۱۶٬۸۸۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
و به همين جهت خداى تعالى در آيه مورد بحث نخست فرموده : «'''الا ان وعد اللّه حق '''» و آنگاه اضافه كرده كه : «'''و لكن اكثرهم لا يعلمون '''» و در آخر، يعنى در يك آيه ديگر در بيان مالكيت خود و ذكر نمونه اى از آن فرموده : «'''هو يحيى و يميت - او زنده مى كند و مى ميراند'''». | و به همين جهت خداى تعالى در آيه مورد بحث نخست فرموده : «'''الا ان وعد اللّه حق '''» و آنگاه اضافه كرده كه : «'''و لكن اكثرهم لا يعلمون '''» و در آخر، يعنى در يك آيه ديگر در بيان مالكيت خود و ذكر نمونه اى از آن فرموده : «'''هو يحيى و يميت - او زنده مى كند و مى ميراند'''». | ||
هُوَ يُحْىِ وَ يُمِيت وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ | هُوَ يُحْىِ وَ يُمِيت وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ | ||
در اين جمله بر مطلب آيه قبلى كه راجع به مالكيت خداى تعالى نسبت به نوع انسان بود احتجاج و استدلال شده است . گويا مى فرمايد: تمامى امور شما انسانها از زندگى ، مرگ و برگشتتان به سوى خداى تعالى به خدا مربوط است و با اين حال چگونه ميتوانيد بگوئيد: ملك خداى تعالى نيستند؟ | در اين جمله بر مطلب آيه قبلى كه راجع به مالكيت خداى تعالى نسبت به نوع انسان بود احتجاج و استدلال شده است . گويا مى فرمايد: تمامى امور شما انسانها از زندگى ، مرگ و برگشتتان به سوى خداى تعالى به خدا مربوط است و با اين حال چگونه ميتوانيد بگوئيد: ملك خداى تعالى نيستند؟ | ||
<span id='link74'><span> | <span id='link74'><span> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۵: | ||
راغب در كتاب مفرداتش گفته : ماده «'''وعظ'''» به معناى بازداشتن و منع كردن كسى است از كارى همراه با ترسانيدن . و نيز گفته است كه خليل گفته : وعظ به معناى تذكر دادن است به انجام عملى خير، به بيانى كه دل شنونده را براى پذيرفتن آن تذكر نرم كند. و كلمه «'''عظة '''» و همچنين كلمه «'''موعظة '''» هر دو اسم مصدرند و كلمه «'''صدر: سينه '''» معنايش معروف است و چون مردم مى بينند كه جاى قلب داخل قفسه سينه است و از سوى ديگر معتقدند كه آدمى هر چه ميفهمد به وسيله قلبش احساس ميكند، | راغب در كتاب مفرداتش گفته : ماده «'''وعظ'''» به معناى بازداشتن و منع كردن كسى است از كارى همراه با ترسانيدن . و نيز گفته است كه خليل گفته : وعظ به معناى تذكر دادن است به انجام عملى خير، به بيانى كه دل شنونده را براى پذيرفتن آن تذكر نرم كند. و كلمه «'''عظة '''» و همچنين كلمه «'''موعظة '''» هر دو اسم مصدرند و كلمه «'''صدر: سينه '''» معنايش معروف است و چون مردم مى بينند كه جاى قلب داخل قفسه سينه است و از سوى ديگر معتقدند كه آدمى هر چه ميفهمد به وسيله قلبش احساس ميكند، | ||
و با همين عضو است كه امور را تعقل نموده يكى را محبوب مى دارد و يكى ديگر را مبغوض ، يكى را دوست مى دارد و از ديگر كراهت دارد، به چيزى و يا كسى اشتياق ميورزد و به چيزى اميدوار و آرزومند مى شود از اين رو سينه را مركز اسرار قلب و صفات روحى دانسته و آن را خزينه فضائل و رذائل شمرده اند. فضائل را اثر سلامتى قلب و استقامت آن دانسته ، و رذائل را بيمارى آن و رذالت را درد و مرض شمرده اند، و لذا ميگويند: من سينه ام را مثلا با گرفتن انتقام از فلانى شفا دادم ، پس «'''شفاء الصدور'''» و همچنين شفاء آنچه در سينه ها است دو تعبير كنائى است ، و كنايه است از | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۷ </center> | ||
اينكه آن حالت بد و خبيث روحى كه داشتم و مرا به سوى شقاوت و بدبختى سوق ميداد و عيش خوش مرا مكدر مى ساخت ، و خير دنيا و آخرت مرا از بين مى برد، از بين رفت و زائل گرديد. | اينكه آن حالت بد و خبيث روحى كه داشتم و مرا به سوى شقاوت و بدبختى سوق ميداد و عيش خوش مرا مكدر مى ساخت ، و خير دنيا و آخرت مرا از بين مى برد، از بين رفت و زائل گرديد. |
ویرایش