يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (120)
يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ: وعده مىدهد ايشان را شيطان به آنچه وفا نكند، و در آرزو مىافكند ايشان را به چيزهائى كه به آن نرسند و نيابند؛ بسا شود به همين وعدههاى كاذبه و آمال و امانى تدليسه، مرگ دريابد و دست انسان از عمل خالى باشد. وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً: و وعده نمىدهد ايشان را شيطان، مگر فريب و خداع و مكر و حيل، كه عبارت است از اظهار نفع در آنچه متضمن ضرر است. به صورت، نفع به مردمان مىنمايد، و آن يا به خاطر باطله و وساوس فاسده است، و يا به لسان اولياى خود.
توضيح: غرور، منشأ اكثر آفات و شرور، و اصل معنى آن فريب خوردن و فريفته شدن به شبهه و خدعه شيطان و ايمن شدن از عذاب رحمن و مطمئن گشتن به امرى كه موافق هوى و هوس و ملايم طبع است، منبع هر هلاكتى و سر چشمه هر شقاوتى غرور و غفلت است. و به اين سبب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده: خوشا خواب زيركان و افطار كردن ايشان، كه چگونه مغبون كرده بيدارى احمقان و سعى و اجتهاد ايشان را؛ چه حمق، موجب غرور به بيدارى و اجتهاد مىگردد، هر آينه به قدر ذرهاى از عمل متقين، بهتر است از عملى كه روى زمين را مملو گرداند از مغرورين.
و از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام منقول است به اين مضمون كه:
مغرور در دنيا مسكين، و در عقبى مغبون و خاسر است؛ چه عوض كرده بهتر را به زبون. «1» و تعجب مكن از خود، بسا شود كه فريفته شوى به مال و صحت بدن و طول
«1» سفينة البحار، جلد 1، صفحه 311.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 583
عمر و اولاد و اصحاب خود، و افتخار كنى به علم و نسب، و بسا گمان كنى نصيحت خلق مىنمائى و حال آنكه فى الحقيقه قصد مدح خود دارى، و يا نفس را به تكلف بر عبادت بدارى، در صورتى كه خداى تعالى اخلاص در عمل را از تو خواسته.
اقسام مغرورين: بدان كه اهل غرور، بسيار و سبب غرور آنها غفلت است. و اشاره اجماليه به طوايف مغرورين مىشود:
1- كسانى كه منكر حشر و نشرند.
2- اشخاصى كه به زعم خود وعيد انبياء را از جهت تخويف دانند و عقابى در آخرت نباشد.
3- كسانى كه گويند لذات دنيا يقين، و عقوبت آخرت مشكوك، و يقين ترك كرده نشود به شك.
4- اشخاصى كه معصيت كنند و گويند خدا غفور و رحيم است.
5- جماعتى كه گمان نمايند دنيا نقد و آخرت نسيه، و نقد بهتر از نسيه است.
6- گروهى كه مغرورند به عمل خود و غافلند از آفات آن.
7- طايفهاى كه مغرورند به علم، و تصور كنند حد كمال را واجد هستند و هيچكس معلومات آنها را دارا نيست.
8- كسانى كه عالم و عامل هستند لكن غافلند از طهارت قلبيه از اخلاق رذيله، و گمان تنزع و تقدّس را نموده، خود را مستحق ثواب جزيل دانند.
9- جماعتى كه مغرورند، كه اصل، طهارت باطن و امارت دل است، تابع وساوس شيطانيه شده، منحرف از طريقه مستقيمه شريعت گرديدهاند و خود را عارف باللّه خوانند.
10- گروهى كه مغرورند به عبادت، و گمان كنند فاق العابدينند.
11- مغرورين به زهد، و مزعمين به اينكه شفيع خلقند روز قيامت.
12- مغرورين به مال.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 584
13- مغرورين به رياست و جاه.
14- مغرورين به اولاد و احفاد.
15- جماعتى كه بعضى نامشروعات را عبادت خدا پنداشته، آنها را بجا آورند و به واسطه آنها توقع آمرزش دارند.
16- اهل تصوف كه طوايف بسيارند، و در ضمن تفسير آيات، مشروحا بيان خواهد شد.