گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
«'''قَدْ فَرَض اللَّهُ لَكمْ تحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَ اللَّهُ مَوْلَاکُم وَ هُوَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ'''»:
«'''قَدْ فَرَض اللَّهُ لَكمْ تحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَ اللَّهُ مَوْلَاکُم وَ هُوَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ'''»:


راغب گفته : هر جا كلمه «'''فرض '''» در مورد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در قرآن آمده ، و با حرف «'''على '''» متعدى شده ، دلالت دارد بر وجوب آن عمل بر همه امت ، كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) هم داخل آنان است ، و هر جا اين كلمه در مورد آن جناب به وسيله حرف «'''لام '''» آمده ، دلالت دارد بر اينكه آن عمل براى آن جناب ممنوع و حرام نيست ، مثلا وقتى مى بينيم فرموده : «'''ما كان على النبى من حرج فيما فرض اللّه له '''»، و يا فرموده : «'''قد فرض ‍ الله لكم تحله ايمانكم '''»، بايد بفهميم كه آن جناب در اين موارد منعى ندارد.
راغب گفته: هر جا كلمه «فَرَضَ» در مورد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در قرآن آمده، و با حرف «عَلى» متعدى شده، دلالت دارد بر وجوب آن عمل بر همۀ امت، كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هم داخل آنان است. و هر جا اين كلمه در مورد آن جناب به وسيلۀ حرف «لام» آمده، دلالت دارد بر اين كه آن عمل براى آن جناب ممنوع و حرام نيست. مثلا وقتى مى بينيم فرموده: «مَا كَانَ عَلَى النّبِىِّ مِن حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللّهُ لَهُ»، و يا فرموده: «قَد فَرَضَ اللهُ لَكُم تَحِلّةَ أيمَانِكُم»، بايد بفهميم كه آن جناب در اين موارد منعى ندارد.


و كلمه «'''تحله '''» در اصل «'''تحلله '''» بر وزن تذكره و تكرمه بوده ، و اين كلمه مانند كلمه تحليل مصدر است .
و كلمۀ «تَحِلّة» در اصل «تَحلَلَة» بر وزن «تذكرة» و «تكرمة» بوده، و اين كلمه مانند كلمه «تحليل»، مصدر است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۵۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۵۴ </center>
راغب گفته : معناى آيه «'''قد فرض اللّه لكم تحله ايمانكم '''» است كه خداى تعالى راه چاره شكستن سوگند را كه همان دادن كفاره است براى شما بيان كرده .
راغب گفته: معناى آيه «قَد فَرَضَ اللّهُ لَكُم تَحِلّةَ أيمَانِكُم» این است كه خداى تعالى، راه چاره شكستن سوگند را - كه همان دادن كفاره است - براى شما بيان كرده.


در نتيجه معناى آيه چنين مى شود: خداى تعالى براى شما تقدير كرد - گويى شكستن سوگند سود و بهره اى است كه خداى تعالى به انسان داده ، و از آن منع نفرموده ، چون فرمود: «'''لكم '''»، و نفرمود: «'''عليكم '''» - كه سوگند خود رابا دادن كفاره بشكنيد، و خدا ولى شما است ، چون تدبير امورتان به دست او است ، و او است كه برايتان تشريع احكام مى كند و هدايتتان مى نمايد، و او است داناى فرزانه .
در نتيجه معناى آيه چنين مى شود: خداى تعالى براى شما تقدير كرد - گويى شكستن سوگند سود و بهره اى است كه خداى تعالى به انسان داده، و از آن منع نفرموده. چون فرمود: «لَكُم»، و نفرمود: «عَلَيكُم» - كه سوگند خود رابا دادن كفاره بشكنيد، و خدا ولىّ شما است. چون تدبير امورتان به دست اوست، و اوست كه برايتان تشريع احكام مى كند و هدايتتان مى نمايد، و اوست داناى فرزانه.


اين آيه دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به ترك عملى سوگند خورده بوده ، و به وى دستور مى دهد سوگند خود را بشكند، چون فرموده : «'''فرض اللّه لكم تحله ايمانكم '''»، و نفرمود «'''فرض اللّه لكم حنث ايمانكم '''»، و «'''تحله '''» از حل به معناى گشودن است ، معلوم مى شود سوگندى كه آن جناب خورده بود آزاديش ‍ را سلب كرده بوده ، و اين با سوگند بر ترك عملى مناسب است ، نه سوگند بر انجام فعلى .
اين آيه دلالت دارد بر اين كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به ترك عملى سوگند خورده بوده، و به وى دستور مى دهد سوگند خود را بشكند. چون فرموده: «فَرَضَ اللّهُ لَكُم تَحِلّةَ أيمَانِكُم»، و نفرمود: «فَرَضَ اللّهُ لَكُم حَنثَ أيمَانِكُم». و «تَحِلّه» از «حَلّ» به معناى گشودن است. معلوم مى شود سوگندى كه آن جناب خورده بود، آزادی اش ‍ را سلب كرده بوده، و اين با سوگند بر ترك عملى مناسب است، نه سوگند بر انجام فعلى.
<span id='link372'><span>
<span id='link372'><span>


۱۶٬۸۸۹

ویرایش