روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۸۹
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، أَبْوَابُ الزَّكَاة-بَابُ فَضْلِ الصَّدَقَة
و روي عن مسعده بن صدقه عن الصادق ع عن ابايه ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۸۸ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۹۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۸۳
و در روايت مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام از پدران آن امام عليهم السّلام آمده است كه: امير المؤمنين عليه السّلام پنج وسق از خرماى «بغيبغه» را براى مردى فرستاد، و آن مرد از كسانى بود كه نيازمندان به عطايايش اميد مىبستند و از هدايا و انعام و صلهاش خشنود ميبودند، و او از على عليه السّلام و از ديگران چيزى نمىخواست، پس مردى به امير المؤمنين عليه السّلام گفت: به خدا قسم فلان شخص چيزى از تو نخواسته، و از آن پنج وسق يك وسق او را كفايت ميكرد. پس امير المؤمنين عليه السّلام به او فرمود: خدا مثل تو را در ميان مسلمانان زياد مكناد! من مىبخشم، و تو به آن بخل ميكنى! در صورتى كه من به كسى كه اميد به من دارد جز پس از سؤال كردنش عطا نكنم، و آنگاه پس از مسألتش به او عطا كنم، در اين صورت جز بهاىچيزى را كه از او گرفتهام، به او ندادهام. و اين بدان جهت است كه او را در معرض آن قرار دادهام كه رويش را، كه براى خداى عزّ و جلّ براى خداى من و خداى خودش عزّ و جلّ به هنگام عبادت او و طلب حوائجش از او، به خاك ميسايد، به من بذل كند. پس هر كس در باره برادر مسلمان خود چنين كند، در حالى كه دانسته باشد كه او شايسته صله و معروف او است، در دعايش براى او به خداى عزّ و جلّ راست نگفته است، آنجا كه با زبانش بهشت را براى او آرزو ميكند، و از مالى فانى از اموال خود بر او بخل ميورزد، زيرا بنده در دعاى خود ميگويد: «خدايا مردان مؤمن و زنان مؤمنه را بيامرز». پس چون آمرزش را براى او طلب ميكند بهشت را برايش طلبيده است، پس كسى كه در مرحله قول چنين كند، و در مقام عمل آن را تحقّق نبخشد انصاف نداده است.