الزمر ٤
کپی متن آیه |
---|
لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاَصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ |
ترجمه
الزمر ٣ | آیه ٤ | الزمر ٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِصْطَفی»: برگزید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً... (۲) قُلْ إِنْ کَانَ لِلرَّحْمٰنِ وَلَدٌ... (۱) قُلْ إِنْ کَانَ لِلرَّحْمٰنِ وَلَدٌ... (۱)
ذٰلِکَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ... (۱) بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِ عَلَى... (۰) يَا نِسَاءَ النَّبِيِ مَنْ يَأْتِ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۰ سوره زمر
- محتواى كلّى سوره مباركه زمر
- اشاره به معناى «إنزال» و «تنزيل»، در قرآن كريم
- معناى اين كه: «دين خالص، براى خداست»
- اثبات توحید خداوند در ربوبيّت، با بيان انحصار «خلق» و «تدبير» پروردگار
- گفتارى در معناى خشم و رضاى خدا
- انسان کفران پیشه، در حال اضطرار، به خدا روی می آورد، و در خوشی ها، او را فراموش می کند
- پاداش بى حساب صابران
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ «4»
اگر خداوند اراده كرده بود (براى خود) فرزندى بگيرد قطعاً از آن چه مىآفريند، آن چه را مىخواست بر مىگزيد. او منزّه است (از اين كه فرزندى داشته باشد) او خداوند يگانهى پيروز است.
پیام ها
1- خداوند نه فرزند واقعى دارد «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ»، نه فرزند خوانده. «لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً»
2- اگر خداوند فرزندى بخواهد از ميان بهترينها انتخاب مىكند نه از سنگ و چوب. «أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ»
3- فرزندخواهى نشانهى نياز است و او منّزه است. «سُبْحانَهُ»
جلد 8 - صفحه 143
4- اگر فرزند حقيقى باشد نشانهى جسم بودن، تجزيه پذيرى، شبيه داشتن و همسر داشتن خداست، در حالى كه او واحد است. او تجزيهپذير نيست و همسر و شبيه ندارد. «وَ هُوَ الْواحِدُ»
5- اگر فرزند انتخابى باشد، فرزندگيرى نشانهى نياز جسمى يا انس روحى است، در حالى كه او قهّار است. «هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ «4»
لَوْ أَرادَ اللَّهُ: اگر خواستى خدا بر سبيل فرض، أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً: اينكه فرا گيرد فرزندى چنانچه مشركين ادعا كنند، لَاصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ: هر آينه برگزيدى از آنچه مىآفريند، ما يَشاءُ: آنچه خواستى، زيرا غير از او هيچ موجودى نيست مگر آنكه مخلوق او است، پس از مخلوقات آنچه اراده نمودى ولد او خود اختيار نمودى، لكن ذات سبحانى اجلّ و اعلى باشد از احتياج به ولد و مخلوق مماثل خالق نخواهد بود. سُبْحانَهُ: منزّه است ذات او از اتخاذ ولد، هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ: او است خداى يگانه قهر كننده و درهم شكننده جميع جبابره.
تبصره: برهان نفى ولد را اشعار است، زيرا الوهيّت حقيقيّه مستلزم وحدت ذاتيّه است، و وحدت ذاتيّه منافى مماثلت و مشابهت او به ما سوى باشد فضلا از توالد و تناسل و قهاريّت منافات دارد با اتّخاذ شريك به حكم عقل.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «1» إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ «2» أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ «3» لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ «4»
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ «5»
ترجمه
اين نازل نمودن كتابست از جانب خداوند غالب درست كردار
همانا ما فرستاديم بسوى تو كتابرا بحق پس بپرست خدا را با آنكه خالصكننده باشى براى او دين را
بدانيد كه براى خدا است دين خالص و آنها كه گرفتند غير از او خداوندگارانى ميگويند نمىپرستيم آنها را مگر براى آنكه نزديك كنند ما را بخدا نزديك نمودنى همانا خدا حكم ميكند ميانشان در آنچه آنها در آن اختلاف ميكنند همانا خدا هدايت نمىكند كسى را كه او دروغگوى ناسپاس است
اگر ميخواست خدا كه بگيرد فرزندى هر آينه برگزيده بود از آنچه مىآفريند آنچه را كه ميخواست منزّه است او او است خداى يگانه داراى قهر و غلبه
آفريد آسمانها و زمين را بحق ميپوشاند لباس شب را بر روز و ميپوشاند لباس روز را بر شب و رام گردانيد خورشيد و ماه را هر يك جارى ميگردد تا مدتى نامبرده بدانيد او است خداوند غالب آمرزنده.
تفسير
خداوند متعال در اينسوره مباركه بدوا فرموده نزول قرآن از خداوند ارجمند درستكردار است و بنابراين تنزيل مبتدا و من اللّه خبر است و محتمل است تنزيل خبر مبتداء محذوف باشد چنانچه ترجمه شد و بعدا ميفرمايد
جلد 4 صفحه 483
ما آنرا براستى و درستى و حق و حقيقت فرستاديم نه بدون غرض صحيح و بيهوده و بباطل و براى تذكر عموم بندگان به پيغمبر خود دستور داده كه عبادت كن خدا را از روى اخلاص بدون ريا و شرك و اغراض ديگرى بطوريكه دين تو منحصر بخداپرستى باشد و بدانكه دين خدا خالص از غير خدا است و دينى كه در آن شرك باشد بهر وجه كه باشد منسوب بحقّ و بامر خدا نميشود و مرضىّ الهى نيست و نبوده و نخواهد بود و آنكه بتپرستان مكّه ميگويند ما خداوند بزرگ را كه خالق آسمانها و زمين است قبول داريم و اينكه پرستش مينمائيم بتها را براى آنستكه آنها نزديك كنند ما را بخدا بنزديكى مخصوصى كه آنشفاعت است و خدا حكم ميكند ميان آنها و موحّدين در آنچه با هم در آن اختلاف مينمايند از توحيد و شرك يا حكم مينمايد بين اهل شرك در اختلافاتيكه مينمايند با يكديگر در امور دينى و انواع شرك آنها از خفى و جلى و اجلى و غيرها و هر كس را بقدر استحقاق عذاب ميفرمايد و قدر مشترك ميان همه آنستكه آنها دروغ ميگويند بتها هيچ كار از دستشان برنمىآيد و بعبادت آنها كفران نعمت خدا را مينمايند و خداوند توفيق نيل بسعادت و هدايت بدار كرامت خود را بآنها نميدهد در احتجاج از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نقل نموده كه بمشركين عرب فرمود شما چرا عبادت ميكنيد بتها را گفتند براى آنكه آنها ما را بخدا نزديك كنند فرمود آيا آنها شنوا و مطيع و عبادت كننده پروردگارند تا شما براى تعظيم آنها مقرّب درگاه خدا شويد گفتند خير فرمود شما كسانى هستيد كه آن بتها را بدست خودتان تراشيده و ساختهايد گفتند بلى فرمود پس اگر قدرت داشتند آنها سزاوارتر بود عبادت شما را نمايند از شما كه عبادت آنها را نمائيد وقتى كه امر نفرموده باشد شما را بتعظيم آنها كسيكه عارف است بمصالح و عواقب شما و حكيم است در آنچه شما را بآن تكليف ميفرمايد و نيز اينكه بعضى از مشركين عرب ميگويند ملائكه دختران خدايند و يهود ميگويند عزير پسر خدا است و نصارى ميگويند مسيح پسر خدا است تمام دروغ و افتراء بخدا است چون خداوند منزّه است از آنكه مجانسى از زن و فرزند داشته باشد و اگر ميخواست كسيرا بفرزندى از بندگان خود قبول نمايد باختيار آنها نميگذارد كه براى او فرزند اختيار نمايند خودش براى خود از مخلوقاتش
جلد 4 صفحه 484
هر كس را ميخواست بفرزندى اختيار مينمود ولى او حاجت بگرفتن زن و فرزند براى خود ندارد و مقام مقدّسش اجلّ از اين امور است چون او يگانه است مجانس و مشابه و عديل و نظيرى ندارد و منقسم نميشود در وجودى و نه در عقلى و نه در وهمى چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و قاهر و غالب بر تمام موجودات است خلق فرموده آسمانها و زمين را بحقّ نه بباطل و بمقتضاى حكمت نه بيهوده و عبث و شب و روز را بر گرد يكديگر ميگرداند يا هر يك را غالب بر ديگرى مينمايد و مسخّر فرموده خورشيد و ماه و ساير سيّارات را كه هر يك از آنها در مدار خود بامر او سير مينمايند تا مدّت معيّنى كه نهايت دور آنها يا روز قيامت باشد كه پايان سير آنها است و همه مقهور بقهر الهى خواهند شد و اينها براى آنستكه تمام موجودات بكمال لايق خود برسند و هر موجودى بقدر قابليّت خود از معرفت و نعمت بىمنتهاى او كامياب و بهرهمند گردد و عزّت و عظمت خداوند آشكار شود و براى اهل ايمان احيانا اگر خلل و فتورى در اطاعت و عبادت حقّ روى دهد بمغفرت و رحمت او تلافى و تدارك گردد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَو أَرادَ اللّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَداً لاصطَفي مِمّا يَخلُقُ ما يَشاءُ سُبحانَهُ هُوَ اللّهُ الواحِدُ القَهّارُ «4»
اگر بر فرض محال خداوند اراده داشت که اولاد بگيرد اختيار با او بود که هر كرا برگزيد براي اولادي از آنچه خلق ميفرمايد منزه است خداي متعال از اخذ اولاد او است اللّه يگانه قاهر بر کل مخلوقات.
چون بسياري از مشركين ملائكه را دختران خدا ميدانند نصاري عيسي را پسر خدا يهود عزير را اينکه تورات رايج آدم را پسر خدا وَ قالَتِ اليَهُودُ وَ النَّصاري نَحنُ أَبناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ مائده آيه 21 خدا ميفرمايد:
لَو أَرادَ اللّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَداً لو امتناعيه است يعني محال است خداوند همچه ارادهاي بفرمايد چون ذات اقدسش صرف الوجود است مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً جن آيه 3 وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيرِ عِلمٍ سُبحانَهُ وَ تَعالي عَمّا يَصِفُونَ بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ أَنّي يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَم تَكُن لَهُ صاحِبَةٌ انعام آيه 100 لَاصطَفي مِمّا يَخلُقُ ما يَشاءُ تعيين آن بيد شما نيست لكن سُبحانَهُ خداوند منزه است از جسم و جسماني و توليد و تناسل و زن و فرزند.
هُوَ اللّهُ الواحِدُ القَهّارُ او است خداي يگانه بوحدة ذاتيّه نه زائيده
جلد 15 - صفحه 284
شده و نه ميزايد قاهر فوق عباده تمام مقهور تحت اراده او هستند و اعجب از اينکه اينكه بعضي را خدا دانستند چنانچه ميفرمايد لَقَد كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللّهَ هُوَ المَسِيحُ ابنُ مَريَمَ مائده آيه 19 و بعض صوفيه علي عليه السلام را خدا دانسته يا حسين عليه السلام را ميگويد:
باز ديوانه شدم زنجير كوبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 4)- او حاکم بر همه چیز است، چه نیازی به فرزند دارد؟
مشرکان علاوه بر این که بتها را واسطه و شفیعان نزد خدا میدانستند عقیده دیگری در باره بعضی از معبودان خود مانند فرشتگان داشتند که آنها را دختران خدا میپنداشتند.
آیه شریفه به پاسخ این پندار زشت پرداخته، میگوید: «اگر (به فرض محال) خدا میخواست فرزندی انتخاب کند از میان مخلوقاتش آنچه را میخواست بر میگزید» (لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفی مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ).
«منزه است (از این که فرزندی داشته باشد) او خداوند یکتای پیروز است» (سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ).
آیه در صدد بیان این مطلب است که فرزند لابد برای «کمک» یا «انس روحی» است، به فرض محال که خداوند نیاز به چنین چیزی داشت فرزند لزومی نداشت، بلکه از میان مخلوقات شریف خود کسانی را بر میگزید که این هدف را تأمین کنند چرا فرزند انتخاب کند؟
ولی از آنجا که او واحد و یگانه و قاهر و غالب بر همه چیز و ازلی و ابدی
ج4، ص209
است نه نیازی به کمک کسی دارد، و نه وحشتی در او تصور میشود که از طریق انس گرفتن با چیزی بر طرف گردد و نه احتیاج به ادامه نسل دارد، بنابر این او منزه و پاک است از داشتن فرزند خواه فرزند حقیقی باشد و یا فرزند انتخابی.
نکات آیه
۱ - احتجاج الهى علیه اندیشه شرک و پندار مشرکان، مبنى بر فرزند داشتن خدا (لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا لاَصطفى ممّا یخلق)
۲ - مشرکان، معتقد به فرزندگزینى خداوند (لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا لاَصطفى ممّا یخلق)
۳ - بر فرض صحت فرزندگزینى خداوند، این گزینش از میان بهترین مخلوقات او انجام مى گرفت; نه از سنگ، چوب و... . (لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا لاَصطفى ممّا یخلق ما یشاء) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که مشرکان معتقد بودند که خداوند از چیزهایى (مانند چوب و سنگ) فرزند خود را برگزیده است. خداوند در پاسخ آنان مى فرماید: اگر بنا باشد خداوند فرزند برگزیند، مسلّماً از میان مجموعه مخلوقات گزینش مى کرد و طبیعى است که خداوند حکیم، بهترین مخلوقاتش را براى فرزند گزینش مى کرد; نه چیزهایى مثل چوب و سنگ.
۴ - مخلوقات خداوند، از نظر کمال و مراتب وجودى، متفاوت و گوناگون اند. (لاَصطفى ممّا یخلق ما یشاء) برداشت یاد شده از آمدن ماده «إصطفاء» (گزینش کردن) استفاده مى شود; زیرا گزینش از میان اشیایى صورت مى پذیرد که از نظر کمال و خصوصیات وجودى، گوناگون و داراى مراتب مختلف هستند.
۵ - جدایى کامل و شکاف عمیق، میان مقام خالق و مخلوق (لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا لاَصطفى ممّا یخلق ما یشاء) برخى از مفسران بر این باوراند که مفاد آیه شریفه این است که اگر خدا بخواهد فرزند برگزیند، باید از میان مخلوقات خود گزینش کند و این محال است; زیرا میان مقام خالق و مخلوق جدایى و دوگانگى کامل وجود دارد.
۶ - منزه بودن ساحت قدسى خداوند، از فرزند گزینى (لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا ... سبحنه)
۷ - اعتقاد به فرزندگزینى خدا، اعتقاد به وجود نقص و ضعف در ذات اقدس الهى است. (لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا ... سبحنه) تنزیه خداوند از فرزندگزینى، بیانگر این است که این کار نشانه وجود نقص و ضعف در ذات الهى است.
۸ - فرزند گزینى خدا، برابر با ضعف و نقص ذات او و ناسازگار با کمال مطلق او (لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا ... سبحنه)
۹ - خداوند، یکتا و یگانه و چیره و پیروز است. (هو اللّه الوحد القهّار)
۱۰ - فرزند داشتن خدا، ناسازگار با یکتایى، قهار بودن و پیروزمندى او است. (لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا ... سبحنه هو اللّه الوحد القهّار) جمله «هو اللّه الوحد القهّار» در مقام بیان دلیل منزه بودن خداوند (سبحانه) از فرزندگزینى است; یعنى، چون خداوند واحد و قهار است، پس از فرزندگزینى منزه مى باشد.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: صفات جلال ۶; قهار ۹; واحد ۹
- توحید: توحید ذاتى ۹
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۹
- خدا: آثار فرزنددارى خدا ۸، ۱۰; احتجاج خدا ۱; انتساب فرزند به خدا ۱; تمایز خدا و موجودات ۵; تنزیه خدا ۶; خدا و فرزند ۳، ۶; خدا و نقص ۷، ۸; قهاریت خدا ۹، ۱۰; موانع کمال خدا ۸; وحدانیت خدا ۱۰
- عقیده: عقیده به فرزنددارى خدا ۲، ۷
- مشرکان: احتجاج با مشرکان ۱; عقیده مشرکان ۲
- موجودات: تنوع موجودات ۴; مراتب موجودات ۴
منابع