۱۶٬۸۸۰
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
<span id='link211'><span> | <span id='link211'><span> | ||
== | ==نکوهش روى گرداندن از مردی نابينا و توجه به توانگران == | ||
عَبَس وَ تَوَلى | «'''عَبَس وَ تَوَلى'''»: | ||
يعنى چهره در هم كشيد و روى بگردانيد. | |||
أَن جَاءَهُ الاَعْمَى | يعنى: چهره در هم كشيد و روى بگردانيد. | ||
اين | |||
وَ مَا يُدْرِيك لَعَلَّهُ يَزَّكى أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى | «'''أَن جَاءَهُ الاَعْمَى'''»: | ||
اين | |||
و حاصل معنا اين است كه آن شخص چهره در هم كشيد، و از آن شخص نابينا كه نزدش آمده بود روى | اين جمله، علت عبوس شدن را بيان مى كند، و «لام» تعليل در تقدير است و تقدير آن: «لأن جَاءَهُ الأعمَى» است. | ||
در اين آيات | |||
و در | «'''وَ مَا يُدْرِيك لَعَلَّهُ يَزَّكى * أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى'''»: | ||
اين آيه، حال از فاعل فعل «عَبَس وَ تَوَلّى» است، و كلمۀ «تَزَكّى»، به معناى در پى پاك شدن از راه عمل صالح است، كه بعد از تذكّر، يعنى پندپذيرى و بيدارى و پذيرفتن عقاید حقّه دست مى دهد. چون «نفع ذِكرى» همين است كه آدمى را به تزكّى دعوت مى كند. يعنى به ايمان و عمل صالح مى خواند. | |||
و حاصل معنا اين است كه: آن شخص چهره در هم كشيد، و از آن شخص نابينا - كه نزدش آمده بود - روى بگردانيد. با اين كه او خبر نداشت آيا مرد نابينا مردى صالح بود، و با اعمال صالح ناشى از ايمان، خود را پاكيزه كرده بود يا نه. شايد كرده بود، و يا آمده تا با تذكّر و اتعاظش به مواعظ رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» بهره مند شده، در نتيجه به تطهير خود موفق گردد. | |||
در اين آيات چهارگانه، عتاب شديدى به كار رفته و اين شدّت، از اين جهت بيشتر مى شود كه دو آيه اول، در سياق غيبت آمده، كه مى فهماند خدا از او روى گردانيده، رو در رو، با او سخن نگفته؛ و دو آيه اخير را در سياق خطاب آورده. چون توبيخ در مخاطبۀ حضورى، بيشتر است و حجت و استدلال هم، وقتى رو در رو گفته شود، الزام آورتر است. آن هم بعد از روى گردانى، و مخصوصا با سركوبى خود خدا و بدون واسطه غير. | |||
و در اين كه از آن شخص، به اعمى - كور - تعبیر كرد، توبيخى بيشتر استفاده مى شود. براى اين كه محتاجى كه به انسان مراجعه مى كند، اگر نابينا باشد و حاجتش هم حاجتى دينى باشد، و خلاصه ترس از خدا او را وادار كرده باشد كه با نداشتن چشم به ما مراجعه كند، ما بيش از ساير مراجعه كنندگان، بايد به او ترحّم كنيم و بيشتر به او روى آورده، مورد عطوفتش قرار دهيم. نه اين كه چهره در هم بكشيم و روى از او برتابيم. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۲۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۲۶ </center> | ||
بعضى گفته اند: بنابر | بعضى گفته اند: بنابر اين كه شخص مورد عتاب، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» باشد، تعبير از آن جناب به ضمير غايب براى اين بوده، كه به قداست ساحت آن جناب اشاره كند و به طور كنايه، بفهماند گويا آن كسى كه چنين عملى كرده، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» نبوده. چون مثل چنين عملى از مثل آن جناب سر نمى زند، و در نوبت دوم كه از آن جناب به ضمير خطاب تعبير كرده نيز، قداست ساحت آن حضرت منظور بوده، چون هميشه اقبال بعد از اعراض، اجلال و احترامى از طرف است. | ||
أَمَّا مَنِ استَغْنى فَأَنت لَهُ تَصدَّى وَ مَا عَلَيْك أَلا يَزَّكى | وليكن اين حرف درست نيست، چون با خطاب «وَ أمّا مَن استَغنى * فَأنتَ لَهُ تَصَدّى ...» نمى سازد، و توبيخ در آن، از توبيخ در آيه «عَبَس وَ تَوَلّى» بيشتر است، و به طور قطع هيچ ايناسى هم در آن نيست. | ||
در اين آيه و شش آيه | «'''أَمَّا مَنِ استَغْنى * فَأَنت لَهُ تَصدَّى * وَ مَا عَلَيْك أَلا يَزَّكى'''»: | ||
«''' | |||
بعضى گفته اند: | كلمات «غنى» و «استغناء» و «تغنى» و «تغانى» - به طورى كه راغب گفته - به يك معنى مى باشند. پس مراد از «مَن استَغنى»، كسى است كه خود را توانگر نشان دهد و ثروت خود را، به رُخ مردم بكشد. و لازمۀ اين عمل، اين است كه بخواهد از سايرين سر و گردنى بلندتر باشد، و رياست و عظمتى در چشم مردم داشته باشد، و از پيروى حق عارش بيايد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «إنّ الإنسانَ لَيَطغى أن رَآهُ استَغنى»، و كلمۀ «تَصَدّى»، به معناى متعرض شدن و روى آوردن به چيزى و اهتمام در امر آن است. | ||
در اين آيه و شش آيه بعدش، اشاره مفصلى است به اين كه ملاك در آن عبوس شدن و پشت كردن چه بوده، كه به خاطر آن، مستوجب عتاب شده. حاصل آن اين است كه: تو خيلى به وضع مستكبران و اعراض كنندگان از پيروى حق مى پردازى، و زياد به وضع آن ها اعتناء مى كنى؛ در حالى كه اگر او نخواهد خود را پاك كند، بر تو تكليفى نيست و بر عكس، از وضع آن كس كه خود را پاك كرده و از خدا مى ترسد، بى اعتنايى مى كنى. | |||
«'''وَ مَا عَلَيكَ ألّا يَزَكّى»: بعضى گفته اند: كلمۀ «ما» نافيه است، و معنايش اين است كه: اگر او نخواست خود را تزكيه كند، حَرَج و مسؤوليتى بر تو نيست، تا رهايى از آن مسؤوليت، تو را حريص كند به مسلمان شدن او، و غفلت ورزيدن از آن هايى كه قبلا به طيب خاطر مسلمان شده اند. | |||
بعضى گفته اند: كلمۀ «ما»، استفهام انكارى است، و به آيه چنين معنا مى دهد: | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۲۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۲۷ </center> | ||
«چه چيز و چه مسؤوليت و ضررى متوجه تو مى شود، اگر او نخواهد خود را از كفر و فجور پاك كند؟ تو يك رسول بيشتر نيستى، و جز ابلاغ رسالت، مسؤوليتى ندارى». | |||
بعضى ديگر گفته اند: | |||
وَ أَمَّا مَن جَاءَك يَسعَى وَ هُوَ يخْشى فَأَنت عَنْهُ تَلَهَّى | بعضى ديگر گفته اند: كلمۀ «ما»، به معناى «لا» ى نافيه است و معنايش، اين است كه: «از عدم تزكيه او از كفر و فجور، باكى به خود راه نمى دهى»، و اين معنا با سياق عتابى كه قبل از اين آيه و قبل از قبل اين آيه بود، سازگارتر است. | ||
«'''فانت عنه تلهى '''» - اصل كلمه «'''تلهى '''» «'''تتلهى '''» بوده ، يعنى خود را بكار ديگر مى زنى ، و از چنين مردى كه آمده كه به راستى خود را اصلاح كند غافل مى مانى ، و اگر ضمير «'''انت '''» را در اين آيه و در آيه «'''فانت له تصدى '''» و ضمير «'''له '''» و «'''عنه '''» را در آن دو مقدم بر فعل آورده ، همه براى تاءكيد در عتاب و تنبيه است . | «'''وَ أَمَّا مَن جَاءَك يَسعَى * وَ هُوَ يخْشى * فَأَنت عَنْهُ تَلَهَّى'''»: | ||
كلمۀ «سعى»، به معناى سرعت در دويدن است. پس معناى آيه - به حسب آنچه مقام دست مى دهد - اين است كه: آن كس كه به شتاب نزدت مى آيد تا به وسيله معارف دين و مواعظى كه از تو مى شنود، خود را پاك كند، «وَ هُوَ يَخشى»، در حالى كه از خدا مى ترسد و خشيت، خود آيت و نشانه آن است كه او به وسيله قرآن متذكر شده است، همچنان كه فرمود: «مَا أنزَلنَا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقى إلّا تَذكِرَةً لِمَن يَخشى»، و نيز فرموده: «سَيَذّكَرُ مَن يَخشَى». | |||
«'''فانت عنه تلهى '''» - اصل كلمه «'''تلهى '''» «'''تتلهى '''» بوده ، يعنى خود را بكار ديگر مى زنى ، و از چنين مردى كه آمده كه به راستى خود را اصلاح كند غافل مى مانى ، و اگر ضمير «'''انت '''» را در اين آيه و در آيه «'''فانت له تصدى '''» و ضمير «'''له '''» و «'''عنه '''» را در آن دو مقدم بر فعل آورده ، همه براى تاءكيد در عتاب و تنبيه است. | |||
َكلا إِنهَا تَذْكِرَةٌ فَمَن شاءَ ذَكَرَهُ | َكلا إِنهَا تَذْكِرَةٌ فَمَن شاءَ ذَكَرَهُ | ||
كلمه «'''كلا'''» باز داشتن از همان عملى است كه به خاطر آن عتابش فرمود يعنى عبوس كردن قيافه و روى گردانى از كسى كه از خدا مى ترسد، و مشغول شدن و پرداختن به كسى است كه خود را بى نياز مى داند. | كلمه «'''كلا'''» باز داشتن از همان عملى است كه به خاطر آن عتابش فرمود يعنى عبوس كردن قيافه و روى گردانى از كسى كه از خدا مى ترسد، و مشغول شدن و پرداختن به كسى است كه خود را بى نياز مى داند. |
ویرایش