المائدة ١٠١

از الکتاب
کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا لاَ تَسْأَلُوا عَنْ‌ أَشْيَاءَ إِنْ‌ تُبْدَ لَکُمْ‌ تَسُؤْکُمْ‌ وَ إِنْ‌ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ‌ يُنَزَّلُ‌ الْقُرْآنُ‌ تُبْدَ لَکُمْ‌ عَفَا اللَّهُ‌ عَنْهَا وَ اللَّهُ‌ غَفُورٌ حَلِيمٌ‌

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت می‌کند! و اگر به هنگام نزول قرآن، از آنها سؤال کنید، برای شما آشکار می‌شود؛ خداوند آنها را بخشیده (و نادیده گرفته) است. و خداوند، آمرزنده و بردبار است.

ترتیل:
ترجمه:
المائدة ١٠٠ آیه ١٠١ المائدة ١٠٢
سوره : سوره المائدة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَسْئََلُوا عَنْ أَشْیَآءَ ...»: هنگامی که آیه (أَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ) نازل گردید، اصحاب پیغمبر فهمیدند که اجل آن حضرت نزدیک شده است. لذا شتابزده سؤالاتی درباره چیزهائی می‌کردند که به وقوع پیوسته و از آنها سخن نرفته بود. پیغمبر ترسید که این پرسشها باعث نزول احکام و ایجاد تکالیف فراوان و باعث دردسر آنان شود. این بود ایشان را از این امر بازداشت، و به دنبال آن نهی آسمانی نیز شرف نزول یافت. آیه فوق به هیچ وجه راه سؤالات منطقی و آموزنده و سازنده را به روی مردم نمی‌بندد (نگا: نحل / ) بلکه منحصراً مربوط به سؤالات نابجا و جستجو از اموری است که نه تنها مورد نیاز نیست، بلکه مکتوم‌ماندن آنها بهتر و حتّی گاهی لازم است (نگا: بقره / از قبیل: نقشه‌های جنگی، طرحهای مبارزات اجتماعی، نقطه‌ضعفهای مردم، پنهان‌داشتن بیماریهای سخت و هراسناک از شخص بیمار، مخفی‌ماندن اوضاع و احوال مردگان و سرنوشت آینده ما و دیگران و ...

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: در سبب نزول آيه دو قول است:

اول، ابن عباس و انس و ابوهريرة و حسن بصرى و قتادة و طاووس و سدى گويند: مردى بنام عبدالله از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيد و گفت: يا رسول الله پدر من كيست؟ و اين مرد از افرادى بود كه داراى حسب و نسب صحيحى نبود و از اين حيث مورد طعن و سرزنش مردم قرار داشت. پيامبر فرمود: پدر تو حذافة است سپس اين آية نازل گرديد.[۳]

دوم، ابوهريره و مجاهد گويند: اين آية موقعى نازل شد كه از پيامبر درباره حج سؤال مي‌كردند، موقعى كه آيه «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ» نازل گرديده بود، پرسيدند: آيا در هر سال بايد به حج برويم؟ فرمود: نه، عده اى گويند اين هر دو سؤال در يك مجلس اتفاق افتاده بود.[۴][۵]

تفسیر


نکات آیه

۱- خداوند برخى از احکام و معارف دینى را مسکوت گذاشته و براى مردمان تبیین نکرده است. (لاتسئلوا عن اشیاء ... عفا اللّه عنها) جمله شرطیه «ان تبدلکم تسؤکم» صفت براى «اشیاء» است وجمله «عفا اللّه عنها» بیانگر این است که آن اشیاء توصیف شده، احکام و معارفى نمى باشند که خداوند آنها را مسکوت گذاشته و تبیین نکرده است بنابراین «لاتسئلوا ...» یعنى از احکام و معارف و موضوعات دینى که خداوند بیان نکرده، سؤال نکنید زیرا آگاهى به آنها مایه ناراحتى شما مى گردد.

۲- پرسش از معارف و احکام ناگفته از سوى خداوند، مورد نهى الهى (لاتسئلوا عن اشیاء ... عفا اللّه عنها) «عفو» در لغت به معناى مستور کردن است و مراد از مستور کردن اشیاء، بیان نکردن آنهاست. و مقصود از «اشیاء» به قرینه «و ان تسئلوا عنها حین ینزل القرآن» مسائلى است که در راستاى هدف قرآن (هدایت بشر) قرار دارد که همان احکام و معارف الهى است. و آیه بعد که گروهى را به دلیل انکار آن اشیاء کافر نامیده مؤید این است که مراد از «اشیاء» معارف الهى باشد.

۳- شناخت برخى مجهولات آثار ناخوشایند و زیانبارى دارد. (لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم)

۴- عدم تبیین برخى حقایق از سوى خداوند، به مصلحت جامعه انسانى است. (لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم)

۵- انسان موظف به تعدیل حس کنجکاوى خویش مى باشد. (لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم)

۶- سختى امتثال پاره اى از احکام، مانعى براى تشریع آن احکام (لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم ... عفا اللّه عنها) چنانچه مراد از اشیاء مورد عفو، احکام الهى باشد مقصود از ناراحتى مکلفان دشوارى انجام آنها خواهد بود.

۷- خداوند پاسخ گوى پرسشهاى مردم، به هنگام نزول قرآن، گرچه موجب ناخشنودى آنان گردد. (لاتسئلوا عن اشیاء ... و إن تسئلوا عنها حین ینزل القرءان تبدلکم) به مقتضاى اینکه ضمیر در «عنها»به اشیاء توصیف شده به «ان تبدلکم تسؤکم» بر مى گردد مى توان گفت آن اشیاء و احکام هر چند به خاطر دشوارى آنها بر مکلفان بیان نشده است لکن اگر به هنگام نزول قرآن مورد سؤال قرار گیرد، بیان خواهد شد.

۸- زمان و حالت نزول وحى داراى خصوصیتى ویژه مى باشد. (و إن تسئلوا عنها حین ینزل القرءان تبدلکم)

۹- قرآن به صورت تدریجى بر پیامبر (ص) نازل شده است. (ان تسئلوا عنها حین ینزل القرءان تبدلکم) چنانچه نزول قرآن دفعى باشد، پرسش و پاسخ در هنگام نزول آن، امکان پذیر نبود.

۱۰- اهل ایمان نسبت به احکامى که پاسخ آنها در قرآن و سنت نیامده، تکلیفى ندارند (لاتسئلوا عن اشیاء ... عفا اللّه عنها)

۱۱- بیان نکردن و مکلف نساختن مردم به پاره اى از احکام، پرتوى از عفو و گذشت خداوند (لاتسئلوا عن اشیاء ... عفا اللّه عنها و اللّه غفور حلیم) هرگاه فعل «عفى» با «عن» متعدى شود متعلق محذوفى براى «عن» در نظر گرفته مى شود یعنى «عفى صارفاً عنه» (مفردات راغب.) و صرف نظر کردن خداوند از ایجاد تکلیف، تفضل او به بندگان است. توصیف خداوند به «غفور» در ذیل آیه مى تواند ناظر به این جهت باشد.

۱۲- خداوند غفور (بسیار آمرزنده) و حلیم (بردبار) است. (و اللّه غفور حلیم)

۱۳- خداوند آمرزنده گناه مترتب بر پرسشهاى بیجا تا پیش از تحریم آن* (لاتسئلوا عن اشیاء ... و اللّه غفور حلیم) توصیف خداوند به «غفور» پس از بیان نهى از پرسشهاى بیجا مى تواند ناظر به آمرزش گناه کسانى باشد که تا پیش از بیان نهى، چنین سؤالاتى را مطرح کرده بودند.

۱۴- خداوند بردبار با بندگان، و فرصت دهنده به ایشان براى بازگشت از خطاهاى خویش* (و اللّه غفور حلیم) برداشت فوق از ارتباط بین «غفور» و «حلیم» به دست مى آید یعنى خداوند سریعاً گنهکاران را مؤاخذه نخواهد کرد بلکه به آنان فرصت خواهد داد تا زمینه هاى جلب مغفرت الهى را براى خویش فراهم کنند.

موضوعات مرتبط

  • احکام: تبیین احکام ۱، ۱۱ ; ملاک تشریع احکام ۶ ; موانع تشریع احکام ۶
  • اسماء و صفات: حلیم ۱۲ ; غفور ۱۲
  • انسان: مسؤولیت انسان ۵ ; مصالح انسان ۴
  • پرسش: حرام ۱۳ ; ممنوع پرسش ۲ ; پرسش و پاسخ ۷ ; گناه پرسش بیجا ۱۳
  • تکلیف: سهولت تکلیف ۶ ; محدوده تکلیف ۱۰، ۱۱
  • حقایق: تبیین حقایق ۴
  • خدا: آمرزش خدا ۱۳ ; علم خدا ۱۴ ; عفو خدا ۱۱ ; مهلت خدا ۱۴ ; نواهى خدا ۲
  • دین: پرسش از مجهولات دین ۲ ; تشریع تعالیم دین ۱
  • زیان: عوامل زیان ۳
  • سختى: آثار سختى ۶
  • سنت: نقش سنت ۱۰
  • قرآن: نزول تدریجى قرآن ۹ ; نزول قرآن ۷ ; نقش قرآن ۱۰
  • کنجکاوى: تعدیل کنجکاوى ۵
  • گناه: آمرزش گناه ۱۳ ; پشیمانى از گناه ۱۴
  • مجهولات: آثار علم به مجهولات ۳
  • مردم: ارزش ناخوشایندى مردم ۷
  • مؤمنان: تکالیف مؤمنان ۱۰
  • وحى: وقت نزول وحى ۸

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۳، ص ۲۳۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۱۹.
  3. در صحيح بخارى نيز از انس بن مالك روايت شده است.
  4. صاحب مجمع البيان گويد: در سبب نزول آية اختلاف است، زهرى و قتادة از انس روايت كرده اند كه مردم از پيامبر سؤالات زيادى مي‌نمودند به قسمى كه گاهى پيامبر با حالت خشم برمي‌خاست و مى فرمود: بپرسيد از من، به خدا قسم هر سؤالى بكنيد، جواب آن را آشكارا به شما خواهم گفت. در اين ميان مردى از بنى‌سهم كه به او عبدالله مى گفتند و مطعون النسب بود. گفت: يا نبى اللَّه پدرم كيست؟ فرمود: حذافة بن قيس، سپس مرد ديگرى از جا برخاست و گفت: يا رسول اللّه پدر من در كجاست؟ پيامبر فرمود: در آتش است، عمر بن الخطاب در اين ميان از جا برخاست و به پاى پيامبر بوسه زد و گفت: يا رسول الله عهد ما با جاهليت و شرك نزديك است بنابراين ما را ببخش خداوند تو را ببخشد در اينجا خشم پيامبر فرونشست، ابن عباس گويد: عده اى به عنوان مسخره و استهزاء و يا امتحان كردن از پيامبر سؤالاتى مي‌نمودند و خداوند اين آية را نازل فرمود، از امام على مرتضى عليه‌السلام و ابوامامة الباهلى روايت گرديده است كه روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله خطبه خواند و در طى خطبه خويش فرمود: خداوند حج را بر شما واجب كرده است در اين ميان عكاشة بن محصن يا سراقة بن مالك گفت: يا رسول الله آيا اين حج در هر سال واجب است؟ پيامبر از او اعراض و دورى كرد و جواب سؤال او را نداد، دفعه دوم پرسيد باز پيامبر جواب نداد، دفعه سوم پرسيد پيامبر فرمود: واى بر تو، اگر بگويم بلى چه چيز تو را ايمن مى گرداند. قسم به خدا اگر بگويم بلى هر آينه واجب خواهد گردد و اگر واجب گردد شما استطاعت آن را نداريد و اگر هم واگذاريد كافر خواهيد شد و آنان كه پيش از شما بودند از سؤال كردن زياد و اختلاف با پيامبران خود هلاك شدند پس اگر شما را به كارى دستور دادم عمل بكنيد و از امورى كه نهى نمودم، اجتناب ورزيد.
  5. طبرى صاحب جامع البيان نيز اين روايت را از ابوهريرة و همچنين احمد در مسند خود و ترمذى در صحيح خود و نيز حاكم از على عليه‌السلام بدون ذكر نام سائل روايت و نقل نموده اند.