الكهف ٩٨
کپی متن آیه |
---|
قَالَ هٰذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَکَّاءَ وَ کَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقّاً |
ترجمه
الكهف ٩٧ | آیه ٩٨ | الكهف ٩٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«دَکَّآءَ»: درهم کوبیده و با زمین یکسان شده. «وَعْدُ»: مراد هنگام پایان گرفتن جهان و فرا رسیدن قیامت است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۳ -۱۰۲ سوره كهف
- معناى «عين حَمِئَة» و بيان موقعيت جغرافيایى آن
- ظالمان را عذاب مى كنيم و برای مؤمنان نیکوکار، جزاى حُسنى است
- ساختن سدّ، به وسيله ذوالقرنين
- وجوهى كه در بيان مراد آيه شريفه: «أفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا...» گفته شده
- بحث روايتى
- اختلافات متعدد، در روايات مربوط به ذوالقرنين
- دو روايت از اميرمؤمنان «ع»، درباره ذوالقرنين
- حديثى از امام صادق «ع»، درباره آفتاب و طلوع و غروب آن
- رواياتى در ذيل برخى آيات راجع به ذوالقرنين
- بحثى قرآنى و تاريخى، پيرامون داستان ذوالقرنين، در چند فصل
- ۱ - داستان ذوالقرنين در قرآن
- ۲ - داستان ذوالقرنين و سدّ و يأجوج و مأجوج، از نظر تاريخ
- ۳- ذوالقرنين كيست و سدّش كجاست؟
- ردّ نظر بعضى كه ذوالقرنين را، همان اسكندر مقدونى دانسته اند
- نظر جمعى از مورخان، كه ذوالقرنين را مردى از ملوك يمن دانسته اند
- سخن بعضى که ذوالقرنین را، كورش، پادشاه هخامنشى، و يأجوج و مأجوج را ، اقوام مغول دانسته اند
- نظر مفسران و مورخان، پيرامون قوم يأجوج و مأجوج
نکات آیه
۱- در بینش ذوالقرنین، توانایى برساختن سدّ پولادین و نفوذناپذیر، جلوه اى از رحمت پروردگار بود. (قال هذا رحمة من ربّى) مشارالیه «هذا»، «سد ساخته شده به دست ذوالقرنین» است.
۲- برخوردارى انسان از قدرت و دانش و به کارگیرى آن در جهت مصالح انسانى، نمودى از رحمت پروردگار است. (... قال هذا رحمة من ربّى) ذوالقرنین، سد - و به عبارت دیگر، تمام امکانات و دانشى که براى ساخته شدن آن به کار رفته بود - را رحمت پروردگار دانست این منطق، منطقى عام است و اختصاصى به سد و یا شخص ذوالقرنین ندارد.
۳- در وجود ذى القرنین بینش توحیدى و الهى همراه، با قدرت علمى و فنى، تبلور داشت. (ما مکّنّى فیه ربّى خیر ... هذا رحمة من ربّى)
۴- ذوالقرنین، از بینش توحیدى خویش، پس از اثبات توان علمى و فنى خود، تبلیغ کرد. (فما اسطاعوا أن یظهروه ... قال هذا رحمة من ربّى) تعبیر «هذا رحمة...» نوعى تبلیغ از بینش است که ذوالقرنین پس از ساختن سدّ و اثبات برترى خویش، آن را تبلیغ کرد.
۵- ربوبیّت الهى، آمیخته به رحمت او است. (رحمة من ربّى)
۶- امنیت اجتماعى، تبلور رحمت الهى است. * (هذا رحمة من ربّى) «هذا» اشاره به «سد و تمام جهات آن» است. از جمله آن، مى تواند آثار بناى سد باشد که مهم ترین آن، ایجاد امنیت براى مردم آن سامان بوده است.
۷- سدّ ذوالقرنین، کارى بس بدیع و بزرگ در روزگار وى بود. (هذا رحمة من ربّى) مطرح ساختن رحمت پروردگار حاکى از عظمت کار است.
۸- ذوالقرنین، از بقا و جاودانگى سدش تا قیامت خبر داد. * (فإذاجاء وعد ربّى جعله دکّاء) اگر مراد از «وعد ربّى» قیامت باشد، در این صورت، از آیه چنین برمى آید که تا قبل از قیامت، این سد برپا است. «دکاء» به معناى «مستوى و مسطح»، صفت براى موصوف محذوف است (جعله أرضاً دکّاء). مفاد آیه، این است که هرگاه قیامت فرا رسد، خداوند آن سد را زمینى مسطح خواهد ساخت.
۹- موانع هجوم یأجوج و مأجوج به همسایگان خود، در آستانه قیامت، منهدم خواهد شد. (فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء)
۱۰- ذوالقرنین، پس از پایان کار سد، حقّانیّت معاد و حتمیّت برپایى آن را یادآور شد. (قال ... فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء و کان وعد ربّى حقًّا)
۱۱- به هنگام برپایى قیامت، تمامى استحکامات روى زمین با خاک یک سان خواهد شد. (فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء) آنچه ذوالقرنین درباره فرجام سدّ، بازگو کرد، سرچشمه در آگاهى او از انهدام جهان هنگام برپایى قیامت دارد، گرچه ممکن است در خصوص سد نیز از خداوند به او وعده خاصّى رسیده باشد.
۱۲- انسان ها، به امکانات مادّى و دستاوردهاى فن و دانش خویش، نباید مغرور باشند. (هذا رحمة من ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء) ذوالقرنین، در عین فن آورى در آن شرایط، به ثمره کار خود مغرور نشد، بلکه همه آن ها را در طول ربوبیّت الهى دیده و معاد را در برابر خود تصویر کرده است.
۱۳- محکم ترین دژهاى ساخته بشر، در برابر اراده و قدرت الهى، ناپایدارند. (فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء)
۱۴- ذوالقرنین، آسیب دیدگان از یأجوج و مأجوج را به رحمت و اراده خداوند توجّه داد و آنان را از اعتماد مطلق به سد، بازداشت. (هذا رحمة من ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء)
۱۵- موحّدان معتقد به معاد، هیچ گاه به دستاوردهاى فنى و آثار تمدن بشرى، مغرور نشده و فرجام جهان را ویرانى و انهدام مى بینند. (هذا رحمة ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء)
۱۶- توجه به مبدأ و معاد دو اصل عمده در بینش توحیدى است. (ما مکّنّى فیه ربّى خیر ... و کان وعد ربّى حقًّا)
۱۷- ذوالقرنین، به وعده هاى خداوند، ایمان داشت و به تحقّق آن ها، مطمئن بود. (و کان وعد ربّى حقًّا)
۱۸- برپایى قیامت، وعده خداوند و تخلّف ناپذیر است. (و کان وعد ربّى حقًّا)
۱۹- وعده هاى الهى، حتمى و تخلّف ناپذیر است. (و کان وعد ربّى حقًّا)
۲۰- نوید برپایى قیامت، زمینه ساز تربیت هاى الهى است. (و کان وعد ربّى حقًّا) توجه به کلمه «ربّ» یادآور گفته بالا است.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: فرجام آفرینش ۱۵
- استحکامات: سستى استحکامات بشرى ۱۳
- اعتماد: نهى از اعتماد به غیرخدا ۱۴
- امکانات مادى: اجتناب از تکبر به امکانات مادى ۱۲
- امنیت: منشأ امنیت اجتماعى ۶
- بشارت: بشارت قیامت ۲۰
- تذکر: تذکر اراده خدا ۱۴
- تربیت: روش تربیت ۲۰
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۶
- خدا: آثار رحمت خدا ۶; اهمیت خدا شناسى ۱۶; حاکمیت اراده خدا ۱۳; حاکمیت قدرت خدا ۱۳; حتمیت وعده هاى خدا ۱۹; رحمت خدا ۵; نشانه هاى رحمت خدا ۱، ۲; وعده هاى خدا ۱۷، ۱۸; ویژگیهاى ربوبیت خدا ۵
- ذوالقرنین: ایمان ذوالقرنین ۱۷; بینش ذوالقرنین ۱، ۳; پیشگویى ذوالقرنین ۸; توحید ذوالقرنین ۳، ۴; جاودانگى سد ذوالقرنین ۸; دیندارى ذوالقرنین ۳; روش تبلیغ ذوالقرنین ۴; سدسازى ذوالقرنین ۱، ۱۰;عظمت سد ذوالقرنین ۷; فرجام سد ذوالقرنین ۹; فضایل ذوالقرنین ۳، ۱۷; فن آورى ذوالقرنین ۳، ۴; قدرت ذوالقرنین ۳; قصه ذوالقرنین ۱۰; ویرانى سد ذوالقرنین ۹
- زمین: انهدام زمین ۱۱، ۱۵; فرجام زمین ۵
- سرزمینها: مردم شمال سرزمین ذوالقرنین ۱۴
- علم: منشأ استفاده از علم ۲; منشأ علم ۲
- قدرت: استفاده از قدرت ۲; منشأ قدرت ۲
- قیامت: حتمیت قیامت ۱۸; زمین در قیامت ۱۱; نشانه هاى قیامت ۹، ۱۱
- معاد: اهمیت معاد ۱۶; حتمیت معاد ۱۰
- موحدان: ایمان موحدان ۱۵; بینش موحدان ۱۵; تواضع موحدان ۱۵
منابع