گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۶: خط ۴۶:


==شمس و قمر، تابع تدبير خدا و ملازم مسير خود هستند==
==شمس و قمر، تابع تدبير خدا و ملازم مسير خود هستند==
لا الشمْس يَنبَغِى لهََا أَن تُدْرِك الْقَمَرَ وَ لا اللَّيْلُ سابِقُ النهَارِ وَ كلُّ فى فَلَكٍ يَسبَحُونَ
«'''لا الشمْس يَنبَغِى لهََا أَن تُدْرِك الْقَمَرَ وَ لا اللَّيْلُ سابِقُ النهَارِ وَ كلُّ فى فَلَكٍ يَسبَحُونَ'''»:


كلمه ((ينبغى : سزاوار است (( دلالت بر ترجيح داشتن و بهتر بودن دارد، و معناى اينكه فرموده : ترجيح ندارد خورشيد به ماه برسد اين است كه چنين چيزى از خورشيد سرنزده ، و منظور از اين تعبير اين است كه بفهماند تدبير الهى چيزى نيست كه روزى جارى شود و روزى از روزها متوقف گردد، بلكه تدبيرى است دائمى و خلل ناپذير، مدت معينى ندارد تا بعد از تمام شدن آن مدت به وسيله تدبيرى نقيض آن نقض گردد.
كلمه ((ينبغى : سزاوار است (( دلالت بر ترجيح داشتن و بهتر بودن دارد، و معناى اينكه فرموده : ترجيح ندارد خورشيد به ماه برسد اين است كه چنين چيزى از خورشيد سرنزده ، و منظور از اين تعبير اين است كه بفهماند تدبير الهى چيزى نيست كه روزى جارى شود و روزى از روزها متوقف گردد، بلكه تدبيرى است دائمى و خلل ناپذير، مدت معينى ندارد تا بعد از تمام شدن آن مدت به وسيله تدبيرى نقيض آن نقض گردد.
خط ۵۶: خط ۵۶:
و همچنين است شب ، چون شب عبارت است از نبود روزى كه اين شب ، شب آن روز است ، و وقتى شب كه يك امر عدمى است ، و طبعا متاخر از روز است ، نتوانداز روز پيشى گيرد، عكسش هم معلوم است ، يعنى شنونده خودش مى فهمد كه روز هم از شب يعنى از عدم خودش ‍ پيشى نمى گيرد.
و همچنين است شب ، چون شب عبارت است از نبود روزى كه اين شب ، شب آن روز است ، و وقتى شب كه يك امر عدمى است ، و طبعا متاخر از روز است ، نتوانداز روز پيشى گيرد، عكسش هم معلوم است ، يعنى شنونده خودش مى فهمد كه روز هم از شب يعنى از عدم خودش ‍ پيشى نمى گيرد.


((و كل فى فلك يسبحون (( - يعنى هر يك از خورشيد و ماه و نجوم و كواكب ديگر در مسير خاص به خود حركت مى كند و در فضا شناور است ، همان طور كه ماهى در آب شنا مى كند، پس كلمه ((فلك (( عبارت است از همان مدار فضايى كه هر يك از اجرام آسمانى در يكى از آن مدارها سير مى كنند، و چون چنين است بعيد نيست كه مراد از كلمه ((كل (( هر يك از خورشيد و ماه و شب و روز باشد، هر چند كه در كلام خداى تعالى شاهدى بر اين معنا نيست.
«'''و كل فى فلك يسبحون'''» - يعنى هر يك از خورشيد و ماه و نجوم و كواكب ديگر در مسير خاص به خود حركت مى كند و در فضا شناور است ، همان طور كه ماهى در آب شنا مى كند، پس كلمه ((فلك (( عبارت است از همان مدار فضايى كه هر يك از اجرام آسمانى در يكى از آن مدارها سير مى كنند، و چون چنين است بعيد نيست كه مراد از كلمه ((كل (( هر يك از خورشيد و ماه و شب و روز باشد، هر چند كه در كلام خداى تعالى شاهدى بر اين معنا نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۵ </center>
و اگر در جمله ((يسبحون (( ضمير جمعى آورده كه خاص عقلا است ، براى اين است كه: اشاره كند به اين كه هر يك از اجرام فلكى در برابر مشيت خدا رام است و امر او را اطاعت مى كند، عينا مانند عقلا، همچنان كه اين تعبير در جاى ديگر نيز آمده و فرموده: ((ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين ((.
و اگر در جمله ((يسبحون (( ضمير جمعى آورده كه خاص عقلا است ، براى اين است كه: اشاره كند به اين كه هر يك از اجرام فلكى در برابر مشيت خدا رام است و امر او را اطاعت مى كند، عينا مانند عقلا، همچنان كه اين تعبير در جاى ديگر نيز آمده و فرموده: ((ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين ((.
خط ۶۲: خط ۶۲:
مفسرين در جملات آيه مورد بحث آراى ديگرى دارند، آرايى مضطرب كه ما از نقل آنها خوددارى كرديم ، اگر كسى بخواهد مى تواند به تفاسير مفصل مراجعه كند.
مفسرين در جملات آيه مورد بحث آراى ديگرى دارند، آرايى مضطرب كه ما از نقل آنها خوددارى كرديم ، اگر كسى بخواهد مى تواند به تفاسير مفصل مراجعه كند.


وَ ءَايَةٌ لهَُّمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتهُمْ فى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ
«'''وَ ءَايَةٌ لهَُّمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتهُمْ فى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ'''»:


راغب مى گويد: ((كلمه ((ذريه (( در اصل به معناى فرزندان خردسال است ، ولى در استعمالهاى متعارف در خردسالان و بزرگ سالان هر دو استعمال مى شود، هم در يك نفر به كار مى رود، و هم در چند نفر، ولى اصلش به معناى چند نفر است.
راغب مى گويد: ((كلمه ((ذريه (( در اصل به معناى فرزندان خردسال است ، ولى در استعمالهاى متعارف در خردسالان و بزرگ سالان هر دو استعمال مى شود، هم در يك نفر به كار مى رود، و هم در چند نفر، ولى اصلش به معناى چند نفر است.
خط ۸۰: خط ۸۰:
و نظير آن ، تفسير آن كسى است كه جمله مورد بحث را به شتر تنها معنا كرده. و چه بسا مفسرينى كه جمله مورد بحث را كه مى فرمايد: ((و براى شما از مثل كشتى چيرهاى ديگرى خلق كرديم كه بر آن سوار مى شويد(( حمل بر طياره و سفينه هاى فضايى عصر حاضر كرده اند. و ليكن تعميم دادن آيه بهتر است.
و نظير آن ، تفسير آن كسى است كه جمله مورد بحث را به شتر تنها معنا كرده. و چه بسا مفسرينى كه جمله مورد بحث را كه مى فرمايد: ((و براى شما از مثل كشتى چيرهاى ديگرى خلق كرديم كه بر آن سوار مى شويد(( حمل بر طياره و سفينه هاى فضايى عصر حاضر كرده اند. و ليكن تعميم دادن آيه بهتر است.


وَ إِن نَّشأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صرِيخَ لهَُمْ وَ لا هُمْ يُنقَذُونَ
«'''وَ إِن نَّشأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صرِيخَ لهَُمْ وَ لا هُمْ يُنقَذُونَ'''»:


كلمه صريخ به معناى آن كسى است كه ناله آدمى را بشنود و استغاثه او را جواب گويد و به فرياد او برسد. و كلمه انقاذ به معناى نجات دادن از غرق است.
كلمه صريخ به معناى آن كسى است كه ناله آدمى را بشنود و استغاثه او را جواب گويد و به فرياد او برسد. و كلمه انقاذ به معناى نجات دادن از غرق است.
خط ۸۶: خط ۸۶:
و اين آيه شريفه با آيه قبلش كه مى فرمود: ((انا حملنا ذريتهم فى الفلك المشحون (( متصل است و مى خواهد بفرمايد: اختيار، با ماست ، اگر خواستيم غرقشان مى كنيم ، و در اين صورت احدى نيست كه استغاثه آنان را جواب بدهد، و هيچ نجات دهنده اى نيست كه ايشان را از غرق شدن برهاند.
و اين آيه شريفه با آيه قبلش كه مى فرمود: ((انا حملنا ذريتهم فى الفلك المشحون (( متصل است و مى خواهد بفرمايد: اختيار، با ماست ، اگر خواستيم غرقشان مى كنيم ، و در اين صورت احدى نيست كه استغاثه آنان را جواب بدهد، و هيچ نجات دهنده اى نيست كه ايشان را از غرق شدن برهاند.


إِلا رَحْمَةً مِّنَّا وَ مَتَاعاً إِلى حِينٍ
«'''إِلا رَحْمَةً مِّنَّا وَ مَتَاعاً إِلى حِينٍ'''»:


اين استثناء، استثناى مفرغ است ، و تقدير كلام : ((لا ينجون بسبب من الاسباب و بامر من الامور الا لرحمة منا تنالهم و لتمتع الى حين الاجل المسمى قدرناه لهم : به هيچ سببى از اسباب ، و هيچ امرى از امور، نجات پيدا نمى كنند، مگر به خاطر رحمتى از ما كه شاملشان گردد، و به خاطر اينكه تا مدتى معين كه برايشان تقدير كرده ايم زنده بمانند(( مى باشد.
اين استثناء، استثناى مفرغ است ، و تقدير كلام : ((لا ينجون بسبب من الاسباب و بامر من الامور الا لرحمة منا تنالهم و لتمتع الى حين الاجل المسمى قدرناه لهم : به هيچ سببى از اسباب ، و هيچ امرى از امور، نجات پيدا نمى كنند، مگر به خاطر رحمتى از ما كه شاملشان گردد، و به خاطر اينكه تا مدتى معين كه برايشان تقدير كرده ايم زنده بمانند(( مى باشد.
۱۶٬۲۶۹

ویرایش