قريش ٣
کپی متن آیه |
---|
فَلْيَعْبُدُوا رَبَ هٰذَا الْبَيْتِ |
ترجمه
قريش ٢ | آیه ٣ | قريش ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَبَّ»: خداوندگار. صاحب.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَ... (۲)
فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ... (۱) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا... (۰) فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ (۱) إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَ... (۲)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِإِيلافِ قُرَيْشٍ «1» إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ «2» فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ «3» الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ «4»
براى الفت دادن قريش (به اين سرزمين، سپاه فيل را نابود كرديم تا مقدمهاى براى ظهور اسلام باشد). الفت آنان در سفرهاى زمستانى و تابستانى. پس (به شكرانه اين نعمت) بايد پرورگار اين خانه را پرستش كنند. همان كه آنان را از گرسنگى (و قحطى نجات داد و) سيرشان كرد و از ترس (دشمن) امانشان داد.
نکته ها
برخى مفسران، اين سوره را ادامه سوره قبل دانسته و به رواياتى استناد مىكنند كه جدا كردن آن دو را در نماز جايز نمىداند. نظير دو سوره ضحى و انشراح. اگر ابرهه پيروز مىشد معاش قريش از هم مىپاشيد و به خاطر حفظ معاش قريش، خداوند اصحاب فيل را نابود كرد.
«رِحْلَةَ» پيمودن راه بر روى راحلة و مركب است. قريش سالى دو بار سفر تجارى داشتند، يكى در زمستان به منطقه يمن و يكى در تابستان به منطقه شام.
در برابر رسم جاهليّت كه خونريزى و جنگ را ارزش مىدانست، تكرار كلمه ايلاف و الفت، بيانگر لطف و رحمت الهى به قريش است.
جلد 10 - صفحه 599
سفرهاى تجارى موجب رونق صادرات و واردات مىشود و بهبود زندگى و تبادل فرهنگ را به دنبال دارد.
پس از انهدام اصحاب فيل، مردم براى اهل حرم، حريم خاص قائل بودند.
پیام ها
1- شكست دشمنان عامل همبستگى شماست. «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ»
2- وحدت و الفت ميان اقشار جامعه، از نعمتهاى الهى است. «لِإِيلافِ قُرَيْشٍ»
3- تا مسائل اقتصادى و امنيّتى جامعه حل نشود، نمىتوان آنان را به عبادت دعوت كرد. فَلْيَعْبُدُوا ... الَّذِي أَطْعَمَهُمْ ... وَ آمَنَهُمْ
4- يكى از فلسفههاى عبادت، شكر مُنعم است. «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ»
5- خداوند امور مكّه و كعبه را تدبير مىكند. «رَبَّ هذَا الْبَيْتِ»
6- تأمين معيشت و امنيّت جامعه، بايد در مسير بندگى و عبادت خدا باشد.
فَلْيَعْبُدُوا ... الَّذِي أَطْعَمَهُمْ ... وَ آمَنَهُمْ
7- گرسنگى و نياز به غذا، ويژگى بشر است و تأمين اين نياز، نشانه لطف و رحمت خداوند است. «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ»
8- برقرارى امنيّت و برطرف كردن عوامل ترس، كار خدايى است. «آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»
9- سفر براى كسب درآمد، مورد پذيرش اسلام است. «رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 602
سوره ماعون
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ «3»
شأن نزول- قريش لقب نضر بن كنانه است و هر كه از عرب نسبت او به نضر منتهى شود، قريشى نامند و قريش را دو سفر بود: زمستان به يمن مىرفتند و تابستان به شام. و اهل يمن و شام و ساير مردمان ايشان را اهل حرم و ولاة بيت اللّه گفتند و حرمت به تمامه داشتند و از غارت ايمن بودند. حق تعالى براى اثبات اين نعمت بر ايشان اين سوره نازل فرمود.
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ: پس بايد بپرستند پروردگار صاحب اين خانه را. مقصود اين كلام آنكه نعم خدا بر قريش از حد و احصا متجاوز است. پس اگر نمىپرستند او را به جهت جميع نعمى كه به ايشان عطا فرموده، پس بايد بپرستند او را به جهت اين نعم ظاهره كه ايلاف ايشان است به رفتن به سفر زمستان كه سفر يمن است و تابستان كه سفر شام است.
نزد بعضى معنى آنكه محل تعجب است كه من اين نعمت و حرمت را به
جلد 14 - صفحه 353
ايشان عطا نمودهام، در ازاى سپاسدارى و حق شناسى از پرستش من، بپرستش بتان مشغول شدهاند و حال آنكه اين اعزاز و احترام مردمان ايشان [را] و ايمن بودن آنان به سبب خانه خداست. پس بايد خدا را پرستش كنند نه غير او را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
لِإِيلافِ قُرَيْشٍ «1» إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ «2» فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ «3» الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ «4»
ترجمه
براى الفت گرفتن قبيله قريش
الفت گرفتن آنها بمسافرت زمستان و تابستان
پس بايد عبادت كنند پروردگار اين خانه را
آن خداوندى كه طعام داد و سير كرد آنها را از گرسنگى و ايمن نمود آنانرا از ترس.
تفسير
خداوند منّان در اين سوره مباركه يكى از موجبات و نتايج حاصله از هلاكت اصحاب فيل را كه شرح آن در سوره سابقه گذشت بيان فرموده باين تقريب كه نابود كردن خداوند آن قوم را براى باقى گذاردن الفت و عادت طائفه قريش بود آن الفت و عادتى كه آنها داشتند بمسافرت در زمستان بيمن و در تابستان بشام براى تجارت باين معنى كه نتيجه اين معامله خداوند با كسانيكه براى خراب نمودن كعبه آمده بودند اين شد كه حرمت مكّه و اهل آن باقى ماند و قريش توانستند در مكّه اقامت نمايند و بمسافرت خودشان براى تحصيل رزق ادامه دهند و مأمون باشند از شرّ اشرار و غارت گران عربستان كه گفتهاند متعرّض قافله قريش نميشدند بپاس احترام حرم و اگر اين لطف را خداوند بآنها نميفرمود چون وسائل معاش در مكّه موجود نبود سفر تجارت هم نميتوانستند بنمايند براى ناامنى طرق و هتك حرمتشان بمضيقه شديد مبتلا مىشدند چنانچه قبلا بودند و حضرت هاشم بن عبد مناف آنها را بتجارت امر فرمود و مستغنى شدند آنچه ذكر شد بنابر آنست كه لا لايلاف متعلق باشد بمضمون سوره سابقه كه با اين سوره متّحد است ولى بعضى از مفسّرين آنرا متعلق به فليعبدوا دانسته و تأخير
جلد 5 صفحه 439
آنرا مضرّ ندانستهاند و گفتهاند مراد آنست كه پس بايد عبادت كنند قريش پروردگار خانه كعبه را آن خداوندى كه از گرسنگى و فقر نجات داد آنانرا و خوفشان را از مسافرت بسبب امنيّت طرق و شوارع زائل فرمود براى انس و الفت گرفتن آنها بسفر تجارت در زمستان و تابستان و در هر حال ايلافهم بدل است از ايلاف قريش و مطلب مربوط بسابق است و غرض منع آنها است از بت پرستى يعنى با چنين نعمت و كرامتى از خداوند بآنها نبايد مشرك باشند و غير ربّ البيت را بپرستند و گفته شده قريش مأخوذ از قرش بمعناى كسب است و لقب نضر بن كنانه جدّ اعلاى اين قبيله بوده و قمى ره نقل نموده كه نازل شد در باره قريش كه معاش آنها از مسافرت در زمستان بيمن و در تابستان بشام ميگذشت و از مكّه پوست و مغز بادام و گردو و امثال اينها و فلفل حمل مينمودند و از شام پارچه و آرد سفيد و حبوبات ميخريدند و در راه با يكديگر مأنوس ميشدند و الفت ميگرفتند و در هر سفر براى خودشان رئيسى از رؤساء قريش تعيين ميكردند و معاش آنها از اين راه بود و چون خداوند پيغمبر خود را مبعوث فرمود بىنياز شدند از مسافرت چون مردم بجانب آن حضرت كوچ ميكردند و زيارت ميكردند خانه كعبه را پس خدا فرمود بايد عبادت كنند آنها پروردگار خانه كعبه را كه نجات دادشان از گرسنگى و ديگر محتاج بمسافرت نيستند و ايمن نمود آنانرا از خوف راه و در سوره سابقه اشاره شد كه آن با اين سوره يك سوره است چنانچه و الضحى با الم نشرح يك سوره است و بنابر اين بنظر ميرسد كه بايد بسم اللّه در بين نباشد و لذا جمعى از فقهاء قائل شدهاند بعدم لزوم قرائت آن در نماز و بعضى گفتهاند بايد خواند و وجود بسم اللّه در وسط منافى با وحدت نيست و در مجمع نقل نموده كه ابىّ بن كعب در مصحف خود جدا ننموده است آن دو را از يكديگر ببسم اللّه و آنكه اصحاب با او موافقت نمودهاند در عمل و جدا ننمودند آن دو را بقرائت بسم اللّه در بين و چون مصحف او و قرائتش معتمد ائمه اطهار است بقدرى كه امام عليه السّلام فرموده ما بر طبق قرائت ابى قرائت مينمائيم امر بسم اللّه در وسط مشكل ميشود چون محتمل است بوضع كسانى باشد كه متوجه وحدت آن دو نبودهاند ولى چون ترتيب
جلد 5 صفحه 440
قرآنها از صدر اسلام چنين بوده و ائمه اطهار تجويز فرمودهاند قرائت مشهوره بين مردم را و محتمل است بسم اللّه در وسط واقعا جزء باشد و ما مكلّفيم بقرائت يك سوره تمام و بايد از عهده آن يقينا بيرون آئيم بايد احتياطا خوانده شود و متأخرين از فقهاء بآن فتوى دادهاند ولى نديدم كسى را كه متعرّض ذكر مناسبتى براى وقوع بسم اللّه در بين شده باشد و اللّه اعلم.
جلد 5 صفحه 441
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَليَعبُدُوا رَبَّ هذَا البَيتِ «3»
که فاء تفريع که اينکه نعمت بزرگ را بآنها عنايت كرديم در مقابلش اينها بايد عبادت پروردگار اينکه خانه را بكنند، و كعبه را بيت اللّه گفتند و همچنين مساجد را بيوت اللّه چون محل عبادت پروردگار است که ميفرمايد: وَ أَنَّ المَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدعُوا مَعَ اللّهِ أَحَداً جن آيه 18. و لكن اينکه قريش كعبه را بتخانه كردند و بتهاي خود را در كعبه گذاردند و در زمان فتح مكه پيغمبر با امير المؤمنين رفتند در كعبه و علي پاي بر شانه پيغمبر گذاشت و تمام بتهاي مشركين را انداخت و شكست و از كعبه بيرون انداختند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 3)- در این آیه چنین نتیجه میگیرد که قریش با این همه نعمت الهی که به برکت کعبه پیدا کردهاند «پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند» نه بتها رالیعبدوا رب هذا البیت)
نکات آیه
۱ - قریش، باید خود را به عبادت خداوند و بندگى نکردن غیر او، ملزم مى ساختند. (فلیعبدوا ربّ هذا البیت)
۲ - خداوند، مالک کعبه و مدبّر امور آن است. (ربّ هذا البیت) «ربّ»، در اصل به معناى «تربیت» است (مفردات) و به معناى مالک و مدبر نیز آمده است (لسان العرب).
۳ - مالکیت خداوند بر کعبه و سیطره ربوبیت و تدبیر او بر آن، برهان الزام قریش به عبادت او است. (فلیعبدوا ربّ هذا البیت)
۴ - فراهم آمدن زمینه مناسب از جانب خداوند، براى کوچ هاى زمستانى و تابستانى قریش، حجّتى کامل بر لزوم روى آوردن آنان به عبادت خداوند (لإیلف قریش . إیلفهم رحلة الشتاء و الصیف . فلیعبدوا) «لام» در «لایلاف» چه متعلق به سوره «فیل» باشد و چه به «فلیعبدوا» (در این آیه) برداشت یاد شده استفاده مى شود.
۵ - عبادت خداوند، سپاس نعمت هاى او است. (لإیلف ... فلیعبدوا) حرف «فاء»، لزوم عبادت را بر وجود نعمت «ایلاف» تفریع کرده است و هر کارى که انسان خود را به جهت داشتن نعمتى، موظّف به آن سازد، سپاس آن نعمت است.
۶ - سپاس قریش از خداوند در برابر نعمت امنیت، به پذیرش بندگى او بود. (ألم تر کیف فعل ربّک بأصحب الفیل ... فلیعبدوا)
۷ - «کعبه»، مظهر ربوبیت خداوند و نشانى گویا بر لزوم عبادت او است. (فلیعبدوا ربّ هذا البیت)
۸ - کعبه، بیتى شرافت مند و وابسته به خداوند (ربّ هذا البیت) اسم اشاره (هذا)، به قرینه سیاق براى تعظیم است.
موضوعات مرتبط
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۳; آثار مالکیت خدا ۳; اتمام حجت خدا ۴; تدبیرهاى خدا ۲; مالکیت خدا ۲; نشانه هاى ربوبیت خدا ۷
- شکر: شکر نعمت ۵
- عبادت: آثار عبادت خدا ۵; اهمیت عبادت خدا ۴، ۷; عبادت خدا ۱، ۳
- قریش: آثار عبودیت قریش ۶; اتمام حجت بر قریش ۴; امنیت قریش ۶; تکلیف قریش ۱; دلایل تکلیف قریش ۳; دلایل عبودیت قریش ۴; شکرگزارى قریش ۶; عبودیت قریش ۱، ۳; کوچ تابستانى قریش ۴; کوچ زمستانى قریش ۴; نعمتهاى قریش ۶
- کعبه: فضیلت کعبه ۸; مالک کعبه ۲، ۳، ۸; مالکیت کعبه ۸; مدبر کعبه ۲، ۳; نقش کعبه ۷
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۴
- نعمت: نعمت امنیت ۶
منابع