النساء ١٤٦

از الکتاب
کپی متن آیه
إِلاَّ الَّذِينَ‌ تَابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ‌ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ‌ لِلَّهِ‌ فَأُولٰئِکَ‌ مَعَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌ وَ سَوْفَ‌ يُؤْتِ‌ اللَّهُ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌ أَجْراً عَظِيماً

ترجمه

مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمایند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دین خود را برای خدا خالص کنند؛ آنها با مؤمنان خواهند بود؛ و خداوند به افراد باایمان، پاداش عظیمی خواهد داد.

ترتیل:
ترجمه:
النساء ١٤٥ آیه ١٤٦ النساء ١٤٧
سوره : سوره النساء
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِعْتَصَمُوا»: چنگ زدند. متوسّل شدند. «إِعْتَصَمُوا بِاللهِ»: به کتاب و شرع خدا تمسّک جستند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول آیات ۱۴۵ و ۱۴۶:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: ابن جريج گويد: اين آيات درباره عبدالله بن ابى و ياران او نازل گرديده است.[۳]

تفسیر

نکات آیه

۱- منافقان در صورت توبه، اصلاح گذشته، تمسک به خدا و اطاعت خالصانه، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد. (إنّ المنفقین ... الا الذین تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دینهم)

۲- منافقان در صورت توبه، اصلاح گذشته، تمسک به خدا و اطاعت خالصانه از او، در زمره مؤمنان واقعى قرار مى گیرند. (الا الذین تابوا ... فأولئک مع المؤمنین)

۳- باز بودن راه توبه و بازگشت، حتى براى منافقان (الا الذین تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه)

۴- اصلاح و جبران گذشته، پیروى از فرامین الهى و پرهیز از ریا، شرط پذیرش و ثمربخش بودن توبه منافقان (الا الذین تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دینهم اللّه) چنانچه جمله هاى «اصلحوا» و «اعتصموا» و «اخلصوا»، بیانگر شرایط قبولى توبه منافقان باشد، مراد از «اعتصموا» با توجه به صفات شمرده شده براى آنان پیروى از اوامر خداوند و مراد از «اخلصوا» پرهیز از ریا که از ویژگیهاى منافقین شمرده شده است، مى باشد.

۵- اصلاح گذشته، مشروط به توبه و پشیمانى از اعمال نارواست و اطاعت خالصانه از خداوند در گرو اعتصام به اوست. (الا الذین تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دینهم) ظاهراً جمله «اصلحوا» و «اعتصموا» و «اخلصوا»، هر یک مترتب بر دیگرى است. یعنى بدون بازگشت از نفاق، اصلاح ممکن نیست، و بدون اصلاح، اعتصام به خدا امکان ندارد، و بدون اعتصام به خدا، رهایى از ریا غیر ممکن است.

۶- جامعه ایمانى، موظف به پذیرش توبه کنندگان واقعى (الا الذین تابوا و أصلحوا ... فأولئک مع المؤمنین) از جمله «فأولئک مع المؤمینن»، استفاده مى شود که جامعه اسلامى باید پذیراى منافقین تائب باشد و آنان را به عنوان عضوى از جامعه اسلامى بپذیرد.

۷- توبه باید متناسب با گناه باشد. (الا الذین تابوا و أصلحوا ... و أخلصوا) با توجه به ویژگیهاى منافقان، که در آیات گذشته شمرده شد و تناسب آنها با شرایطى که براى قبولى توبه آنان بیان گردید، معلوم مى شود هر گناه، توبه اى ویژه دارد.

۸- دورى از نفاق، جبران گذشته، اعتصام به خدا و پرهیز از ریا، شرط تحقق ایمان واقعى است. (الا الذین تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه ... فأولئک مع المؤمنین)

۹- وعده خداوند به برخوردارى مؤمنان، از پاداشى بس بزرگ (و سوف یؤت اللّه المؤمنین أجراً عظیماً)

۱۰- منافقان تائب، بهره مند از پاداش بزرگ خدا خواهند بود. (فأولئک مع المؤمنین و سوف یؤت اللّه المؤمنین أجراً عظیماً)

۱۱- پاداش الهى، داراى مراتبى مختلف است. (و سوف یؤت اللّه المؤمنین أجراً عظیماً)

۱۲- وعده پاداش بزرگ، و تهدید به دوزخ، از روشهاى قرآن براى ترغیب مردم به ایمان و دورى از کفر و نفاق (إنّ المنفقین فى الدرک ... و سوف یؤت اللّه المؤمنین أجراً عظیماً)

موضوعات مرتبط

  • اصلاح: آثار اصلاح ۱، ۴ ; زمینه اصلاح ۵
  • اطاعت: خالصانه ۱، ۲
  • اعتصام: به خدا ۱، ۲، ۵، ۸
  • ایمان: تشویق به ایمان ۱۲ ; شرایط ایمان ۸
  • پاداش: مراتب پاداش ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; وعده پاداش ۱۲
  • پشیمانى: موارد پشیمانى ۵
  • توابین: پاداش توابین ۱۰
  • توبه: آثار توبه ۱، ۲، ۵ ; توبه از گناه ۷ ; شرایط توبه ۷ ; شرایط قبولى توبه ۴ ; قبول توبه ۳، ۶
  • جامعه،: مسؤولیّت جامعه، دینى ۶
  • جهنّم: نجات از جهنّم ۱
  • خدا: اطاعت از خدا ۲، ۴، ۵ ; پاداش خدا ۱۰، ۱۱ ; وعده خدا ۹
  • ریا: اجتناب از ریا ۴، ۸
  • عمل: ناپسند ۵
  • کفر: اجتناب از کفر ۱۲
  • گناه: اصلاح گناه ۸
  • منافقان: توبه منافقان ۱، ۲، ۳، ۴، ۱۰
  • مؤمنان: پاداش مؤمنان ۹ ; صفات مؤمنان ۲
  • نفاق: اجتناب از نفاق ۸، ۱۲
  • هدایت: روش هدایت ۱۲

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۵۶.
  3. در تفسير برهان نيز از على بن ابراهيم نقل شده كه اين آيه درباره عبدالله بن ابى نازل شده و سپس درباره هر منافق و مشرك كشانيده شده و جريان پيدا كرده است.