روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۸۹۶
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير قال حدثني ابو جعفر الشامي قال حدثني رجل بالشام يقال له هلقام بن ابي هلقام قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۸۹۵ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۸۹۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۲۴۷
ابو جعفر شامى باز گفته است كه: مردى در شام به نام هلقام بن ابى هلقام گفت: من نزد امام كاظم (ع) رفتم و به او گفتم: قربانت دعائى به من بياموز كه جامع دنيا و آخرت باشد و كوتاه بفرما. در پاسخ فرمود: دنبال نماز بامداد تا بر آمدن آفتاب بگو: سبحان اللَّه العظيم و بحمده و استغفر اللَّه و اسأله من فضله . هلقام گويد: من ميان خاندانم از همه بدحالتر بودم و بر اثر اين دعاء، ندانسته ميراث مردى به من رسيد كه گمان نمىكردم با من خويشاوند باشد و من امروزه در خاندانم از همه توانگرترم و سببى براى آن نمىدانم جز همان دعائى كه مولايم عبد صالح به من آموخت.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۳۰
ابو جعفر شامى گويد: مردى در شام كه نامش هلقام بن أبى هلقام بود براى من حديث كرد كه خدمت حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام رفتم، باو عرضكردم: فدايت شوم يك دعاى جامعى براى دنيا و آخرت بمن بياموز كه كوتاه باشد، فرمود: پس از نماز صبح تا آفتاب زدن بگو: «سبحان اللَّه العظيم و بحمده استغفر اللَّه و أسأله من فضله» . هلقام گويد: من از همه فاميلم حالم بدتر بود (و در اثر خواندن اين دعا) از مردى ندانسته بمن ارثى رسيد كه من گمان نداشتم ميان من و آن مرد خويشاوندى باشد، و اكنون من از تمام فاميلم زندگانيم بهتر است، و اين نيست جز بواسطه آن دعائى كه آقايم حضرت موسى- ابن جعفر عليهما السلام بمن آموخت.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۴۸۳
على بن ابراهيم، از پدرش، از ابنابىعمير روايت كرده است كه گفت: حديث كرد مرا ابوجعفر شامى، گفت كه: حديث كرد مرا مردى در شام كه او را هلقام مىگفتند، گفت كه: به خدمت حضرت امام موسى كاظم عليه السلام آمدم و به آن حضرت عرض كردم كه: فداى تو گردم! دعايى به من تعليم فرما كه جامع مطالب دنيا و آخرت باشد، و مختصر كن. فرمود كه: «در عقب نماز صبح تا آفتاب طالع شود، بگو: سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَأَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ پاك و منزّه مىشمارم خداى بزرگ را، و به ستايش او مشغولم. طلب آمرزش مىنمايم از خدا، و سؤال مىكنم او را از فضلش»، هلقام گفت كه: من از همه خاندانم بدحالتر و پريشانتر بودم. پس هيچ ندانستم، تا آنكه ميراثى به من رسيد از جانب مردى كه گمان نداشتم كه در ميان من و او هيچ خويشى هست، و به درستى كه من امروز از همه اهل بيتم توانگرترم، و اين نيست، مگر به آنچه آقايم امام موسى كاظم عليه السلام به من تعليم فرمود.