گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
يكى بنى النضير بود، و يكى بنى قريظه، و يكى بنى قينقاع. و اين سه طايفه با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، عهدى داشتند كه تا مدتى مورد احترام بود، و بعدا يهوديان آن عهد را شكستند.
يكى بنى النضير بود، و يكى بنى قريظه، و يكى بنى قينقاع. و اين سه طايفه با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، عهدى داشتند كه تا مدتى مورد احترام بود، و بعدا يهوديان آن عهد را شكستند.


و سبب اين عهدشكنى در بنى النضير بود كه مردى از اصحاب آن جناب، دو نفر را ترور كرده بود و قرار شد كه به صاحبان خون، ديه و خونبها بپردازند. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، به ميان بنى النضير آمد تا از آنان مقدارى پول براى اين منظور قرض كند. در بين افراد بنى النضير، «كعب بن اشرف» بود كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بر وى در آمد. كعب گفت: مرحبا اى ابوالقاسم! خوش آمدى و برخاست و چنين وانمود كرد كه مى خواهد طعامى درست كند، ولى در دل، نقشۀ كشتن آن جناب را مى ريخت، و در سر مى پروراند كه بعد از كشتن آن جناب، بر سرِ اصحابش بتازد. در همين حال، جبرئيل نازل و جريان را به آن جناب اطلاع داد. حضرت برخاست و به مدينه برگشت، و به محمد بن مسلمه انصارى فرمود: برو در قبيله بنى النضير، و به مردم آن جا بگو كه خداى عزّوجلّ، توطئه شما را به من خبر داد، يا از سرزمين ما بيرون شويد، و يا آماده جنگ باشيد. آنان گفتند: از بلاد تو بيرون مى شويم.
و سبب اين عهدشكنى در بنى النضير، این بود كه مردى از اصحاب آن جناب، دو نفر را ترور كرده بود و قرار شد كه به صاحبان خون، ديه و خونبها بپردازند. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، به ميان بنى النضير آمد تا از آنان مقدارى پول براى اين منظور قرض كند. در بين افراد بنى النضير، «كعب بن اشرف» بود كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بر وى در آمد. كعب گفت: مرحبا اى ابوالقاسم! خوش آمدى و برخاست و چنين وانمود كرد كه مى خواهد طعامى درست كند، ولى در دل، نقشۀ كشتن آن جناب را مى ريخت، و در سر مى پروراند كه بعد از كشتن آن جناب، بر سرِ اصحابش بتازد. در همين حال، جبرئيل نازل و جريان را به آن جناب اطلاع داد. حضرت برخاست و به مدينه برگشت، و به محمد بن مسلمه انصارى فرمود: برو در قبيله بنى النضير، و به مردم آن جا بگو كه خداى عزّوجلّ، توطئه شما را به من خبر داد، يا از سرزمين ما بيرون شويد، و يا آماده جنگ باشيد. آنان گفتند: از بلاد تو بيرون مى شويم.


از سوى ديگر، «عبداللّه بن اُبَى»، شخصى را نزد ايشان فرستاد كه بيرون نرويد، و همچنان در محل خود بمانيد، و با محمد جنگ كنيد كه اگر چنين كنيد، من با قوم خود و هم سوگندانم شما را يارى خواهم كرد. و اگر هم بيرون برويد، من نيز با شما بيرون مى آيم. و اگر قتال كنيد، با شما در قتال همدست مى شوم. قبيلۀ بنى النضير چون اين وعده را شنيدند، دلگرم شده، تصميم گرفتند بمانند، و به اصلاح قلعه ها پرداخته، آماده جنگ شدند، و شخصى را نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرستادند كه ما از ديار خود بيرون نمى رويم، هر كارى كه مى خواهى بكن.  
از سوى ديگر، «عبداللّه بن اُبَى»، شخصى را نزد ايشان فرستاد كه بيرون نرويد، و همچنان در محل خود بمانيد، و با محمد جنگ كنيد كه اگر چنين كنيد، من با قوم خود و هم سوگندانم شما را يارى خواهم كرد. و اگر هم بيرون برويد، من نيز با شما بيرون مى آيم. و اگر قتال كنيد، با شما در قتال همدست مى شوم. قبيلۀ بنى النضير چون اين وعده را شنيدند، دلگرم شده، تصميم گرفتند بمانند، و به اصلاح قلعه ها پرداخته، آماده جنگ شدند، و شخصى را نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرستادند كه ما از ديار خود بيرون نمى رويم، هر كارى كه مى خواهى بكن.  
۱۶٬۸۸۹

ویرایش