المائدة ٨٠
کپی متن آیه |
---|
تَرَى کَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ کَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ |
ترجمه
المائدة ٧٩ | آیه ٨٠ | المائدة ٨١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَرَی کَثِیراً مِّنْهُمْ»: بسیاری از یهودیان و یا منافقان را میبینی که. «سَخِطَ»: خشمگین شد. «أَن سَخِطَ ...»: این عبارت، میتواند مخصوص به ذمّ باشد و معنی آن همان میشود که بیان شد. و هم میتواند علّت ذمّ بوده و مخصوص به ذمّ محذوف باشد و معنی آن چنین است: چه توشه بدی پیشاپیش برای خود میفرستند که خشم خدا و جاودانه در عذاب ماندن است.
تفسیر
- آيات ۸۶ - ۶۸، سوره مائده
- نكته درباره جمله : ((لستم على شى ء)) در آيه شريفه :((قل يا اهل الكتاب لستم على شى ء...))
- يهود و نصارا فاقد پايگاهى قابل اعتماد براى اقامه دين هستند
- اسم و لقب هيچ اثرى در سعادت آدمى ندارد و فقط ايمان به خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است
- چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند)
- بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا كه گفته اند: ((ان الله ثالث ثلثة ))
- چگونگى اعتقاد به تثليث در ميان عوام نصارا
- احتجاج بر نفى الوهيت مسيح (ع ) و نيز نفى الوهيت ما در مسيح (بنابر يكاحتمال در معناى آيه )
- استدلال بروجوب عبادت خداى سبحان و عبادت نكردن هر چه جز او
- نكاتى كه در استدلال و احتجاج فوق در آيه شريفه وجود دارد
- نكته اينكه در جمله : ((مالا يملك لكم ضرا ولا نفعا)) و جملات مشابه آن ((ضر))قبل از ((نفع )) آورده شده است
- معناى علو و بيات جايگاه (غدير) نزد قديم يهود
- غلو اهل كتاب كه از آن نهى شده اند اين بوده كه انبياء و احبار و راهبان خود را تا مقامربوبيت بالا مى برده اند
- اعتقاد به پدرى و پسرى از اقوام بت پرست به مسيحيت راه يافته است
- علت اينكه نصارا نزديك ترين ملت ها به مسلمين از جهت دوستى معرفى شده اند
- وجود علماء و پارسايان بسيار در ميان نصارا و استكبار نور زيدن آنها علت انس بيشترآنان با مسلمين بوده است
- چند روايت در مورد اقوامى كه به شكل خوك و ميمون مسخ شدند
- رواياتى درباره امر به معروف و نهى از منكر و تعليم احكام الهى
- رواياتى در ذيل آيه : ((ذلك بان منهم قسيسين ...)) ونزول آن در شاءن نصاراى حبشه و داستان نجاشى
- قرآن كريم وحدت عدديه را از پروردگار جل وعلا نفى مى كند
- چون خداى تعالى مالك تمامى كمالات و اصيل در هر كمالى است ، اتصاف او به وحدت وكثرت عدديه محال است
- نفى وحدت عددى در سوره توحيد
- وحدت خداوند سبحان در توحيدى كه نصارا معتقدند و حدت عددى است كه قرآن منكر آن است
- (شرح و تفسير سخنانى از اميرالمؤ منين (ع ) درباره توحيد خداى سبحان ، نفى وحدتعددى و نفى حد از ذات اقدس الهى و...)
- شرح كلماتى از خطبه اميرالمؤ منين در نهج البلاغه درباره توحيد و صفات الهى
- خطبه ديگرى از كلام نورانى اميرالمؤ منين (ع ) در نهج البلاغه
- خطبه نورانى ديگرى از نهج البلاغه و شرح آن
- كلام گوهربار ديگرى از مولا اميرالمؤ منين (ع ) در توحيد و صفات خداوند
- خطبه ديگرى از اميرالمؤ منين (ع ) درباره توحيد الهى از كتاب احتجاج طبرسى
- فرمايش رسول خدا (ص ) درباره معناى توحيد بروايت اميرالمؤ منين (ع )
- (درباره اعتقاد به ودت عددى خداوند و رد آن در سخنان امام على (ع ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ «80»
بسيارى از آنان (بنىاسرائيل) را مىبينى كه با كافران دوستى مىورزند، (و آنان را سرپرست خود مىگيرند.) چه اعمال بدى از پيش فرستادند (كه در نتيجه،) خداوند بر آنان خشم نموده و همانان پيوسته و هميشه در عذاب خواهند بود.
نکته ها
در اين آيه، يكى ديگر از دلايل نفرين شدن بنىاسرائيل بيان شده است كه آنان با كافران،
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». وسائل، ج 16، ص 130.
جلد 2 - صفحه 353
طرح دوستى دائمى و آشكارا داشتند. (كلمهى «تَرى» نشانگر آشكار بودن و كلمهى «يَتَوَلَّوْنَ» نشانگر دائمى بودن آن است)
امام باقر عليه السلام در توضيح اين آيه فرمود: «اين دسته كسانى بودند كه: «يتولّون الملوك الجبّارين و يزيّنون لهم اهواءهم ليصيبوا من دنياهم» جبّاران را دوست داشتند و اعمال هوسآلود آنان را در نظرشان زيبا جلوه مىدادند تا از دنيايشان بهره گيرند». «1»
پیام ها
1- دوستى با كفّار، عامل خشم وغضب الهى است. يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا ... سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ
2- اهل كتاب، سلطه ودوستى كافران را مىپذيرفتند؛ ولى با مسلمانان كنار نمىآمدند. «يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا»
3- خداوند، حتّى براى اهل كتاب استقلال مىخواهد و وابستگى و ولايت پذيرى از مشركان را مورد مذمّت قرار مىدهد. «تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ»
4- يكى از منكرات مهمّى كه در بنىاسرائيل از آن نهى نمىشد، رابطهى ولائى با كفّار (ومشركان مكّه) بود. لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ ... تَرى
5- هر گناه، مقدّمهى انجام گناهان بزرگتر مىشود. (در آيات قبل سه گناه عَصَوْا ... يَعْتَدُونَ ... لا يَتَناهَوْنَ مطرح شد و اينها مقدّمهى قبول سلطهى كفّار مىشود. تَرى ... يَتَوَلَّوْنَ
«1». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 354
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ (80)
و نيز از احوال اهل كتاب خبر مىدهد:
تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ: و مىبينى اى پيغمبر، بسيارى از اهل كتاب را كه از غايت حقد و حسد و بغض با تو؛ و مسلمانان يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا: دوستى مىكنند با كافران، مانند كعب بن اشرف كه بعد از غزوه بدر كبرى به مكه رفت و مشركان را بر حرب مسلمانان تحريص و ترغيب كرد. لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ: هر آينه بد چيزى است كه مقدم داشته براى آنها نفسهاى ايشان، تا روز قيامت بآن رد كرده شوند، و آن اينست أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ: كه خشم فرمود خدا بر ايشان يعنى موجب آن شد كه حق تعالى بر ايشان غضب نمود و
«1» مجمع البيان ج 2 ص 231.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 158
فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ: و در عذاب جهنم ايشان مخلد باشند. از ابى جعفر عليه السّلام مروى است «1» كه مراد از «يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا» آنست كه دوست مىكنند با ملوك جبابره، و اهواء باطله ايشان را تصديق مىنمايند تا برسند به بعضى از دنياى آنها و از حطام دنيوى محظوظ شوند. در اين، توبيخ است ابناى روزگار را و تنبيه بر بدى افعال و خبث اعمال ايشان. عقاب الاعمال «2»- ابن بابويه رحمه اللّه به حذف اسانيد روايت نموده: «ايّاكم و ابواب السّلطان و حواشيها فانّ اقربكم من السّلطان و حواشيها ابعدكم من اللّه تعالى و من اثر السّلطان على اللّه اذهب اللّه عنه الورع و جعله حيرانا. فرمود رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله: بپرهيزيد ابواب سلطان و حواشى آن را، پس بدرستى كه نزديكترين شما به سلطان و حواشى او، دورترين شماست از خدا و هر كه اختيار كند و برگزيند امر سلطان را بر امر الهى، ببرد خدا از او ورع را، و بگرداند او را حيران.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ (80)
ترجمه
مىبينى بسيارى از ايشان را كه دوست مىگيرند آنان را كه كافر شدند هر آينه بد است آنچه پيش فرستاده است براى آنها نفسهاشان كه خشم كرد خدا بر ايشان و در عذاب ايشانند جاويدان.
تفسير
گفتهاند بعضى از يهود مانند كعب بن اشرف كه بمكه رفت بعد از جنگ بدر و كفار قريش را تحريص بجنگ با مسلمانان نمود با مشركان دوستى و رفاقت مىنمودند براى هم دست شدن با آنها بر خلاف اسلام و اينها توشه آخرت خوبى براى خودشان تهيه مينمودند و آن غضب الهى و خلود در آتش جهنم بود و در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه دوستى ميكنند با پادشاهان ستم كار و جلوه ميدهند در نظر آنان دلخواه آنها را تا بهرهمند شوند از دنياى ايشان ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
تَري كَثِيراً مِنهُم يَتَوَلَّونَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئسَ ما قَدَّمَت لَهُم أَنفُسُهُم أَن سَخِطَ اللّهُ عَلَيهِم وَ فِي العَذابِ هُم خالِدُونَ (80)
ميبيني بسياري از آنها را که دوستي ميكنند با كساني که كافر شدند هر آينه بسيار بد است آنچه را که براي خود پيش ميفرستند اينكه خداوند بر آنها سخط و غضب ميكند و در عذابي که براي كفار است آنها هم مخلد ميشوند.
ظاهر اينکه آيات بني اسرائيل را سه قسمت فرموده: قسمت اول همان كفار که مخالفت و تعدي نمودند که اصحاب سبت باشند و گرفتار لعن شدند و بعذاب مسخ بقرده معذب گشتند. قسمت دوم مؤمنين از آنها که اينها را نهي ميكردند و اينها منتهي نميشدند. قسمت سوم كساني که از مؤمنين که نهي نميكردند و خود هم مخالفت و تعدي نمينمودند و لكن با آنها مراوده و محبت و وداد داشتند اينها هم در عذاب با همان اهل معصيت داخل و شريك هستند چنانچه در قوم شعيب خبر داريم که صد هزار بودند شصت هزار آنها ايمان آوردند و چهل هزار كافر بودند عذاب که نازل شد تمام صد هزار هلاك شدند، حضرت شعيب عليه السلام عرض كرد ( يا رب هذا للاشرار فما بال الاخيار) خطاب رسيد براي مداهنه و موالات با اشرار و ترك امر بمعروف و نهي از منكر بود يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا اليَهُودَ وَ النَّصاري أَولِياءَ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَإِنَّهُ مِنهُم الايه مائده آيه 51، و غير اينکه از آيات بسياري در اينکه باب.
تَري كَثِيراً مِنهُم مورد تعجب است که ميبيني بسيار از اهل كتاب که ايمان دارند و اهل معصيت هم نيستند مع ذلک يَتَوَلَّونَ الَّذِينَ كَفَرُوا که با كفار مجالست و معاشرت و مراوده و مودت و رفاقت ميكنند و آنها را از اينکه كردار زشت جلوگيري نميكنند.
لَبِئسَ ما قَدَّمَت لَهُم أَنفُسُهُم هر آينه بسيار زشت و قبيح و بد عملي است
جلد 6 - صفحه 444
اينکه دوستي و معاشرت با آنها.
أَن سَخِطَ اللّهُ عَلَيهِم خدا را بغضب ميآورند زيرا تولي و تبري دور كن اعظم ايمان است حتي در خبر دارد که از حضرت صادق عليه السلام سؤال كردند که (هل الحب و البغض من الايمان) حضرت فرمود
(هل الايمان الا الحب و البغض)
و در اخبار دارد
(المرء مع من احب)
و
(من احب حجرا حشره اللّه معه)
(حشر محبان علي با علي حشر محبان عمر با عمر) لذا ميفرمايد وَ فِي العَذابِ هُم خالِدُونَ و خلود در عذاب ملازم با كفر است.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- بسیارى از بنى اسرائیل عصر پیامبر (ص) داراى روابط دوستانه با مشرکان مکه و پذیراى ولایت آنان بودند. (ترى کثیراً منهم یتولون الذین کفروا) بنا به گفته برخى از مفسران مراد از «الذین کفروا» مشرکان مکه مى باشد.
۲- روابط دوستانه و ولایى بنى اسرائیل با کافران مشرک رابطه اى مداوم، علنى و آشکار (ترى کثیراً منهم یتولون الذین کفروا) کلمه «ترى» مى رساند که روابط دوستانه بنى اسرائیل با مشرکان علنى بوده و فعل مضارع «یتولون» حاکى از استمرار و تداوم آن روابط مى باشد.
۳- گروهى از بنى اسرائیل پایبند به احکام الهى و بر حذر از ایجاد روابط ولایى و دوستى با کافران مشرک (ترى کثیراً منهم یتولون)
۴- خداوند خواهان استقلال و سلطه ناپذیرى پیروان ادیان الهى در برابر کافران (ترى کثیراً منهم یتولون الذین کفروا)
۵- حرمت دوستى با کافران و پذیرش ولایت آنان (ترى کثیراً منهم یتولون الذین کفروا لبئس ما قدمت)
۶- پذیرش ولایت مشرکان و دوستى با آنان از جمله اعمال ناپسند و رایج در بین انبوهى از یهودیان عصر پیامبر (ص) (لبئس ما کانوا یفعلون. ترى کثیراً منهم یتولون الذین کفروا) جمله «یتولون الذین کفروا» مصداقى براى جمله «لبئس ما کانوا یفعلون» است. وبه قرینه آیه ۸۲ (و لتجدن اقربهم مودة ...) که مسیحیان را دوستار مسلمانان معرفى کرده است، معلوم مى شود، مراد از بنى اسرائیل در این بخش از آیات، یهودیان است.
۷- بنى اسرائیل همکیشان خود را از پذیرش ولایت کافران و دوستى با آنان نهى نمى کردند. (لایتناهون عن منکره فعلوه ... ترى کثیراً منهم یتولون الذین کفروا) آیه مورد بحث بیان مصداقى است از «منکر» که در آیه قبل مطرح شده بود.
۸- لزوم نظارت عمومى جامعه ایمانى بر صحنه روابط خارجى و بازداشتن مؤمنان از پذیرش ولایت کافران و پیوندهاى مودت آمیز با آنان (کانوا لایتناهون عن منکر ... ترى کثیراً منهم یتولون الذین کفروا)
۹- روابط ولایى و دوستى بنى اسرائیل با کافران عامل کفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پیامبران (لعن الذین کفروا ... ترى کثیراً منهم یتولون الذین کفروا) مضمون آیه مورد بحث یعنى پذیرش ولایت مشرکان بیان مصداقى دیگر از عصیان و تجاوزگرى بنى اسرائیل است. بنابراین پذیرش ولایت مشرکان نیز از عوامل کفرپیشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.
۱۰- عصیان، تجاوزگرى و ترک نهى از منکر، زمینه ساز پذیرش ولایت کافران و طرح دوستى با آنان* (ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون ... کانوا لایتناهون ... یتولون الذین کفروا) بدان احتمال که مضمون آیه مورد بحث یعنى پذیرش ولایت مشرکان، نتیجه اعمال ناپسندى باشد که در آیات قبل درباره بنى اسرائیل بیان شد.
۱۱- بنى اسرائیل با انحراف هاى خویش، آینده ناگوار و شومى را براى خود ترسیم نمودند. (لبئس ما قدمت لهم انفسهم)
۱۲- انسان خود تعیین کننده سرنوشت و فرجام خویش (قدمت لهم انفسهم)
۱۳- گرفتارى به غضب الهى سرنوشت شوم بنى اسرائیل (لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط اللّه علیهم) «ان سخط اللّه علیهم» به اصطلاح اهل ادب، مخصوص به ذم است یعنى گرفتارى بنى اسرائیل به غضب و سخط الهى، دستاورد شومى است که براى آخرت خویش فرستاده اند.
۱۴- پذیرش ولایت کافران و دوستى با آنان، موجب غضب خداوند بر بنى اسرائیل (ترى کثیراً منهم یتولون ... لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط اللّه علیهم)
۱۵- عصیان، تجاوزگرى و ترک نهى از منکر، موجب سخط و غضب خداوند (ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون ... کانوا لایتناهون عن منکر ... سخط اللّه علیهم) «ماقدمت لهم انفسهم» مى تواند اشاره به تمامى رفتارهاى ناروایى باشد که در این آیه و آیات قبل بیان شد. قابل ذکر است که در این صورت «ان سخط اللّه» مضافى همانند موجبات در تقدیر دارد یعنى «موجبات سخط اللّه».
۱۶- جاودانگى عذاب بنى اسرائیل به خاطر عصیان گرى، تجاوزپیشگى، ترک نهى از منکر، و پذیرش ولایت کافران (ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون. کانوا لایتناهون ... و فى العذاب هم خلدون)
۱۷- غضب الهى و عذاب همیشگى، دستاور پذیرش ولایت کافران و دوستى با آنان (یتولون الذین کفروا لبئس ... ان سخط اللّه علیهم و فى العذاب هم خلدون)
۱۸- خلود در عذاب مظهر خشم و غضب خداوند (ان سخط اللّه علیهم و فى العذاب هم خلدون) جمله «و فى العذاب ...» بیان نمودى از خشم الهى (ان سخط اللّه) بر گنهکاران است.
۱۹- گرفتار شدن آدمى به لعنت پیامبران، نشاندهنده خشم و غضب الهى بر وى (لعن الذین کفروا من بنى اسرءیل على لسان داود ... ان سخط اللّه)
روایات و احادیث
۲۰- غضب خدا و عذاب همیشگى، پیامد دوستى بسیارى از بنى اسرائیل با پادشاهان ستمگر و زیبا جلوه دادن هواهاى نفسانى آنان، به امید دستیابى به بهره هاى دنیایى آنان (ترى کثیراً منهم یتولون الذین کفروا ... و فى العذاب هم خلدون) از امام باقر (ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: یتولون الملوک الجبارین و یزیّنون لهم اهوائهم لیصیبوا من دنیاهم.[۱]
موضوعات مرتبط
- انبیا: لعن انبیا ۹، ۱۹
- انحراف: آثار انحراف ۱۱
- انسان: سرنوشت انسان ۱۲ ; فرجام انسان ۱۲
- بنى اسرائیل: آینده بنى اسرائیل ۱۱ ; انحراف بنى اسرائیل ۱۱ ; بنى اسرائیل صدر اسلام ۱۱ ; بنى اسرائیل و حاکمان ظالم ۲۰ ; بنى اسرائیل و کافران ۹ ; بنى اسرائیل و مشرکان ۲، ۳ ; بنى اسرائیل و مشرکان مکه ۱ ; بنى اسرائیل و نهى از منکر ۷ ; تجاوز بنى اسرائیل ۱۶ ; عذاب بنى اسرائیل ۱۶ ; عصیان بنى اسرائیل ۱۶ ; فرجام بنى اسرائیل ۱۳ ; کفر بنى اسرائیل ۹ ; مغضوبیت بنى اسرائیل ۱۳، ۱۴ ; مؤمنان بنى اسرائیل ۳
- تجاوز: آثار تجاوز ۱۰، ۱۵ ; کیفر تجاوز ۱۶
- جامعه: مسؤولیت جامعه اسلامى ۸
- خدا: غضب خدا ۱۹ ; لعن خدا ۹ ; موجبات غضب خدا ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۱۸، ۲۰
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۲۰
- دوستى: حرام ۵
- رابطه ولایى:۲، ۹
- سرنوشت: عوامل تعیین سرنوشت ۱۲
- ظالمان: دوستى با ظالمان ۲۰
- عذاب: جاودانگى در عذاب ۱۸ ; عذاب جاودانه ۱۷ ; موجبات عذاب ۲۰
- عصیان: آثار عصیان ۱۰، ۱۵ ; کیفر عصیان ۱۶
- عمل: ناپسند ۶
- کافران: آثار دوستى با کافران ۱۴، ۱۷ ; آثار قبول ولایت کافران ۱۴ ; دوستى با کافران ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۰ ; قبول ولایت کافران ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۶، ۱۷ ; ولایت کافران ۵
- کفر: موجبات کفر ۹، ۱۰
- لعن: موجبات لعن ۹
- محرمات:۵
- مشرکان: دوستى با مشرکان ۱، ۶ ; قبول ولایت مشرکان ۱، ۶ ; ولایت مشرکان ۱، ۲
- مغضوبان خدا:۱۹
- موحدان: استقلال موحدان ۴ ; موحدان و کافران ۴
- نظارت عمومى:۸
- نهى از منکر: آثار ترک نهى از منکر ۱۰، ۱۵ ; ترک نهى از منکر ۸، ۱۶
- ولایت: حرام ۵
- هواپرستى: تزیین هواپرستى ۲۰
- یهود: صدر اسلام ۶
منابع
- ↑ تفسیر تبیان، ج ۳، ص ۶۱۱; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۶۶۱، ح ۳۱۵.