است»، اين باشد كه اين مطلب نيز بر آيه منطبق است. نه اين كه آيه تنها مى خواهد اين را بگويد. | مؤلف: و در كتاب خصال، قسمت اول اين حديث را به سند خود، از محمد بن مسلم، از آن جناب نقل كرده. و چه بسا مراد از اين كه فرمود: «تأويل اين آيه چنين است»، اين باشد كه اين مطلب نيز بر آيه منطبق است. نه اين كه آيه تنها مى خواهد اين را بگويد. | ||
و از جوامع الجامع، از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» روايت كرده كه فرمود: نويسندۀ حسنات در طرف راست آدمى، و نويسندۀ سيئات در طرف چپ آدمى قرار دارند، و دست راستى بر دست چپى فرماندهى دارد، و دست چپى به فرمان او كار مى كند. بنابراين، اگر انسان عمل نيكى انجام دهد، دست راستى، ده برابرش را مى نويسد، و اگر عمل زشتى مرتكب شود، به دست چپى مى گويد: هفت ساعت مهلتش بده، شايد تسبيحى گويد و استغفارى كند، «اگر نكرد، آن وقت گناهش را بنويس). | و از جوامع الجامع، از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» روايت كرده كه فرمود: | ||
نويسندۀ حسنات در طرف راست آدمى، و نويسندۀ سيئات در طرف چپ آدمى قرار دارند، و دست راستى بر دست چپى فرماندهى دارد، و دست چپى به فرمان او كار مى كند. بنابراين، اگر انسان عمل نيكى انجام دهد، دست راستى، ده برابرش را مى نويسد، و اگر عمل زشتى مرتكب شود، به دست چپى مى گويد: هفت ساعت مهلتش بده، شايد تسبيحى گويد و استغفارى كند، «اگر نكرد، آن وقت گناهش را بنويس). | |||
و در معناى اين حديث، روايات ديگرى هست، و به جاى هفت ساعت، شش ساعت هم روايت شده. | و در معناى اين حديث، روايات ديگرى هست، و به جاى هفت ساعت، شش ساعت هم روايت شده. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۷: | ||
مؤلف: و در نهج البلاغه، در معناى آيه: «وَ جَاءَت كُلُّ نَفسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِيد» فرموده: «سائقى» كه او را به سوى محشر مى برد، و «شاهدى» كه عليه او به آنچه كرده است، شهادت مى دهد. | مؤلف: و در نهج البلاغه، در معناى آيه: «وَ جَاءَت كُلُّ نَفسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِيد» فرموده: «سائقى» كه او را به سوى محشر مى برد، و «شاهدى» كه عليه او به آنچه كرده است، شهادت مى دهد. | ||
و در مجمع البيان است كه ابوالقاسم حسكانى، به سند خود، از اعمش روايت كرده كه گفت: ابوالمتوكل تاجر، از ابى سعيد خدرى روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: چون روز قيامت شود، خداى تعالى به من و به على فرمان مى دهد: هر كس شما را به خشم آورده، در آتش افكنيد، و هر كس (خوشنودتان كرده)، دوستتان داشته، داخل بهشت سازيد. اين است معنا (و يا تأويل) آيه: «ألقِيَا فِى جَهَنّم كُلّ كَفّارٍ عَنِيد». | و در مجمع البيان است كه ابوالقاسم حسكانى، به سند خود، از اعمش روايت كرده كه گفت: ابوالمتوكل تاجر، از ابى سعيد خدرى روايت كرده كه گفت: | ||
رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: چون روز قيامت شود، خداى تعالى به من و به على فرمان مى دهد: هر كس شما را به خشم آورده، در آتش افكنيد، و هر كس (خوشنودتان كرده)، دوستتان داشته، داخل بهشت سازيد. اين است معنا (و يا تأويل) آيه: «ألقِيَا فِى جَهَنّم كُلّ كَفّارٍ عَنِيد». | |||
مؤلف: اين حديث را، شيخ الطائفه شيخ طوسى «عليه الرحمه» نيز، در امالى خودريال به سندى كه به ابى سعيد خدرى دارد، از آن جناب روايت كرده. | مؤلف: اين حديث را، شيخ الطائفه شيخ طوسى «عليه الرحمه» نيز، در امالى خودريال به سندى كه به ابى سعيد خدرى دارد، از آن جناب روايت كرده. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۷: | ||
مؤلف: همان طور كه ملاحظه مى كنيد، بناى اين معنا كه در اين حديث براى آيه شده، بر اين اساس است كه استفهام در آن انكارى باشد. | مؤلف: همان طور كه ملاحظه مى كنيد، بناى اين معنا كه در اين حديث براى آيه شده، بر اين اساس است كه استفهام در آن انكارى باشد. | ||
و در الدر المنثور است كه احمد، بخارى، مسلم، ترمذى، نسائى، ابن جرير، ابن مردويه و بيهقى - در كتاب اسماء و صفات - از انس روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: پيوسته در جهنم ريخته مى شود و او همچنان دادِ «هَل مِن مَزِيدَ» ش، بلند است. تا آن كه ربّ العزه، پاى خود را در آن بگذارد. آن وقت است كه اجزايش از هم جدا شده، و مى گويد: بس است، بس است، تو را به عزت و كَرَمت سوگند. | و در الدر المنثور است كه احمد، بخارى، مسلم، ترمذى، نسائى، ابن جرير، ابن مردويه و بيهقى - در كتاب اسماء و صفات - از انس روايت كرده اند كه گفت: | ||
رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: پيوسته در جهنم ريخته مى شود و او همچنان دادِ «هَل مِن مَزِيدَ» ش، بلند است. تا آن كه ربّ العزه، پاى خود را در آن بگذارد. آن وقت است كه اجزايش از هم جدا شده، و مى گويد: بس است، بس است، تو را به عزت و كَرَمت سوگند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۵۳۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۵۳۷ </center> | ||
و هميشه در بهشت هم جاى زيادى هست، تا آن كه خدا مخلوقى ديگر بيافريند، و آنان را در قصرهاى بهشت جاى دهد. | و هميشه در بهشت هم جاى زيادى هست، تا آن كه خدا مخلوقى ديگر بيافريند، و آنان را در قصرهاى بهشت جاى دهد. |
ویرایش