الواقعة ٩
کپی متن آیه |
---|
وَ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ |
ترجمه
الواقعة ٨ | آیه ٩ | الواقعة ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمَشْئَمَةِ»: دست چپیها. سمت چپیها. آنان کسانی هستند که نامه اعمال را با دست چپ دریافت میدارند (نگا: حاقه / ). افراد بدبخت و تیرهروز.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ «8» وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ «9»
و (در آن روز) شما سه گروه باشيد. پس (گروه اول) اصحاب يمين (گروه
«1». حاقّه، 1.
«2». تكوير، 1.
جلد 9 - صفحه 419
دست راستى) هستند، اصحاب يمين چه گروهى هستند! (گويى تجسّم سعادتند.) و (دسته دوم دسته سمت چپ) اصحاب شقاوتند، آن اصحاب شقاوت چه هستند؟ (گويى تبلور بدىهايند.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ «9»
«1» همان مدرك.
«2» تفسير منهج الصادقين ج 9 ص 145.
جلد 12 - صفحه 448
وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ: و اصحاب دست چپ، ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ: چه كسانند اصحاب دست چپ.
بيان: استفهام به جهت تعجب است از دنائت حال و شآمت مآل ايشان است، پس اصحاب منزلت دنيه و شومند، چه اشقيا به سبب كفر و معصيت شوم و نامباركند بر نفسهاى خود. 2- ابن عباس گفته ايشان جماعتىاند كه در وقت اخراج ذريه در جانب چپ آدم عليه السّلام بودهاند «1». 3- گروهى كه نامه اعمال آنها به دست چپ داده شود. 3- كسانى كه مكان آنها در شمال عرش باشد، چه در اخبار وارد شده كه جهنم در جانب چپ عرش است «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «1» لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ «2» خافِضَةٌ رافِعَةٌ «3» إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا «4»
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا «5» فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا «6» وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ «8» وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ «9»
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ «10» أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ «11» فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «12» ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ «13» وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ «14»
عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ «16»
ترجمه
وقتى واقع شود واقعه قيامت
كه نيست در وقوعش هيچ دروغ و خلافى
آن پست گرداننده است و بلند گرداننده
وقتى كه حركت داده شود زمين حركت دادنى سخت
و خورد و نرم كرده شوند كوهها نرم شدنى
پس بگردند غبارى پراكنده
و باشيد شما دستههاى سهگانه
پس ياران جانب راست چيست حال ياران جانب راست
و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ
و پيشى گرفتگان بايمان كه پيشىگيرندگان ببهشتند
آن گروه مقرّبان درگاه خدا
در باغهاى پر نعمتند
گروهى از پيشينيان
و كمى از امّت آخر الزّمان
قرار دارند بر تختهائى زربفت مكلّل بجواهر
تكيهزنندگانند بر آنها روى بروى يكديگر.
تفسير
يكى از اسماء قيامت واقعه است و بآن ناميده شده براى تحقّق وقوع آن و شدّت اهوالش و آن صدق و حق و واقع است نيست راجع بوقوعش و براى آمدنش در خارج دروغ و خلاف واقعى چون هر كه از آن خبر داده پيغمبر يا امام يا يكى از نوّاب ايشان يا مردم عادى همه راست گفتهاند و در صافى كاذبه را بنفس كاذبه تفسير فرموده و بعضى از مفسّرين هم گفتهاند مراد آنستكه وقتى قيامت ظاهر شود ديگر كسى منكر آن نميشود و تكذيب نميكند اخبار از آنرا چنانچه فعلا بعضى ميكنند ولى ظاهرا كاذبه مانند عاقبة و عافية مصدر است و بمعناى مكذّب نيآمده مگر آنكه گفته شود آنروز ديگر دروغ گوئى نيست كه تكذيب كند قيامت را و
جلد 5 صفحه 126
اين خالى از تكلّف نيست و بهتر همانست كه قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه قيامت حق است يعنى دروغ نيست و در هر حال آنروز دشمنان خدا ذليل و بجهنم ميروند و دوستان خدا عزيز و ببهشت ميروند چنانچه قمّى ره نقل فرموده و در خصال از امام سجاد عليه السّلام بآن تصريح و تسجيل شده و حاصل كلام آنستكه وقتى قيامت برپا شود كه مسلّما خواهد شد بعضى از مقام خود تنزّل و بعضى ترقى مينمايند و آن وقتى است كه زمين حركت داده شود حركت شديدى و قمّى ره نقل فرموده كه كوفته شود بعضى از آن بر بعضى و ريز ريز و نرم شود كوهها مانند آرد نرم و نيز نقل فرموده كنده شود كوهها كنده شدنى پس غبارى شود پراكنده در آسمان و هباء ذراتى است كه ديده ميشود وقتى از روزنه داخل ميشود با شعاع آفتاب خلاصه آنكه در آن روز اوضاع زمين دگرگون و اجزاء آن متفرّق و نابود خواهد شد و مردم در محشر حاضر ميگردند و آنها منقسم بسه قسم ميشوند يكدسته اصحاب يمين خوانده شده و ظاهرا آنها مردم پاك طينتى هستند كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحهاند و خير آنها بر شرّشان غالب است و مشمول رحمت و مغفرت الهى ميگردند و نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود و يكدسته اصحاب شمالند و آنها مردم بد فطرتى هستند كه شرشان بر خيرشان غالب است اعمّ از كافر و منافق و مجرم كه بايد بجهنّم بروند و نامه اعمالشان بدست چپشان داده ميشود و يكدسته كسانى هستند كه سبقت گرفتند از سايرين بعلم و عمل و بايد سبقت گيرند از غير خودشان ببهشت و اينها اگر چه در واقع جزء دسته اوّلند كه سعداء هستند ولى براى رفعت مقام علم و سبقت در عمل پيشرو قافله جنّتند و اينجا خداوند آنها را از عوام اهل ايمان و عمل صالح مجزّى فرموده و بعنوان مقرّبون معرّفى و معنون نموده است و غير سعدا اشقيا ميباشند و لذا در سوره هود مردم منقسم بدو قسم شدهاند سعيد و شقى و ظاهرا ميمنه بمعناى يمن و سعادت و مشئمه بمعناى شومى و شقاوت است ولى چون عرب بدست راست فال نيك ميزند و بدست چپ فال بد ميمنه و مشئمه بمعناى دست راست و چپ استعمال شده و ميشود و اينجا محتمل است هر دو معنى مراد باشد و سؤال بكلمه ما براى اظهار تعجّب از خوبى و بدى حال آن دو دسته است و البته معلوم است
جلد 5 صفحه 127
كه در سابقين هم اسبق وجود دارد و لذا در روايات معتبره سابقون بانبيا و ائمه و امير المؤمنين و شيعيان او و اصحاب يمين باهل ايمان و از آنها بآنان كه گناهى دارند و در موقف حساب حاضر ميشوند باختلاف اخبار و آثار تفسير شده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه سابقون چهار نفرند فرزند آدم عليه السّلام كه كشته شد و سابق امّت موسى عليه السّلام كه مؤمن آل فرعون است و سابق امّت عيسى كه حبيب نجّار است و سابق امّت محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه على بن ابى طالب است و ظاهرا در اين روايات بيان افراد جليّه و خفيّه شده و مفسرين هم باختلاف در اين مقام اظهار نظر نمودهاند و تحقيق همانست كه بيان شد و البتّه مقرّبان درگاه الهى در اعلى درجات بهشتهاى پرنعمت جاى دارند و چون قسمت مهمّ ايندسته را انبياء عظام و اوصياء كرام آنها تشكيل ميدهند خداوند فرموده گروهى از پيشينيان و كمى از امّت پيغمبر آخر- الزمان و ايشان بر تختهائى كه با طلا تافته و بافته و بجواهر ترصيع يافته قرار و آرام دارند چنانچه مفسرين فرمودهاند و بنظر حقير محتمل است موضونه بمعناى مرتّبه باشد يعنى بنظم و ترتيب معيّنى چيده شده بر حسب مراتب و مقامات صاحبان آنها و مؤيّد اين معنى آنست كه فرموده تكيهزنندگانند بر آنها رو برويهم كه يكديگر را ببينند و از ملاقات و صحبت و انس با هم بهرهمند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم-
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كُنتُم أَزواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصحابُ المَيمَنَةِ ما أَصحابُ المَيمَنَةِ «8» وَ أَصحابُ المَشئَمَةِ ما أَصحابُ المَشئَمَةِ «9» وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ «10» أُولئِكَ المُقَرَّبُونَ «11»
فِي جَنّاتِ النَّعِيمِ «12» ثُلَّةٌ مِنَ الأَوَّلِينَ «13» وَ قَلِيلٌ مِنَ الآخِرِينَ «14»
خطاب به تمام افراد انسان است که اينها سه دسته ميشوند امّا ملائكه يك دسته بيش نيستند و امّا طائفه جنّ دو دسته هستند مؤمن و كافر و امّا انسان سه دسته اصحاب ميمنه اصحاب يمين و اصحاب مشئمه اصحاب شمال و السابقون.
پس يك دسته اصحاب ميمنه هستند و اصحاب ميمنه در سعادت و مقام و يك دسته اصحاب مشئمه هستند چه اصحاب مشئمه در شدّت و عذاب و يك دسته سابقون هستند سپس خداوند شرح حال هر سه را بيان ميفرمايد امّا سابقون ميفرمايد.
جلد 16 - صفحه 395
سابقون معصومين هستند که هيچگونه آلودگي پيدا نكردند انبياء و رسل و اوصياء انبياء و بر طبق اينکه دعوي اخباري داريم بسيار مفصل و مبسوط و اما مفسرين بعضي گفتند سبقت به متابعت انبياء، بعضي گفتند سبقت به اطاعت الهي، بعضي گفتند سبقت به مثوبات الهي و تكرار كلمه و السابقون السابقون ممكن است دومي خبر اوّلي باشد يعني معصومين سبقت به مثوبات الهي و درجات عاليه دارند و ممكن است تأكيد باشد.
أُولئِكَ المُقَرَّبُونَ قرب به جوار رحمت الهي و درجات فضيلت و مقامات عاليه دارند.
فِي جَنّاتِ النَّعِيمِ در اعلي مراتب جنّات و متنعم به جميع نعم الهي که قرب و منزلت آنها بالاتر از جميع ما سوي اللّه از ملائكه حتي حمله عرش و جنّ و انس است.
ثُلَّةٌ مِنَ الأَوَّلِينَ از آدم الي عيسي و اوصياء آنها تا زمان بعثت حضرت خاتم که گفتند صد و بيست و چهار هزار كم و بيش بودند.
وَ قَلِيلٌ مِنَ الآخِرِينَ که منحصر به چهارده معصوم و بعض از اهل بيت و بستگان آنها که داراي مقام عصمت بودند سپس خداوند عناياتي که به اينکه سابقين عطا فرموده بيان ميفرمايد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 9)- سپس به ذکر گروه دوم پرداخته، میافزاید: «گروه دیگر شقاوتمندان و شومانند چه شقاوتمندان و شومانی» (وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ).
گروهی بدبخت و تیره روز و بیچاره و بینوا که نامههای اعمالشان را به دست چپشان میدهند که خود نشانه و رمزی است برای تیره بختی و جرم و جنایت آنها.
تعبیر به «ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ» نیز در اینجا نهایت بدبختی و شقاوت آنها را منعکس میسازد.
نکات آیه
۱ - «اصحاب المشئمه» (نگون بختان)، در آخرت در نهایت شقاوت و بدبختى خواهند بود. (و أصحب المشمة ما أصحب المشمة) استفهام تعجبى در «ما أصحاب المشئمة» حاکى از آن است که این گروه از مردمان، در آخرت در درجه اى از بدبختى قرار خواهند گرفت که هر بیننده اى را به شگفتى وا خواهد داشت.
۲ - گرفتارى و بدبختى براى اصحاب المشئمه در آخرت، جاودان و غیرقابل زوال (و أصحب المشمة ما أصحب المشمة) «صاحب» (مفرد «أصحاب») به معناى یار و ملازم است. بنابراین «أصحاب المشئمة»; یعنى، کسانى که ملازم با نکبت و بدبختى بوده و هرگز از آن خلاصى نمى یابند.
روایات و احادیث
۳ - «عن أبى جعفر(ع): ...أمّا ما ذکرت أصحاب المشئمة فمنهم أهل الکتاب;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده: ...اصحاب المشئمه که [در قرآن] یاد شده برخى از آنان اهل کتاب هستند».
موضوعات مرتبط
- اصحاب شمال: شقاوت اخروى اصحاب شمال ۱، ۲; مراد از اصحاب شمال ۳
- انسان: اقسام انسان ها ۳
- اهل کتاب: شومى اهل کتاب ۳
- شقاوت: جاودانگى شقاوت اخروى ۲
منابع
- ↑ بصائرالدرجات صفار، ص ۴۴۸، ح ۵; بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۶۵، ح ۴۶.