۱۶٬۹۱۶
ویرایش
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
روايات اين داستان هم بسيار زياد است، و به طورى كه مى گويند، همۀ اهل حديث و مفسران بر قبول آن احاديث اتفاق دارند، و كسى از ايشان مخالفت نكرده جز حسن، عطاء و بلخى كه گفته اند: معناى اين كه فرمود: «انشَقَ القَمَر»، اين است كه به زودى در هنگام قيام قيامت، قمر دو نيم مى شود. و اگر فرموده: دو نيم شده، از باب اين است كه بفهماند حتما واقع مى شود. | روايات اين داستان هم بسيار زياد است، و به طورى كه مى گويند، همۀ اهل حديث و مفسران بر قبول آن احاديث اتفاق دارند، و كسى از ايشان مخالفت نكرده جز حسن، عطاء و بلخى كه گفته اند: معناى اين كه فرمود: «انشَقَ القَمَر»، اين است كه به زودى در هنگام قيام قيامت، قمر دو نيم مى شود. و اگر فرموده: دو نيم شده، از باب اين است كه بفهماند حتما واقع مى شود. | ||
ليكن اين معنا بسيار بى پايه است، و دلالت آيه بعدى كه مى فرمايد: «وَ إن يَرَوا آيَةً يُعرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ»، آن را رد مى كند. براى اين كه سياق آن آيه روشن ترين شاهد است بر اين كه منظور از «آيه»، معجزۀ به قول مطلق است، كه شامل دو نيم كردن قمر هم مى شود. يعنى حتى اگر دو نيم شدن قمر را هم ببينند، مى گويند سحرى است پشت سرِ هم. و معلوم است كه روز قيامت روز پرده پوشى نيست. روزى است كه همۀ حقايق ظهور مى كند و در آن روز، همه در به در دنبال معرفت مى گردند، تا به آن پناهنده شوند. و معنا ندارد در چنين روزى هم، بعد از ديدن «شقّ القمر» باز بگويند اين سحرى است مستمر. پس هيچ چاره اى نيست جز اين كه بگوييم «شقّ القمر»، آيت و معجزه اى بوده كه واقع شده، تا مردم را به سوى حق و صدق دلالت كند، و چنين چيزى را ممكن است انكار كنند و بگويند سحر است. | ليكن اين معنا بسيار بى پايه است، و دلالت آيه بعدى كه مى فرمايد: «وَ إن يَرَوا آيَةً يُعرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ»، آن را رد مى كند. براى اين كه سياق آن آيه روشن ترين شاهد است بر اين كه منظور از «آيه»، معجزۀ به قول مطلق است، كه شامل دو نيم كردن قمر هم مى شود. يعنى حتى اگر دو نيم شدن قمر را هم ببينند، مى گويند سحرى است پشت سرِ هم. و معلوم است كه روز قيامت روز پرده پوشى نيست. روزى است كه همۀ حقايق ظهور مى كند و در آن روز، همه در به در دنبال معرفت مى گردند، تا به آن پناهنده شوند. و معنا ندارد در چنين روزى هم، بعد از ديدن «شقّ القمر» باز بگويند اين سحرى است مستمر. | ||
پس هيچ چاره اى نيست جز اين كه بگوييم «شقّ القمر»، آيت و معجزه اى بوده كه واقع شده، تا مردم را به سوى حق و صدق دلالت كند، و چنين چيزى را ممكن است انكار كنند و بگويند سحر است. | |||
نظير تفسير بالا در بى پايگى، گفتار بعضى ديگر است كه گفته اند: كلمۀ «آيه»، اشاره است به آن مطلبى كه رياضى دانان اين عصر به آن پى برده اند و آن، اين است كه كره ماه از زمين جدا شده، همان طور كه خود زمين هم از خورشيد جدا شده. پس جملۀ «وَ انشَقَ القَمَر»، اشاره است به يك حقيقت علمى كه در عصر نزول آيه كشف نشده بود، و بعد از ده ها قرن كشف شد. | نظير تفسير بالا در بى پايگى، گفتار بعضى ديگر است كه گفته اند: كلمۀ «آيه»، اشاره است به آن مطلبى كه رياضى دانان اين عصر به آن پى برده اند و آن، اين است كه كره ماه از زمين جدا شده، همان طور كه خود زمين هم از خورشيد جدا شده. پس جملۀ «وَ انشَقَ القَمَر»، اشاره است به يك حقيقت علمى كه در عصر نزول آيه كشف نشده بود، و بعد از ده ها قرن كشف شد. |
ویرایش