ریشه نقض
از الکتاب
تکرار در قرآن: ۹(بار)
در حال بارگیری...
قاموس قرآن
شكستن. خواه ظاهرى باشد مثل «نَقَضَ الْعِظَمَ» يعنى استخوان را شكست و از آن است [نحل:92]. نباشيد مانند زنيكه رشته خويش را بعد از تابيدن شكست و پنبه كرد و قطعه قطعه نمود راجع به اين آيه در «غزل» توضيح داده شده است. و خواه معنوى مثل شكستن پيمان در كلام الله مجيد بيشتر در معنوى بكار رفته است [نحل:91]. عهدها را بعد از تأكيد نشكنيد. [رعد:20]. آنانكه بعهد خدا وفا مىكنند و پيمان محكم را نمىشكنند. رجوع شودبه «عهد». * [شرح:3-2]. انقض را سنگين كردن گفتهاند شايد ان مبالغه در سنگينى باشد كه گويى از سنگينى پشت را مىشكند يعنى بار سنگينت را از تو برداشتيم كه پشتت را سنگينى مىكرد.
ریشههای نزدیک مکانی
هم عهد ک ما الله الذين وثق وله اله لا ب من ف بعد ها ه يمن ضلل قد الذى ثم وزر دور غزل ظهر فسق رفع التى الا وصل عقب جعل فى نعم سبل اذا کون غلظ وکد فعل سوى کفر اخذ ل امر لعن عن کلل ذکر قوى وضع امن صبر مرر اوى علم وفى نکث ائى قلب کثر قطع وقى کم ايى قسو
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
يَنْقُضُونَ | ۴ |
نَقْضِهِمْ | ۲ |
تَنْقُضُوا | ۱ |
نَقَضَتْ | ۱ |
أَنْقَضَ | ۱ |