۱۶٬۸۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
==توصيف قرآن به بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كريم == | ==توصيف قرآن به بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كريم == | ||
و ما اگر اين چهار صفتى را كه خداى سبحان در اين آيه براى قرآن برشمرده يعنى : ۱ - موعظه ۲ - شفاى آنچه در سينه ها است ۳ - هدايت ۴ - رحمت ، در نظر گرفته ، آنها را با يكديگر مقايسه نموده ، آنگاه مجموع آنها را با قرآن در نظر بگيريم ، خواهيم ديد كه آيه شريفه بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كه در نفوس مؤ منين ترسيم مى شود. و آن اثر را از همان اولين لحظه اى كه به گوش مؤ منين مى رسد تا آخرين مرحله اى كه در جان آنان استقرار دارد در قلوبشان حكّ مى كند. | و ما اگر اين چهار صفتى را كه خداى سبحان در اين آيه براى قرآن برشمرده يعنى : ۱ - موعظه ۲ - شفاى آنچه در سينه ها است ۳ - هدايت ۴ - رحمت ، در نظر گرفته ، آنها را با يكديگر مقايسه نموده ، آنگاه مجموع آنها را با قرآن در نظر بگيريم ، خواهيم ديد كه آيه شريفه بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كه در نفوس مؤ منين ترسيم مى شود. و آن اثر را از همان اولين لحظه اى كه به گوش مؤ منين مى رسد تا آخرين مرحله اى كه در جان آنان استقرار دارد در قلوبشان حكّ مى كند. | ||
آرى ، قرآن در اولين برخوردش با مؤ منين آنان را چنين در مى يابد كه در درياى غفلت فرو رفته ، و موج حيرت از هر سو به آنان احاطه يافته و در نتيجه باطن آنان را به ظلمتهاى شك و ريب تاريك ساخته و دلهايشان را به انواع رذائل و صفات و حالات خبيثه بيمار ساخته لذا با مواعظ حسنه اندرزشان مى دهد و از خواب غفلت بيدارشان مى كند و از هر نيت فاسد و عمل زشت نهى شان نموده ، به سوى خير و سعادت وادارشان مى سازد. | آرى ، قرآن در اولين برخوردش با مؤ منين آنان را چنين در مى يابد كه در درياى غفلت فرو رفته ، و موج حيرت از هر سو به آنان احاطه يافته و در نتيجه باطن آنان را به ظلمتهاى شك و ريب تاريك ساخته و دلهايشان را به انواع رذائل و صفات و حالات خبيثه بيمار ساخته لذا با مواعظ حسنه اندرزشان مى دهد و از خواب غفلت بيدارشان مى كند و از هر نيت فاسد و عمل زشت نهى شان نموده ، به سوى خير و سعادت وادارشان مى سازد. | ||
و در مرحله دوم شروع مى كند به پاكسازى باطن آنان از هر صفت خبيث و زشت و بطور دائم آفاتى را از عقل آنان و بيماريهائى را از دل آنان يكى پس از ديگرى زائل مى سازد، تا جائى كه بكلى رذائل باطنى انسانهاى مؤ من را زايل سازد. | و در مرحله دوم شروع مى كند به پاكسازى باطن آنان از هر صفت خبيث و زشت و بطور دائم آفاتى را از عقل آنان و بيماريهائى را از دل آنان يكى پس از ديگرى زائل مى سازد، تا جائى كه بكلى رذائل باطنى انسانهاى مؤ من را زايل سازد. | ||
و در مرحله سوم آنان را به سوى معارف حقه و اخلاق كريمه و اعمال صالحه دلالت و راهنمائى مى كند، آنهم دلالتى با لطف و مهربانى ، به اين معنا كه در دلالتش رعايت درجات را مى كند، و به اصطلاح دست آدمى را گرفته پا به پا ميبرد و او را منزل به منزل نزديك مى كند، تا در آخر به سر منزل مقربين رسانيده به فوز مخصوص به مخلصين رستگار سازد. | و در مرحله سوم آنان را به سوى معارف حقه و اخلاق كريمه و اعمال صالحه دلالت و راهنمائى مى كند، آنهم دلالتى با لطف و مهربانى ، به اين معنا كه در دلالتش رعايت درجات را مى كند، و به اصطلاح دست آدمى را گرفته پا به پا ميبرد و او را منزل به منزل نزديك مى كند، تا در آخر به سر منزل مقربين رسانيده به فوز مخصوص به مخلصين رستگار سازد. | ||
و در مرحله چهارم جامه رحمت بر آنان پوشانيده در دار كرامت منزلشان ميدهد و بر اريكه سعادت مستقرشان مى سازد تا جائى كه به انبياء و صديقين و شهداء و صالحين (و حسن | و در مرحله چهارم جامه رحمت بر آنان پوشانيده در دار كرامت منزلشان ميدهد و بر اريكه سعادت مستقرشان مى سازد تا جائى كه به انبياء و صديقين و شهداء و صالحين (و حسن | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۹ </center> | ||
اولئك رفيقا) ملحقشان نموده ، در زمره بندگان مقرب خود در اعلى علّيّين جاى مى دهد. | اولئك رفيقا) ملحقشان نموده ، در زمره بندگان مقرب خود در اعلى علّيّين جاى مى دهد. | ||
پس ، قرآن كريم واعظى است شفا دهنده بيماريهاى درونى ، و راهنمائى است هادى به سوى صراط مستقيم ، و افاضه كننده رحمتى است كه شفا دادن و هدايت و افاضه رحمتش به اذن خداى سبحان است و بس ، به اين معنا كه اين خود قرآن است كه چنين آثار و بركاتى دارد، نه اينكه به وسيله چيز ديگرى اين آثار را داشته باشد، چون قرآن سبب متصلى است بين خدا و خلقش ، پس خود او است كه براى مؤ منين شفاء و رحمت و هدايت است - دقت بفرمائيد. | پس ، قرآن كريم واعظى است شفا دهنده بيماريهاى درونى ، و راهنمائى است هادى به سوى صراط مستقيم ، و افاضه كننده رحمتى است كه شفا دادن و هدايت و افاضه رحمتش به اذن خداى سبحان است و بس ، به اين معنا كه اين خود قرآن است كه چنين آثار و بركاتى دارد، نه اينكه به وسيله چيز ديگرى اين آثار را داشته باشد، چون قرآن سبب متصلى است بين خدا و خلقش ، پس خود او است كه براى مؤ منين شفاء و رحمت و هدايت است - دقت بفرمائيد. | ||
و به همين جهت خداى سبحان كلام را در اين آيه با خطاب به عموم مردم آغاز نمود و فرمود: «'''يا ايها الناس '''»، روى سخن را به خصوص مشركين و يا خصوص مشركين مكه نكرد، با اينكه آيه شريفه در سياق ، گفتگو با آنان بود، و اين خود دليل بر گفته ما است كه گفتيم صفات چهارگانه قرآن (۱ - موعظه ۲ - و شفاء ما فى الصدور ۳ - هدايت ۴ - و رحمت ) مربوط به عموم مردم است ، نه يك طائفه خاصى از مردم . | و به همين جهت خداى سبحان كلام را در اين آيه با خطاب به عموم مردم آغاز نمود و فرمود: «'''يا ايها الناس '''»، روى سخن را به خصوص مشركين و يا خصوص مشركين مكه نكرد، با اينكه آيه شريفه در سياق ، گفتگو با آنان بود، و اين خود دليل بر گفته ما است كه گفتيم صفات چهارگانه قرآن (۱ - موعظه ۲ - و شفاء ما فى الصدور ۳ - هدايت ۴ - و رحمت ) مربوط به عموم مردم است ، نه يك طائفه خاصى از مردم . | ||
اين بود نظريه ما در تفسير آيه مورد بحث ، ولى ديگر مفسران حرفهاى ديگرى زده اند، و يكى از حرفهاى عجيبى كه بعضى از مفسرين گفته اند اين است كه : «'''منظور از رحمت تنها آن مهر و محبتى است كه مؤ منين در بين خود و با يكديگر دارند'''» وليكن اين حرف خطاء است و بطور قطع سياق آيه آن را دفع مى كند. | اين بود نظريه ما در تفسير آيه مورد بحث ، ولى ديگر مفسران حرفهاى ديگرى زده اند، و يكى از حرفهاى عجيبى كه بعضى از مفسرين گفته اند اين است كه : «'''منظور از رحمت تنها آن مهر و محبتى است كه مؤ منين در بين خود و با يكديگر دارند'''» وليكن اين حرف خطاء است و بطور قطع سياق آيه آن را دفع مى كند. | ||
قُلْ بِفَضلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِك فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيرٌ مِّمَّا يجْمَعُونَ | قُلْ بِفَضلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِك فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيرٌ مِّمَّا يجْمَعُونَ | ||
<span id='link80'><span> | <span id='link80'><span> | ||
==مراد از فضل خدا و رحمت خدا در آيه شريفه :«'''== | ==مراد از فضل خدا و رحمت خدا در آيه شريفه :«'''== | ||
قل بفضل اللّه و برحمته ...'''» | قل بفضل اللّه و برحمته ...'''» |
ویرایش