النساء ٥٠
کپی متن آیه |
---|
انْظُرْ کَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ کَفَى بِهِ إِثْماً مُبِيناً |
ترجمه
النساء ٤٩ | آیه ٥٠ | النساء ٥١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَفَی بِهِ»: این دروغ و بهتان کافی است. «إِثْماً»: گناه. تمییز است. «مُبِیناً»: آشکار. از مصدر (إِبانَه) که گاهی لازم است و گاهی متعدّی. در اینجا به صورت لازم به کار رفته است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ كَفى بِهِ إِثْماً مُبِيناً «50»
بنگر چگونه بر خدا دروغ مىبندند! و همين گناه آشكار براى (مجازات) آنان بس است.
نکته ها
خودبرتربينى يهود- كه خود را نژاد برتر و فرزندان و محبوبان خدا مىدانستند- بزرگترين افترا بر خداست، چون خداوند هيچ كسى را فرزند خويش قرار نداده و همه در نزد او برابرند و امتياز، براى ايمان و تقوا است.
در افترا، علاوه بر دروغ، تهمت، ايذاء، ظلم و هتك حيثيّت هم هست. افترا بر خدا روزه را باطل مىكند.
امام باقر عليه السلام فرمود: دروغ، از شرابخوارى بدتر است، ولى افترا از دروغ هم سختتر است.
پیام ها
1- پيامبر موظّف به شناخت وارزيابى اعمال وعقائد اهل كتاب است. انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ ...
2- تزكيهى نابجاى نفس و خود را مقرّب درگاه خدا دانستن، افترا بر خدا و مانع
«1». نجم، 32.
جلد 2 - صفحه 82
رشد است. كلمه «اثم» در لغت به چيزى گفته مىشود كه انسان را از صلاح و ثواب باز دارد. «كَفى بِهِ إِثْماً مُبِيناً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ كَفى بِهِ إِثْماً مُبِيناً (50)
انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ: نظر كن اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در اين يهودان كه از روى عناد چگونه افترا مىكنند و مىبندند بر خدا دروغى را، يعنى اينكه مىگفتند گناه شب و روز ما را مىآمرزد. يا در قول: نحن ابناء اللّه (الخ). وَ كَفى بِهِ إِثْماً مُبِيناً: و كافى است به آن افترا، براى ايشان، گناهى ظاهر كه بر هيچكس پوشيده نيست، يعنى همين قدر كافى است در عظم ذنب، كه مستوجب خلود عذاب مىباشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ كَفى بِهِ إِثْماً مُبِيناً (50)
ترجمه
بنگر چگونه افترا ميزنند بر خداوند دروغ را و بس است آنكه گناه آشكارا باشد.
تفسير
تعجب است از اينكه كسانيكه دشمنان خدايند خود را دوستان او بخوانند و با آنكه خداوند عقلا منزه از اولاد است خودشان را پسران او بدانند و با آنكه تزكيه نفس قبيح است براى خود لقب صدّيق و فاروق و ذو النورين جعل كنند و آنرا لقب الهى بدانند و اين خود گناهى است واضح و كافى است از براى عذاب ابدى و خسران سرمدى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
انظُر كَيفَ يَفتَرُونَ عَلَي اللّهِ الكَذِبَ وَ كَفي بِهِ إِثماً مُبِيناً (50)
نظر كن که چگونه افتري ميزنند بخدا و دروغ ميبندند و همين كفايت ميكند در گناه آشكاري.
(انظر) نه بچشم سر زيرا چشم سر فقط اجسام و اشكال و الوان را مشاهده ميكنند بلكه بچشم دل که عبارت از درك باشد.
جلد 5 - صفحه 100
كَيفَ يَفتَرُونَ افتري دروغ بستن بغير است و اينها در تزكيه خود افتراء بستند (علي اللّه) که خدا ما را دوست دارد و ببهشت ميبرد و عذاب نميكند چنانچه گفتند نَحنُ أَبناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ مائده آيه 18، لَن يَدخُلَ الجَنَّةَ إِلّا مَن كانَ هُوداً أَو نَصاري بقره آيه 111، لَن تَمَسَّنَا النّارُ إِلّا أَيّاماً مَعدُودَةً بقره آيه 80، و غير اينها.
(الكذب) در مفهوم افتري كذب اخذ شده زيرا دروغ بستن است احتياج بذكر لفظ الكذب نداريم لكن اينکه لفظ در مقام تأكيد است و تسجيل که اينکه افتراء توهم نشود که حقيقت دارد بلكه كذب محض و محض كذب است.
وَ كَفي بِهِ إِثماً مُبِيناً سه جهت دارد که موجب گناه بزرگ است:
1- كذب. 2- افتراء. 3- علي اللّه.
اما اول
الكذب شر من الشراب
از حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام.
و عن النبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم
لعنه سبعون الف ملك و خرج من قلبه نتن حتي تبلغ العرش و كتب اللّه عليه بتلك الكذبة سبعين زنية اهونها مع امه
و غير ذلک از اخبار که در جامع السعادات صفحه 362 روايت كرده.
و اما الثاني- افتري علاوه از عقوبت كذب معاصي بسياري در بر دارد از حيث تهمت و ايذاء و ظلم و هتك و امثال اينها و بالجمله جنبه حق الناسي هم دارد و نيز فرق كذب با افتري اينست که كذب حرمت اقتضايي دارد گاهي ميشود بجهت مصالحي جايز گردد و اما افتري حرمت ذاتي دارد.
و اما الثالث- افتراي بخداوند اشد مراتب افتراء است حتي مبطل صوم است و لفظ (كذب) بفتح كاف و كسر ذال بمعني بسيار دروغگو است يعني هر دروغگويي مفتري نيست كساني که بسيار دروغگو هستند مفتري هستند وَ كَفي بِهِ إِثماً مُبِيناً
101
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- یهود، داعیه دار نسبتهایى ناروا به خداوند، على رغم علم و آگاهى به کذب و بطلان آن نسبتها (انظر کیف یفترون على اللّه الکذب) ضمیر در «یفترون» به «الذین اوتوا الکتاب» برمى گردد، و مراد از آن به قرینه آیات گذشته یهودیان هستند.
۲- علم و آگاهى یهود به بطلان افتراهاى خویش بر خداوند* (انظر کیف یفترون على اللّه الکذب) چون افترا به معناى دروغ بستن است، آوردن کلمه «الکذب» براى تفهیم این معناست که یهودیان با اینکه مى دانند مثلا خداوند به آنها امتیازى نداده، آن را به خدا نسبت مى دهند.
۳- پیامبر (ص)، موظف به شناخت و ارزیابى عقاید و اعمال اهل کتاب (الم تر ... انظر کیف یفترون على اللّه الکذب)
۴- هر نوع شرک به خدا، افترا و نسبتى دروغین بر اوست. (و من یشرک باللّه فقد افترى ... انظر کیف یفترون على اللّه الکذب)
۵- یهود، مورد سرزنش خداوند به خاطر نسبتهاى ناروا به خداوند (انظر کیف یفترون على اللّه الکذب)
۶- ادعاى یهود مبنى بر پاک و پیراستگى خویش در پیشگاه خداوند، افترا بر اوست. (الم تر الى الذین یزکون ... انظر کیف یفترون على اللّه الکذب) ادعاى پاکى و رشدیافتگى یهود مى تواند از مصادیق مورد نظر از افترا بر خدا باشد. چون مدعى بودند که این پیراستگى را خداوند به آنها داده است.
۷- افتراى یهود بر خداوند دلیل آلودگى آنان و پیراسته نبودنشان از انحراف (الم تر ... انظر کیف یفترون على اللّه الکذب) جمله «انظر کیف» مى تواند دلیلى باشد بر اثبات عدم تزکیه یهودیان که در آیه قبل مطرح شده است.
۸- افترا بر خدا، گناهى آشکار و بزرگ (و کفى به اثماً مبیناً)
۹- افترا بر خدا، از عوامل مؤثر در بازماندن از رشد و کمال (الم تر الى الذین یزکون ... انظر کیف یفترون على اللّه الکذب و کفى به اثماً مبیناً) «اثم» در لغت به معناى چیزى است که آدمى را از ثواب و صلاح بازمى دارد و مصداق ثواب و صلاح به دلیل آیه قبل، تزکیه نفس و پیمودن راه کمال است.
موضوعات مرتبط
- افترا: آثار افترا ۹ ; افترا به خدا ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۹ ; گناه افترا به خدا ۸
- اهل کتاب: عقیده اهل کتاب ۳
- پاکى: ادعاى پاکى ۶
- رشد: موانع رشد ۹
- شرک: به خدا ۴
- گناه: کبیره ۸
- محمّد (ص): و اهل کتاب ۳ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۳
- یهود: آلودگى یهود ۷ ; ادعاهاى یهود ۶ ; انحراف یهود ۷ ; دروغگویى یهود ۱، ۲ ; سرزنش یهود ۵ ; عقیده یهود ۱ ; یهود و خدا ۱، ۲، ۵، ۷
منابع