۱۶٬۸۸۰
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
<span id='link126'><span> | <span id='link126'><span> | ||
==نمونه | ==نمونه هایى از معارضاتى كه با قرآن شده == | ||
از طول مدت اين | از طول مدت اين تحدّى در عصر نزولش كه بگذريم، در مدت چهارده قرن هم كه از عمر نزول قرآن گذشته، كسى نتوانسته كتابى نظير آن بياورد، و حدّاقل كسى اين معنا را در خور قدرت خود نديده، و اگر هم كسى در اين صدد بر آمده، خود را رسوا و مفتضح ساخته. | ||
و در | تاريخ، بعضى از اين معارضات و مناقشات را ضبط كرده. مثلا يكى از كسانی كه با قرآن معارضه كرده اند، مسيلمه كذاب بوده، كه در مقام معارضه با سوره فيل بر آمده، و تاريخ سخنانش را ضبط كرده، كه گفته است: «'''الفيل، ما الفيل، و ما ادريك ما الفيل، له ذنب وبيل، و خرطوم طويل'''»: (فيل چيست فيل، و چه می دانى كه چيست فيل، دمى دارد سخت و وبيل، و خرطومى طويل). | ||
بعضى از | |||
و در كلامی كه خطاب به سجاح (زنى كه دعوى پيغمبرى مى كرد) گفته: «'''فَنُولِجُهُ فيكُنَّ إيلاجا، و نُخرِجُهُ مِنكُنَّ إخرَاجا'''»: آن را در شما زنان فرو مى كنيم، چه فرو كردنى، و سپس بيرون مى آوريم، چه بيرون كردنى). حال شما خواننده عزيز خودت در اين هذيان ها دقت كن، و عبرت بگير. | |||
بعضى از نصارا - كه خواسته است با سوره فاتحه (سرشار از معارف) معارضه كند - چنين گفته: «الحمد للرّحمان، ربّ الأكوان، الملك الدّيان لك العبادة و بك المستعان، إهدنا صراط الإيمان»: سپاس براى رحمان، پروردگار كون ها، و پادشاه دين ساز، عبادت تو را باد، و استعانت به تو، ما را به سوى صراط ايمان هدايت فرما؛ و از اين قبيل رطب و يابس هاى ديگر. | |||
<span id='link127'><span> | <span id='link127'><span> | ||
==دو شبهه پيرامون اعجاز بلاغت قرآن == | ==دو شبهه پيرامون اعجاز بلاغت قرآن == | ||
حال ممكن است بگوئى : اصلا معناى معجزه بودن كلام را نفهميدم ، براى اينكه كلام ساخته قريحه خود انسان است ، چطور ممكن است از قريحه انسان چيزى ترشح كند، كه خود انسان از درك آن عاجز بماند؟ و براى خود او معجزه باشد؟ با اينكه فاعل ، اقواى از فعل خويش ، و منشاء اثر، محيط باثر خويش است ، و بعبارتى ديگر، اين انسان بود كه كلمات را براى معانى وضع كرد، و قرار گذاشت كه فلان كلمه بمعناى فلان چيز باشد، تا باين وسيله انسان اجتماعى بتواند مقاصد خود را بديگران تفهيم نموده ، و مقاصد ديگرانرا بفهمد. | حال ممكن است بگوئى : اصلا معناى معجزه بودن كلام را نفهميدم ، براى اينكه كلام ساخته قريحه خود انسان است ، چطور ممكن است از قريحه انسان چيزى ترشح كند، كه خود انسان از درك آن عاجز بماند؟ و براى خود او معجزه باشد؟ با اينكه فاعل ، اقواى از فعل خويش ، و منشاء اثر، محيط باثر خويش است ، و بعبارتى ديگر، اين انسان بود كه كلمات را براى معانى وضع كرد، و قرار گذاشت كه فلان كلمه بمعناى فلان چيز باشد، تا باين وسيله انسان اجتماعى بتواند مقاصد خود را بديگران تفهيم نموده ، و مقاصد ديگرانرا بفهمد. |
ویرایش