الواقعة ٨
کپی متن آیه |
---|
فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ |
ترجمه
الواقعة ٧ | آیه ٨ | الواقعة ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمَیْمَنَةِ»: طرف راست. یُمن و برکت. «أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ»: یاران دست راست. آنان کسانی هستند که نامه اعمال را با دست راست دریافت میدارند (نگا: حاقه / ). اهل سعادت و میمنت. «مَا»: اسم استفهام است و در چنین مواردی برای تعجب از حال نیکو، یا - چنانکه میآید - از حال بد کسی یا کسانی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ «8» وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ «9»
و (در آن روز) شما سه گروه باشيد. پس (گروه اول) اصحاب يمين (گروه
«1». حاقّه، 1.
«2». تكوير، 1.
جلد 9 - صفحه 419
دست راستى) هستند، اصحاب يمين چه گروهى هستند! (گويى تجسّم سعادتند.) و (دسته دوم دسته سمت چپ) اصحاب شقاوتند، آن اصحاب شقاوت چه هستند؟ (گويى تبلور بدىهايند.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ «8»
بعد از آن تفسير اصناف سهگانه فرمايد:
صنف 1- فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ: پس ياران دست راست، ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ: چه كسانند ياران دست راست.
بيان: استفهام و ذكر ظاهر در مقام ضمير براى تعجب است از تفخيم شأن و رفعت مرتبه ايشان، پس ايشان اصحاب منزلت سنيهاند در رفعت، و مراد اصحاب يمين، اصحاب يمن و سعدا هستند كه به جهت اطاعت ميمون و مباركند بر نفسهاى خود. 2- از ابن عباس منقول است كه آنها جماعتىاند كه در وقت اخراج ذريه از صلب آدم بر دست راست او بودند. «1» 3- گروهى كه نامه اعمال در روز قيامت به دست راست ايشان دهند. 4- گروهى كه مسكن آنها در يمين عرش الهىاند، چه در روايت وارد شده كه بهشت بر دست راست عرش است «2». 5- كسانى كه با يمن و بركت باشند.
صنف 2-:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «1» لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ «2» خافِضَةٌ رافِعَةٌ «3» إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا «4»
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا «5» فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا «6» وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ «8» وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ «9»
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ «10» أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ «11» فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «12» ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ «13» وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ «14»
عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ «16»
ترجمه
وقتى واقع شود واقعه قيامت
كه نيست در وقوعش هيچ دروغ و خلافى
آن پست گرداننده است و بلند گرداننده
وقتى كه حركت داده شود زمين حركت دادنى سخت
و خورد و نرم كرده شوند كوهها نرم شدنى
پس بگردند غبارى پراكنده
و باشيد شما دستههاى سهگانه
پس ياران جانب راست چيست حال ياران جانب راست
و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ
و پيشى گرفتگان بايمان كه پيشىگيرندگان ببهشتند
آن گروه مقرّبان درگاه خدا
در باغهاى پر نعمتند
گروهى از پيشينيان
و كمى از امّت آخر الزّمان
قرار دارند بر تختهائى زربفت مكلّل بجواهر
تكيهزنندگانند بر آنها روى بروى يكديگر.
تفسير
يكى از اسماء قيامت واقعه است و بآن ناميده شده براى تحقّق وقوع آن و شدّت اهوالش و آن صدق و حق و واقع است نيست راجع بوقوعش و براى آمدنش در خارج دروغ و خلاف واقعى چون هر كه از آن خبر داده پيغمبر يا امام يا يكى از نوّاب ايشان يا مردم عادى همه راست گفتهاند و در صافى كاذبه را بنفس كاذبه تفسير فرموده و بعضى از مفسّرين هم گفتهاند مراد آنستكه وقتى قيامت ظاهر شود ديگر كسى منكر آن نميشود و تكذيب نميكند اخبار از آنرا چنانچه فعلا بعضى ميكنند ولى ظاهرا كاذبه مانند عاقبة و عافية مصدر است و بمعناى مكذّب نيآمده مگر آنكه گفته شود آنروز ديگر دروغ گوئى نيست كه تكذيب كند قيامت را و
جلد 5 صفحه 126
اين خالى از تكلّف نيست و بهتر همانست كه قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه قيامت حق است يعنى دروغ نيست و در هر حال آنروز دشمنان خدا ذليل و بجهنم ميروند و دوستان خدا عزيز و ببهشت ميروند چنانچه قمّى ره نقل فرموده و در خصال از امام سجاد عليه السّلام بآن تصريح و تسجيل شده و حاصل كلام آنستكه وقتى قيامت برپا شود كه مسلّما خواهد شد بعضى از مقام خود تنزّل و بعضى ترقى مينمايند و آن وقتى است كه زمين حركت داده شود حركت شديدى و قمّى ره نقل فرموده كه كوفته شود بعضى از آن بر بعضى و ريز ريز و نرم شود كوهها مانند آرد نرم و نيز نقل فرموده كنده شود كوهها كنده شدنى پس غبارى شود پراكنده در آسمان و هباء ذراتى است كه ديده ميشود وقتى از روزنه داخل ميشود با شعاع آفتاب خلاصه آنكه در آن روز اوضاع زمين دگرگون و اجزاء آن متفرّق و نابود خواهد شد و مردم در محشر حاضر ميگردند و آنها منقسم بسه قسم ميشوند يكدسته اصحاب يمين خوانده شده و ظاهرا آنها مردم پاك طينتى هستند كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحهاند و خير آنها بر شرّشان غالب است و مشمول رحمت و مغفرت الهى ميگردند و نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود و يكدسته اصحاب شمالند و آنها مردم بد فطرتى هستند كه شرشان بر خيرشان غالب است اعمّ از كافر و منافق و مجرم كه بايد بجهنّم بروند و نامه اعمالشان بدست چپشان داده ميشود و يكدسته كسانى هستند كه سبقت گرفتند از سايرين بعلم و عمل و بايد سبقت گيرند از غير خودشان ببهشت و اينها اگر چه در واقع جزء دسته اوّلند كه سعداء هستند ولى براى رفعت مقام علم و سبقت در عمل پيشرو قافله جنّتند و اينجا خداوند آنها را از عوام اهل ايمان و عمل صالح مجزّى فرموده و بعنوان مقرّبون معرّفى و معنون نموده است و غير سعدا اشقيا ميباشند و لذا در سوره هود مردم منقسم بدو قسم شدهاند سعيد و شقى و ظاهرا ميمنه بمعناى يمن و سعادت و مشئمه بمعناى شومى و شقاوت است ولى چون عرب بدست راست فال نيك ميزند و بدست چپ فال بد ميمنه و مشئمه بمعناى دست راست و چپ استعمال شده و ميشود و اينجا محتمل است هر دو معنى مراد باشد و سؤال بكلمه ما براى اظهار تعجّب از خوبى و بدى حال آن دو دسته است و البته معلوم است
جلد 5 صفحه 127
كه در سابقين هم اسبق وجود دارد و لذا در روايات معتبره سابقون بانبيا و ائمه و امير المؤمنين و شيعيان او و اصحاب يمين باهل ايمان و از آنها بآنان كه گناهى دارند و در موقف حساب حاضر ميشوند باختلاف اخبار و آثار تفسير شده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه سابقون چهار نفرند فرزند آدم عليه السّلام كه كشته شد و سابق امّت موسى عليه السّلام كه مؤمن آل فرعون است و سابق امّت عيسى كه حبيب نجّار است و سابق امّت محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه على بن ابى طالب است و ظاهرا در اين روايات بيان افراد جليّه و خفيّه شده و مفسرين هم باختلاف در اين مقام اظهار نظر نمودهاند و تحقيق همانست كه بيان شد و البتّه مقرّبان درگاه الهى در اعلى درجات بهشتهاى پرنعمت جاى دارند و چون قسمت مهمّ ايندسته را انبياء عظام و اوصياء كرام آنها تشكيل ميدهند خداوند فرموده گروهى از پيشينيان و كمى از امّت پيغمبر آخر- الزمان و ايشان بر تختهائى كه با طلا تافته و بافته و بجواهر ترصيع يافته قرار و آرام دارند چنانچه مفسرين فرمودهاند و بنظر حقير محتمل است موضونه بمعناى مرتّبه باشد يعنى بنظم و ترتيب معيّنى چيده شده بر حسب مراتب و مقامات صاحبان آنها و مؤيّد اين معنى آنست كه فرموده تكيهزنندگانند بر آنها رو برويهم كه يكديگر را ببينند و از ملاقات و صحبت و انس با هم بهرهمند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم-
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كُنتُم أَزواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصحابُ المَيمَنَةِ ما أَصحابُ المَيمَنَةِ «8» وَ أَصحابُ المَشئَمَةِ ما أَصحابُ المَشئَمَةِ «9» وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ «10» أُولئِكَ المُقَرَّبُونَ «11»
فِي جَنّاتِ النَّعِيمِ «12» ثُلَّةٌ مِنَ الأَوَّلِينَ «13» وَ قَلِيلٌ مِنَ الآخِرِينَ «14»
خطاب به تمام افراد انسان است که اينها سه دسته ميشوند امّا ملائكه يك دسته بيش نيستند و امّا طائفه جنّ دو دسته هستند مؤمن و كافر و امّا انسان سه دسته اصحاب ميمنه اصحاب يمين و اصحاب مشئمه اصحاب شمال و السابقون.
پس يك دسته اصحاب ميمنه هستند و اصحاب ميمنه در سعادت و مقام و يك دسته اصحاب مشئمه هستند چه اصحاب مشئمه در شدّت و عذاب و يك دسته سابقون هستند سپس خداوند شرح حال هر سه را بيان ميفرمايد امّا سابقون ميفرمايد.
جلد 16 - صفحه 395
سابقون معصومين هستند که هيچگونه آلودگي پيدا نكردند انبياء و رسل و اوصياء انبياء و بر طبق اينکه دعوي اخباري داريم بسيار مفصل و مبسوط و اما مفسرين بعضي گفتند سبقت به متابعت انبياء، بعضي گفتند سبقت به اطاعت الهي، بعضي گفتند سبقت به مثوبات الهي و تكرار كلمه و السابقون السابقون ممكن است دومي خبر اوّلي باشد يعني معصومين سبقت به مثوبات الهي و درجات عاليه دارند و ممكن است تأكيد باشد.
أُولئِكَ المُقَرَّبُونَ قرب به جوار رحمت الهي و درجات فضيلت و مقامات عاليه دارند.
فِي جَنّاتِ النَّعِيمِ در اعلي مراتب جنّات و متنعم به جميع نعم الهي که قرب و منزلت آنها بالاتر از جميع ما سوي اللّه از ملائكه حتي حمله عرش و جنّ و انس است.
ثُلَّةٌ مِنَ الأَوَّلِينَ از آدم الي عيسي و اوصياء آنها تا زمان بعثت حضرت خاتم که گفتند صد و بيست و چهار هزار كم و بيش بودند.
وَ قَلِيلٌ مِنَ الآخِرِينَ که منحصر به چهارده معصوم و بعض از اهل بيت و بستگان آنها که داراي مقام عصمت بودند سپس خداوند عناياتي که به اينکه سابقين عطا فرموده بيان ميفرمايد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 8)- در مورد دسته اول میفرماید: « (نخست) سعادتمندان
ج5، ص72
و خجستگان (هستند) چه سعادتمندان و خجستگانی»! (فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ).
منظور از «أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ» کسانی هستند که نامه اعمالشان را به دست راستشان میدهند و این امر در قیامت رمز و نشانهای برای مؤمنان نیکوکار و سعادتمند و اهل نجات است، چنانکه بارها در آیات قرآن به آن اشاره شده.
تعبیر به «ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ» (چه گروه سعادتمندی؟) برای بیان این حقیقت است که حد و نهایتی برای خوشبختی و سعادت آنها متصور نیست.
نکات آیه
۱ - اصحاب المیمنه (نیک بختان)، در آخرت در اوج سعادت و خوشبختى خواهند بود. (فأصحب المیمنة ما أصحب المیمنة) استفهام تعجبى در «ماأصحاب المیمنة»، بیانگر آن است که این گروه در مرتبه اى از خوشبختى خواهند بود که هر بیننده اى را به شگفتى وا خواهد داشت.
۲ - خوشبختى براى «اصحاب المیمنه» در آخرت، پایدار و زوال ناپذیر است. (فأصحب المیمنة ما أصحب المیمنة) «صاحب» (مفرد «أصحاب») به معناى یار، همراه و ملازم است. بنابراین «اصحاب المیمنة»; یعنى، کسانى که با میمنت و نیک بختى ملازم اند و هرگز از آن جدا نمى شوند.
روایات و احادیث
۳ - «عن أبى جعفر(ع) قال: إنّ اللّه خلق الخلق على ثلاث طبقات و أنزلهم ثلاث منازل و بیّن ذلک فى کتابه حیث قال: «و أصحاب المیمنة ما أصحاب المیمنة...» ... و أمّا ما ذکرت من أصحاب المیمنة فهم المؤمنون حقّاً...;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده که خداوند مردم راسه گونه آفریده و آنان را در سه رتبه قرار داده است. و این مطلب را در کتاب خود بیان کرده است; آن جا که مى فاید: «فأصحاب المیمنة ما أصحاب المیمنة...» و اما اصحاب المیمنه [که در قرآن] یاد شده آنان مؤمنان حقیقى [و راستین] هستند».
موضوعات مرتبط
- اصحاب یمین: جاودانگى سعادتمندى اصحاب یمین ۲; سعادتمندى اصحاب یمین ۱; فضایل اصحاب یمین ۱، ۲; مراد از اصحاب یمین ۳
- انسان: اقسام انسان ها ۳
- مؤمنان: فضایل مؤمنان ۳
منابع
- ↑ بصایرالدرجات صفار، ص ۴۴۸، ح ۵; نورالثقلین، ج ۵، ص ۲۰۵، ح ۱۲.